بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی به انعکاس آن در ادبیات پارسی، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
آیه ۱۰۱ سوره یوسف
رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنُيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ

پروردگارا تو به من دولت دادی و از تعبیر خوابها به من آموختی ای پدیدآورنده آسمانها و زمین تنها تو در دنیا و آخرت مولای منی مرا مسلمان بمیران و مرا به شایستگان ملحق فرما

داستان یوسف با این ستایش و نیایش زیبا پایان می یابد اما اهتزاز لطایف آن که شرح اطوار عشق و تجلیات جمال یوسف است هیچگاه از دل نمی رود.
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی       به صد دفتر نشاید گفت وصف الحال مشتاقی
سعدی

سپاس و ستایشِ یوسف و صلای «ربِّ قد أتَیتَنی مِنَ المُلک» را همۀ آدمیان باید هم بشنوند و هم بگویند از آنکه خداوند همه ما را ملک بخشیده و علم آموخته است.

سلطان آفرینش ما را از ملکوت عالم به عرصۀ مُلک فرستاد و مُلک زمین و آسمان را به ما بخشید و در زمین ما را به پادشاهی مُلکِ تن نشاند.



کدام پادشاه توانسته است به صرفِ اراده، پرده های غرفه اش را بالا و پایین برد و کدام پادشاه را هرگز ندیم و غمخواری چون لبخند بوده است.
پرده نشین کرد سرِ خواب      کسوت جان داد تنِ آب را
خنده به غمخوارگیِ لب نشاند      زهره به خنیاگری شب نشاند
نظامی، مخزن الاسرار

شاید اینها مهریه عروسی ما با دوشیزه تن بود که خورشید را چون حلقۀ زر در دست ما کردند و با چراغ مهتابی ماه فضای عشق و رویا آفریدند و هزاردستان را گفتند که شب تا سحر با موسیقی باد و نغمه جویبار تکرار عشق کند و تاج آسمان را که هزار گوهر رخشان در اوست بر سر ما نهادند تا همگی مست و سرخوش شویم و یوسف وار بگوییم: « ربِّ قد أتَیتَنی مِنَ المُلک»


برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار