هر شب با قرآن/شرط قبول توبه
بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی به انعکاس آن در ادبیات پارسی، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
[یوسف] گفت امروز بر شما سرزنشی نیست‌خدا شما را می‌آمرزد و او مهربانترین مهربانان است
آیه ۹۲ سوره یوسف
قَالَ لاَ
تَثْرَيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ[یوسف] گفت امروز بر شما سرزنشی نیست‌خدا شما را می‌آمرزد و او مهربانترین مهربانان است
همچنین در چند آیه بعد یوسف برای آنکه برادران دلگیر و آزرده نشوند همۀ بدیها را بر گردن شیطان می گذارد و می گوید او بین ما جدایی افکند و این لطف خداست که ما را بعد از جدایی به دیدار یکدیگر رسانید و خداوند در اجرای مشیّت خویش بسیار دانا و تواناست.
شرط قبول توبه حداقل اقرار به گناه و اظهار پشیمانی و شرمندگی از طرف خطاکار است و این اقرار نشان فهم و آگاهی خطاکار است و تسلیم شدن او به حق، و این حال آدمی را مستحق بخشایش می کند.
آنچه آدمی را از رحمت الهی و نیز رحمت و بخشش مردمان دور می کند سرکشی و غرور و اصرار بر خطاست.
رفتار یوسف با برادران سرمشقی ست که ای مردم، دیدید خوبی بر بدی غلبه کرد و
سالها بعد در حالی که خیر در شهری به پادشاهی رسیده و عزیز و محبوب همه مردمان گشته است شر را نزد او می آوردند به جرم دزدی، وقتی او را می شناسد مانند یوسف می پرسد که می دانی با من چه کردی؟
اکنون من با تو چه کنم؟ شر گفت: من به مقتضای نامم بدی کردم و تو به مقتضای نامت نیکی کن و چه سعادتی است که نام خداوند « خیر» است.
شرط قبول توبه حداقل اقرار به گناه و اظهار پشیمانی و شرمندگی از طرف خطاکار است و این اقرار نشان فهم و آگاهی خطاکار است و تسلیم شدن او به حق، و این حال آدمی را مستحق بخشایش می کند.
آنچه آدمی را از رحمت الهی و نیز رحمت و بخشش مردمان دور می کند سرکشی و غرور و اصرار بر خطاست.
رفتار یوسف با برادران سرمشقی ست که ای مردم، دیدید خوبی بر بدی غلبه کرد و
عزیز مصر به رغم برادران غیور ز قعر چاه برآمد به اوج جاه رسید
حافظ
پس شما بر بدلکاران ببخشایید زیرا این نشان دیگری از پیروزی خوبی بر بدی است. در داستان خیر و شر در هفت پیکر نظامی (حکایت روز پنج شنبه) خیر همۀ خوبیها را می کند و از شر بدی می بیند که او را خسته و مجروح و غارت شده در بیابان رها می کند و می رود. حافظ
سالها بعد در حالی که خیر در شهری به پادشاهی رسیده و عزیز و محبوب همه مردمان گشته است شر را نزد او می آوردند به جرم دزدی، وقتی او را می شناسد مانند یوسف می پرسد که می دانی با من چه کردی؟
اکنون من با تو چه کنم؟ شر گفت: من به مقتضای نامم بدی کردم و تو به مقتضای نامت نیکی کن و چه سعادتی است که نام خداوند « خیر» است.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
رئیس مجلس اعلام کرد؛
اجرای همسان‌سازی حقوق بازنشستگان از این ماه
شهروندخبرنگار لرستان؛
نگاهی به طبیعت سرسبز بروجرد در قالب تصویر
