به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، رژيم صهيونيستي اسرائیل همواره با فعالیتهای هستهای ایران مشکل جدی داشته
است. بهگونهای که کوچکترین فعالیت اتمی ایران را غیر قابل تحمل
میداند. این در حالی است که دیگر کشورهای غربی و غیرغربی، حداقلی از
فعالیتهای هستهای را برای ایران به رسمیت میشناسد. دلیل این مخالفت
اسرائیل به خصومت میان جمهوری اسلامی و اين رژيم برمیگردد. رژيم اسرائیل
همواره نسبت به فعالیتهای هستهای ایران برداشتی بدبینانهتر نسبت به
آمريکا داشته است و بر مبنای برداشتهای بدبینانه خود، خواهان اقدامات فوری
و عاجل در ارتباط با برنامه هستهای ایران بوده است.
اسرائیل
همچنین بارها اعلام کرده است در صورتی که خطر فعالیتهای هستهای ایران را
جدیتر ببیند، بهصورت یکجانبه تأسیسات اتمی ایران را مورد حمله قرار خواهد
داد. در راستای اين بدبینی، نخستوزیر رژيم اسرائیل در جلسه مجمع عمومی
سپتامبر ۲۰۱۲ ميلادي، خط قرمزی را برای فعالیتهای اتمی ایران مطرح کرد که
به اعتقاد او ایران در تابستان ۲۰۱۳ ميلادي، احتمالاً از آن خط قرمز عبور
خواهد کرد. طبیعتاً بخشی از هدف رژيم اسرائیل برای اعلام حمله به تأسیسات
اتمی ایران، جنبه روانی و تبلیغاتی دارد اما این تمام حقیقت نیست، زیرا
تلآويو نشان داده است که الزاماً کنشگری قابل پیشبینی نیست. اسرائیل در
دهههای گذشته تأسیسات اتمی کشورهایی مانند عراق و سوریه را مورد حمله قرار
داده است.
از این رو نمیتوان ادعاهای اسرائیل را کاملاً تبلیغاتی و
روانی به منظور اعمال فشار برای تسلیم ایران دانست. سؤالی که اینجا مطرح
میشود این است که چه عواملی سبب شده است تاکنون اسرائیل قادر نباشد
تأسیسات هستهای ایران را مورد حمله قرار دهد؟ در پاسخ باید گفت مجموعهای
از عوامل داخلی، منطقهای و بینالمللی تاکنون مانع هرگونه اقدام
غافلگیرکننده اين رژيم شده است. اما به نظر میرسد استحکام این عوامل در
حال سستشدن است. این نوشتار به مجموعه این عوامل ميپردازد.
هر
کشوری برای آغاز جنگ با چالشها و موانعی روبروست. برخی از این چالشها و
موانع ممکن است در گذر زمان و به دلایل مختلف رفع شود و یا حتی برخی از
آنها باقی بماند اما این بدان معنی نیست که اگر ضرورت داشته باشد جنگی
اتفاق بیفتد، موانع باقی مانده بتواند به طور واقعی مانع شکلگیری جنگ شود.
این گزاره در ارتباط با جنگ احتمالی رژيم اسرائیل علیه ایران نیز صادق
است. بدین معنی که رژيم اسرائیل برای حمله به ایران با چالشهای زیادی
مواجه است و برخی از این چالشها ممکن است برطرف گردد اما اگر اسرائیل جنگ
را ضروری بداند طبق تجربه گذشته، به چالشهایی دیگر توجه چندانی ندارد.
اسرائیل در عملی کردن حمله به تأسیسات اتمی ایران با چالشها و موانعی
روبرو بوده است که در ادامه میزان پایایی و برجایی این موانع و چالشها
مورد بررسی قرار میگیرد:
1.
قابلیتهای نظامی:
مهمترین مانع رژيم اسرائیل برای انجام هرگونه حمله یکجانبه و
غافلگیرکننده علیه تأسیسات هستهای ایران، برخوردار نبودن از قابلیتهای
نظامی لازم برای انجام حمله بوده است. رژيم اسرائیل برای هر گونه حمله
نظامی، به دو قابلیت نظامی متفاوت اما مرتبط با هم نیاز دارد؛ اول اینکه به
قابلیتهای نظامیی نیاز دارد که بتواند فاصله موجود میان ایران و اسرائیل
را جبران کند و نقاط متعدد در ایران را به صورت موفقیتآمیز مورد حمله قرار
دهد. قابلیت نظامی دوم مورد نیاز رژيم اسرائیل، دسترسی به آن دسته از
توانمندیهای نظامی است که بتواند هرگونه حمله موشکی و پاسخ احتمالی ایران
علیه اسرائیل را دفع بکند. به نظر میرسد به دنبال کمک های تسلیحاتی جدید
آمریکا به اسرائیل، این مانع تا حدودی برطرف شده است.
2.
مخالفت آمريکا:
اسرائیل بهخوبی میداند که انجام هرگونه حمله نظامی موفق به تأسیسات اتمی
ایران نیازمند حمایتهای نظامی و سیاسی آمريکاست. آمریکا همواره با هرگونه
حمله یکجانبه اسرائیل به ایران مخالفت کرده است و به این خاطر اسرائیل نیز
مجبور بوده است مخالفت آمريکا را جدی بگیرد زیرا نگران آن بود که در صورت
عدم همراهی آمریکا نهتنها از دسترسی به قابلیتهای نظامی آمریکا محروم
شود، بلکه در صورت حمله به ایران، آمريکا به نفع رژيم اسرائیل در صورت نیاز
وارد جنگ نشود.
این مانع نیز امروز در حال کمرنگشدن است. زیرا در
کنار تصویب طرح الزام آمریکا به حمایت از رژيم اسرائیل در صورت حمله نظامی
به ایران در کمیته روابط خارجی سنا، وزیر دفاع آمریکا تصمیم درباره حمله
یا عدم حمله به فعالیتهای هسته ای ایران را در حوزه اختیارات اسرائیل قرار
داد.
3.
توانمندیهای نظامی ایران:
قابلیتهای نظامی ایران بهویژه در عرصه موشکی و نیز تقویت نظامی متحدان
منطقهای خود نیز یکی از موانع جدی انجام هرگونه حمله نظامی رژيم اسرائیل
است. اسرائیل نسبت به قابلیتهای نظامی ایران و نیز محل و مکان دقیق سکوها و
سیلوهای پرتاب موشک در ایران و متحدان منطقهایاش آگاه نیست. این ابهام
استراتژیک، سبب احتیاط رژيم اسرائیل در انجام حمله شده است. امروزه اگرچه
تأثیرگذاری این عامل همچنان به قوت خود باقی است، اما با دو چالش جدی مواجه
است؛ اول این که وضعیت اقتصادی ایران ممکن است سبب تضعیف توان رزمی و
دفاعی ایران بشود و دوم اینکه برخی از متحدان منطقهای ایران مانند سوریه
تحت فشار و کنترل دقیق است.
4.
دولت سوریه:
سوریه تنها بازیگر رسمی است که متحد جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دولت
به شمار میرود. ایران همواره تلاش کرده است دولت سوریه را به عنوان یک
حلقه واسط میان متحدان منطقهای تقویت کند و از ثبات نظام سیاسی آن کشور
طرفداری کرده است. همچنین طبق برخی تحلیلها این احتمال وجود دارد که برخی
از سیلوهای موشکی ایران در سوریه مستقر باشد. عدم اطمینان اسرائیل بهدرستی
یا غلط بودن این تحلیل، در اقدام آن برای عدم حمله نظامی به ایران، بسیار
اثرگذار بوده است. این مانع امروزه با چالش جدی مواجه شده است و آن بحران
داخلی سوریه است. عامل سوریه در دو صورت سبب رفع چالش برای رژيم اسرائیل
میگردد؛ اول اینکه نظام سیاسی سوریه تغییر کند و یک حکومت مخالف ایران و
نیز بیتفاوت نسبت به رژيم اسرائیل به قدرت برسد.
دوم اینکه سوریه
با نظام سیاسی موجود آن ادامه پیدا کند اما دچار ورشکستگی سیاسی شود. بدین
معنی که در اثر جنگ داخلی، دولت مرکزی سوریه چنان ضعیف شود که نهتنها توان
اداره مشکلات داخلی خود را نداشته باشد، بلکه ورود به هر گونه جنگ احتمالی
را به صلاح خود نیز نداند و لذا در مقابل حمله احتمالی اسرائیل به تأسیسات
هستهای ایران بیتفاوت باشد. واقعیت آن است که امروزه هر دو این عوامل به
طور همزمان در جریان است و لذا مانع سوریه روز به روز کمرنگتر میشود.
5.
مانع حماس و گروههای فلسطینی طرفدار ایران: گروههای فلسطینی طرفدار
ایران نیز در محدود کردن اسرائیل تا حدود زیادی تأثیرگذار بودهاند. زیرا
آنها به واسطه فاصله نزدیک با اسرائیل قدرت وارد کردن برخی ضربات به
اسرائیل را دارا هستند. اما در ماههای گذشته اتفاقی که افتاده این است که
دولتهایی مانند قطر، مصر و ترکیه تلاش کردهاند به حماس نزدیک شوند و آن
را از ایران و سوریه دور کنند. به دنبال سفر اوباما به رژيم اسرائیل، رئیس
جمهور این کشور از ترکیه بابت حمله اسرائیل به کشتی آزادی، عذرخواهی کرد.
این اقدام اسرائیل پس از سه سال بیدلیل نیست زیرا در صورت وجود روابط خوب
میان ترکیه و رژيم اسرائیل، برآورد اين رژيم این است که ترکیه قادر است
حماس را کنترل کند و حماس نیز قادر است دیگر گروههای سیاسی مخالف رژيم
اسرائیل را در نوار غزه کنترل کند. از این رو این عامل نیز تاحدودی در حال
رنگباختن است. به گونهای که برخی از مقامات حماس اعلام کردهاند در صورت
جنگ میان اسرائیل و ایران بیطرف خواهند ماند.
6. مانع حزبالله:
گروه حزبالله به عنوان بازیگری غیر رسمی متحد استراتژیک و عقیدتی جمهوری
اسلامی ایران علیه اسرائیل است. ایران توانسته است حزبالله را حتی به
پهباد نیز مسلح کند. بیم اسرائیل از امکان وجود تأسیسات موشکی ایران در
جنوب لبنان در محاسبات اسرائیل بسیار اثرگذار بوده است. امروزه هر چند تلاش
برای حذف سوریه تا حدودی برای حزبالله چالش ایجاد کرده است، اما این عامل
همچنان به قوت خود باقی است. به نظر میرسد که استقرار نیروهای نظامی
زمینی رژيم اسرائیل در مرز با لبنان حاکی از این باشد که رژيم اسرائیل در
صورت حمله نظامی به تأسیسات اتمی ایران آماده انجام حمله زمینی و هوایی
بهطور همزمان علیه حزبالله نیز باشد.
دورنمای رخدادهر
چند در تحلیل امکانسنجی حمله رژيم اسرائیل به ایران باید به چالشها و
مخالفتهای داخلی اسرائیل نیز توجه کرد اما باید این نکته را مدنظر داشت که
سیاستمداران در مسائل امنیتی و نظامی کمتر به مخالفتهای داخلی توجه
دارند. تجربه رژيم اسرائیل در گذشته نیز این ادعا را بهخوبی نشان میدهد.
برمبنای آنچه آمد میتوان گفت در مواجهه با تهدیدات هستهای نه باید دچار
وسواس امنیتی شد و کوچکترین تحرک و اقدام اسرائیل را به منزله آغاز جنگ
تعبیر کرد و نه باید دچار غفلت امنیتی شد و تهدیدات اسرائیل را در حد شعار و
عملیات روانی خلاصه کرد.