به گزارش
حوزه دانشگاه باشگاه خبرنگاران، فرهنگ، شاخص مبین هر قوم و ملت است، به نحوی که وجه تمایز هر انسان و هر جامعه، ارزشها و نمودهای فرهنگی آن کشور است. ایران هم کشوری است که به لحاظ غنی بودن فرهنگ از دیرباز و از زمان باستان از لحاظ فرهنگ زبانزد عام و خاص بوده و پس از ظهور اسلام هم توانست حافظ تشیع و خط اصیل اسلام باشد.
این فرهنگ و عقیده اسلامی بود که ایران را به درجهای از استقلال، مردمسالاری و معنویت رساند که الگوی جوامع دیگر باشد و متقابلا این ایران بود که احیاگر اسلام در میان دعوای باطل بلوک شرق و غرب شد.
این فرهنگ و اعتقاد اسلامی بود که از ایرانیان ملتی مقاوم ساخت که تجمیع دنیا بر علیه ایران و برای به زانو کشاندن ایران را با شکست مواجه ساخت و این فرهنگ و عقیده مکتبی بود که علیرغم وجود مشکلات عدیده در کشور، ملت را همیشه پشتوانه ی کشور قرار داده و هماره در صحنه حاضر ساخته است و این ملت ایران بود که بر عهد خود با اسلا و امام استوار ماند و مانده است.
از آنجا که فرهنگ و عقیده سر رشته همه امور بوده – و نقطه قوت ما هم – قطعا و حتما دشمنان ایران بر اهمیت این موضوع پیبردهاند تا با نابودی آن یا تبدیل کردن آن به فرهنگی غیراصیل و خورانده شده به ملت لطمه اصلی را به ایران و انقلاب کشورمان بزنند.
از همان سالیان ابتدایی انقلاب دشمنان این مهم را فهمیده و درصدد برهنه کردن فرهنگ ایران از عقاید ناب میهن پرستی، اسلام و هر آنچه این ملت را در زمره ملتی مستحکم و مقاوم که باعث آزادگی آنان شده است بوده اند؛ دسیسههای شیطانی استکبار جهانی به همراه نیروها و امکانات شیطانی خود با قدرتی هرچه تمامتر در صدد اجرای برنامههای خود برای نابودی فرهنگ کشورمان هستند؛ فرهنگی که اگر نابود شود دیگر چیزی به اسم عرق ملی، اسلام، غیرت، حیا و هر آنچه از گذشته تاکنون با رشادتهای آزادیخواهان این کشور تا به امروز به ما رسیده نخواهد ماند.
میراثی که خون هزاران آزاده برای زنده نگه داشته شدن آن ریخته شده است تا آنکه انقلاب عظیم فرهنگی ابران به همت دانشجویان خط امام(ره) به وقوع پیوست تا به طور تام و تمام از ارزشها حفاظت نماید و آنچه را که غرب درصدد نابودی آن بوده است را احیا کند؛ همچنان که امام خمینی(ره) در پیامی فرمودند: «در آستانه گشایش مدارس و ورود دانش آموزان عزیز در محیط علم و دانش لازم است تذکراتی به فرزندان عزیز و مادران و پدران محترم و ملت معظم ایران داده شود. بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه راتشکیل میدهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد؛ ولی پوچ و پوک و میان تهی است.
اگر فرهنگ جامعهای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا میکند و بالاخره در آن مستهلک میشود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست میدهد.
استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشات می گیرد و سادهاندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکانپذیر است. بیجهت و از روي اتفاق نیست که هدف اصلی استعمارگران که در راس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیرسلطه است. اتفاقی نیست که مراکز تربیت و تعلیم کشورها و از آن جمله کشور ایران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصا غربیها و اخیرا آمریکا و شوروی قرارگرفت و زبانها و قلمهای غربزدگان و شرقزدگان آگاهانه یا ناآگاه و اساتید غربزده وشرقزده دانشگاهها در طول مدت تاسیس دانشگاهها و خصوصا دهههای اخیر این خدمت بزرگ را برای غرب و شرق انجام دادند…»
(پیام به دانشجویان و دانش آموزان "آثار فرهنگ مستقل و فرهنگ وابسته، مورخ ۳۱ شهریور ۱۳۶۰: صحیفه امام، جلد۱۵، صص ۴-۲۴۳)
و نیز فرمودند: «دانشگاهها از اموری است که، جاهایی است که باید ایران را، اسلام را، اینها نگه دارند؛ یعنی، تربیت اینها و فرهنگ خودی، فرهنگ اسلامی، فرهنگ انسانی در اینجا حکمفرما باشد. اگر دانشگاهها اصلاح شود استقلال ما، آزادی ما، همه چیز ما،حفظ میشود. و حتما بدانید که در دراز مدت هم به کلی ما مستغنی از غیر خواهیم شد، در همه چیز مستغنی از غیرخواهیم شد و کوشش کنید که کمک کنید به این انقلاب فرهنگی و کمک به انقلاب فرهنگی کمک به استقلالتان است، کمک به آزادیتان است، کمک به کشورتان است که از زیر بار وابستگی بیرون برود و البته باید تشکر بکنیم از آنهایی که متعهد هستند و همیشه در فکر همین مسائل هستند و برای اسلام کوشش میکنند و برای کشور خودشان کوشش میکنند و احساس این را کردهاند که حالا ما کشورمان از خودمان است؛ پیشتر خوب این احساس نبود، یا واقعا تزشان این بود که ما باید برای دیگران کاربکنیم یا میدیدند نمیشود یا کشیده میشدند به آنجا.
امروز کشور مال خود شماست و مال خود ملت است و هیچ قدرتی در کشور دخالت نمیتواند بکند و دخالت ندارد خارجی؛ ما هیچ مستشاری دیگر نداریم نه در ارتشمان، نه در دانشگاه کسی را داریم که بخواهد یک کاری انجام بدهد برخلاف. باید ما خودمان این کشور خودمان را نگه داریم. همه ملت، همه افراد مسئول هستند، خصوصا، دانشگاه مسئولیت دارد در این امور.
باید دانشگاه خودش را مجهز کند برای اینکه جوانها را بسازد، آتیه این کشور را باید از حالا شما پیریزی کنید، ما فقط به فکر خودمان و زمان حال نباید باشیم، ما باید به فکر آینده کشور باشیم؛ برای اینکه اسلام است، آینده اسلام باید محفوظ بماند؛ آینده کشور باید محفوظ بماند، نسلهای آینده باید این معنا را بفهمند که از اینجا شروع شده است برای حفظ این کیان، اسلام و کیان کشور.»
(لزوم اصلاح دانشگاهها، سحنرانی در جمع هیات امنای دانشگاه ملی و روسای دانشکده های مختلف و بیمارستانهای وابسته به این دانشگاه، مورخ ۲۲ آذر ۱۳۶۰: صحیفه امام، جلد۱۵، صص ۴-۴۳۳)
اما پس از آنکه دشمن از تسلط فیزیکی و جنگ سخت علیه ایران ناامید گشت، جنگ روانی و فرهنگی را در پیش گرفت تا فرهنگ اسلامی ایرانی را که نقطه قوت انقلاب و کشور ما بوده را هدف قرار دهد، با این مقصود که نسل آینده ما را که جوانان امروز و نوجوانان امروز ما هستند به ملتی تبدیل کند تا نسلی به دور از دین و عرق ملی باشند که البته به این برنامه خباثت بار خود دست نخواهند یافت.(و مکروا و مکرالله و الله خیر الماکرین)
این روزها که ۳۳ سال از سالروز اعلام انقلاب فرهنگی – که بواسطه درگیریهای دانشگاهی تا زمان تعطیل شدن دانشگاه در پایان خرداد ماه رسما دو ماه به طول انجامید- میگذرد، به صراحت میتوان گفت که به آنجا که باید نرسیدهایم؛ البته خود میدانیم که توطئههای خارجی و داخلی مانع از تحقق تحولات عظیم فرهنگی شده و ضعف فکری و اجرایی برخی عناصر مسئول هم مزد بر علت بوده است، اما تاریخ فرهنگ اسلامی ایرانی – بویژه از زمان تحقق انقلابی عظیم بر مبنای آن- به ما ثابت کرده ایرانی مسلمان با روحیه انقلابی، می تواند از سد مشکلات بگذرد و به افقهای دوردست دست یابد.
اما سوال اساسی امروز متوجه دستگاههای فرهنگی ذیربط است. البته نمیتوان کارهای اساسی و موثری که در دولتهای مختلف پس از انقلاب و از سوی نهادهای گوناگون انجام شده است را نادیده گرفت اما پرسش اینست که آقایان مسئول فرهنگی! آیا این فعالیتها (به لحاظ کمی) و این نوع فعالیتها (به لحاظ کیفی و جهتگیری کلی) کفایت میکند؟ (بگذریم از برخی اشتباهاتی که در حوزههای فرهنگی در نهادهای مختلف فرهنگی داشتهایم که جای بحث فراوانی دارند و همچنین هجمههای تبلیغاتی دنیای استکبار که خود عامل کاهنده و منحرف کننده مسیر بودهاند.) باید از مسئولان سیاستگذار و سیاستساز گرفته تا مسئولان اجرایی پرسید که آیا نباید به واسطه عهد و پیمانی که در قدم اول انقلاب با امام(ره) و شهدا بستهاید کوشش و جهد بیشتری به خرج دهید و کشور را از معضلات آینده فرهنگی که پیش رو خواهد داشت – هرچند کوچک یا بزرگ – نجات داده و راهکارهای مناسبتری را اتخاذ نمایید؟
البته شکی نیست که مسائل فرهنگی دامنه گستردهای دارند و هرچه در این حوزهها فعالیت کنیم باز هم جای فعالیت دارد، نباید مسائل فرهنگی را فقط به برخی شعائر دینی محدود بدانیم؛ فرهنگ کار، فرهنگ وجدان کاری، عرق ملی، عرق دینی، فرهنگ علم افزایی، فرهنگ کارآفرینی که امروز به کارمند محوری تبدیل گشته، فرهنگ عدم سوءاستفاده از موقعیت، فرهنگ انتقاد پذیری، فرهنگ خدمت که امروز به قدرت طلبی تبدیل گشته و…
شاید برخی از این مسائل پیش پا افتاده و ساده به نظر بیایند اما همینها شاخصهها یا نمودهای سبک زندگی و فرهنگ ایرانی اسلامی هستند، سبک زندگی و فرهنگی که دچار آسیبهای شده و باید آن را اصلاح کرد.
چنانچه رهبر انقلاب در سخنرانی خود در خراسان شمالی به آن اشاره کردند: «باید آسیبشناسى کنیم؛ یعنى توجه به آسیبهائى که در این زمینه وجود دارد و جستجو از علل این آسیبها. البته ما اینجا نمیخواهیم مسئله را تمامشده فرض کنیم؛ فهرستى مطرح میکنیم: چرا فرهنگ کار جمعى در جامعه ما ضعیف است؟ این یک آسیب است، با اینکه کار جمعى را غربىها به اسم خودشان ثبت کردهاند، اما اسلام خیلى قبل از اینها گفته است… چرا در برخى از بخشهاى کشورمان طلاق زیاد است؟ چرا در برخى از بخشهاى کشورمان روى آوردن جوانها به مواد مخدر زیاد است؟ چرا در روابط همسایگىمان رعایتهاى لازم را نمیکنیم؟ چرا صلهرحم در بین ما ضعیف شده؟ چرا در زمینه فرهنگ رانندگى در خیابان، ما مردمان منضبطى به طور کامل نیستیم؟ این آسیب است. رفتوآمد در خیابان، یکى از مسائل ماست؛ مسئله کوچکى هم نیست، مسئله اساسى است. آپارتماننشینى چقدر براى ما ضرورى است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتى دارد که باید آنها را رعایت کرد؟ چقدر آن الزامات را رعایت میکنیم؟ الگوى تفریح سالم چیست؟ نوع معمارى در جامعهى ما چگونه است؟»
ایشان همچنین به نمودهای سبک زندگی اشاره کردند: «ببینید چقدر این مسائل متنوع و فراگیرِ همهى بخشهاى زندگى، داخل در این مقوله سبک زندگى است؛ در این بخش اصلى و حقیقى و واقعى تمدن، که رفتارهاى ماست؛ چقدر نوع معمارى کنونى ما متناسب با نیازهاى ماست؟ چقدر عقلانى و منطقى است؟ طراحى لباسمان چطور؟ مسئله آرایش در بین مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفید است؟ آیا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهاى روزانه، به همدیگر به طور کامل راست میگوئیم؟ در بین ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر یکدیگر حرف میزنیم؟ بعضىها با داشتن توان کار، از کار میگریزند؛ علت کارگریزى چیست؟ در محیط اجتماعى، برخىها پرخاشگرىهاى بىمورد میکنند؛ علت پرخاشگرى و بىصبرى و نابردبارى در میان بعضى از ماها چیست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات میکنیم؟ در رسانهها چقدر مراعات میشود؟ در اینترنت چقدر مراعات میشود؟ چقدر به قانون احترام میکنیم؟ علت قانونگریزى – که یک بیمارى خطرناکى است – در برخى از مردم چیست؟ وجدان کارى در جامعه چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعى در جامعه چقدر وجود دارد؟» (بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالى در مصلی امام خمینی بجنورد، ۲۳/۰۷/۱۳۹۱)
با این همه، میدانیم که برای نیل به تمامی اهداف فرهنگی تنها و تنها به یک نهاد و یا وزارتخانه نباید و نمیتوان بسنده کرد. باید تمامی نهادهای ذیربط دست به دست هم دهند و با یک بسیج فرهنگی مردمی، کشور را به سرمنزل غایت در پیرو راهنماییهای رهبر انقلاب برسانند. عرصه فرهنگ؛ عرصه مظلوم اما اولویت آینده جامعه ماست، فرهنگ را جدی بگیریم.
يادداشت: علی غلامزادهسیستانی (دبیر انجمن اسلامی دانشکاه شهید رجایی)
انتهاي پيام/