به گزارش سرویس بین الملل باشگاه خبرنگاران ؛ دولت آمريكا تاكنون در طول ساليان گذشته خود را در سه جنگ درگير كرده است. از زمان واقعه 11 سپتامبر آمريكايي جنگ عليه القاعده را به بهانه مبارزه عليه تروريسم آغاز كردند. آنان سپس به افغانستان و عراق لشكركشي نمودند. از ميان تجاوزات آمريكايي ها مي توان گفت كه جنگ عليه "عراق" به احتمال زياد با اغراض و كينه ورزي هاي شخصي "جورج دبليو بوش" رييس جمهور وقت آمريكا آغاز شد و ريشه هاي ايدئولوژيك نيز داشت. ايده "ديك چني" معاون جورج بوش و "دونالد رامسفلد" وزير دفاع پيشين آمريكا در مورد تجاوز عليه عراق آن بود كه آمريكايي مي توانند با حمله عليه عراق دولتي طرفدار "آمريكا" را در آنجا روي كار آوردند. آنان براي اين ايده نتوانستند حمايت كنگره آمريكا و افكار عمومي آن كشور را جلب نمايند. ايده آنان بي محابا بود.
آنان براي توجيه تجاوز عليه عراق بهانه اي را مطرح كردند كه مهم ترين آن ادعاي در اختيار داشتن سلاح هاي كشتار جمعي توسط دولت عراق بود. بعدها مشخص شد كه اين ادعا همگي دروغ بوده اند. در اين باره دروغ هاي رسانه اي نيز مطرح شدند. لوله هاي آلومينيومي براي تكميل برنامه ساخت سلاح هسته اي، ديدار رهبر توطئه يازدهم سپتامبر فردي بنام "محمد عطا" و مقامات عراقي در پراگ و همينطور خريد "كيك زرد" براي تكميل پروژه هسته اي عراق از كشور نيجريه همگي عناوين دروغ هاي رسانه اي بودند كه در اين باره مطرح شدند.
جنگ عراق سبب شد تا بيش از 5 هزار سرباز آمريكايي کشته شوند و بيش از 100 هزار شهروند بيگناه عراقي جان خود را از دست دهند. بسياري از عراقي در اثر تجاوز نيروهاي آمريكايي از خانه و كاشانه خود آواره شدند. ميليون نفر مجروح شدند و در نهايت آنكه دولت آمريكا در حدود 3 تريليون دلار هزينه صرف پيشبرد جنگ عراق نمود.
در اين ميان اما از جنبه سياسي "ايران" پيروز عرصه نبرد با آمريكا در عراق بوده است. دشمن درجه يك ايران "آمريكا" است و پس از سقوط دشمن آن كشور يعني "صدام حسين" در عراق ايران فرصت بسيار خوبي را بدست آورد و از اين فرصت طلايي به نحو احسن استفاده نمود. از آن زمان به بعد قدرت منطقه اي ايران بيش از پيش افزايش يافت. ايران از زمان پايان جنگ عراق به قدرت مسلط منطقه اي در حوزه خليج فارس و كل خاورميانه تبديل شد. برنامه هسته اي جمهوري اسلامي ايران نيز به قدرت آن كشور افزوده است.
بازنده اصلي در منطقه مشخص است: دو كشور "عربستان سعودي" و ساير كشورهاي شيخ نشين حوزه خليج فارس. آنان اكنون احساس مي كنند كه در معرض تهديد قرار دارند. با افزايش قدرت شيعيان در خاورميانه كشورهاي عضو محور "ارتجاع عرب" تهديد بيشتري را متوجه خود مي بينند. آنان مي دانند كه قدرت ايران به عنوان قطب شيعيان جهان افزايش يافته و اين مسئله به ضرر آنان و هژموني شان در منطقه است.
منتقدين آمريكا معتقدند كه آمريكايي ها مهارت خاصي در بي ثبات نمودن خاورميانه از خود نشان دادند اما نتوانسته الگوي بديلي را ارائه نمايند. آنها نتوانستند دولتي طرفدار آمريكا را در عراق بر روي كار آورند. نومحافظه كاران آمريكايي با پندار هاي پوچ و واهي خود كنترل اوضاع را از دست دادند.
پس از پايان جنگ عراق مشخص شد كه قدرت آمريكا رو به افول گذاشته است. بوش با پيگيري جاه طلبي هاي ايدئولوژيك خود سبب شد تا قدرت نظامي آمريكا در بخش بزرگي از كشورهاي خاورميانه كاهش يابد. آمريكا با ده سال جنگ در خاورميانه نشان داد كه هيچ بديل مناسبي را براي ارائه كردن در اختيار نداشته است.
در اين ميان مي توان گفت كه آغاز بحران در سوريه نيز از تبعات جنگ آمريكا عليه عراق بوده است. امروز سوريه به عرصه نبرد منطقه اي ميان ايران و محور مقاومت از سويي و عربستان سعودي، قطر و تركيه از سوي ديگر تبديل شده است. در نتيجه ادامه اين بحران خطر تبديل شدن خاورميانه به بالكاني ديگر در قرن بيست و يكم ميلادي وجود خواهد داشت. افزايش بين نظمي در منطقه از تبعات منفي لشكركشي ده سال گذشته آمريكا عليه عراق بوده است.