به گزارش خبرنگارباشگاه خبرنگاران بجنورد، منابع تاریخی نشان می دهد در گذشته این منطقه از نظر حیات وحش و به ویژه پوشش گیاهی بسیار غنی بوده و چنانکه کلنل ادوارد ییت در 1896 میلادی گفته در آن درختان سرو کوهی فراوان بوده که منبع عمدۀ تأمین چوب و ذغال مردم منطقه بوده است(ییت 382:1900). امروزه ارتفاعات مورد بحث در پهنۀ منطقۀ حفاظت شدۀ سالوک قرار گرفته و از نظر حیات وحش و پوشش گیاهی بسیار غنی است. انواع پرندگان همچون تیهو، کبک، و مرغان شکاری همچون باز و عقاب طلایی در این زیستگاه وجود دارد. آهو، قوچ، میش نیز در این منطق فراوان است.
همچنین گونههای مختلف گیاهان، درختان و درختچهها مانند ارس، سرو کوهی، زرک/ قرهمیغ، آلوچه وحشی، ریخوک، زالزالک، نسترن وحشی، افرا، کرکو، گز، انجیر و گردو در درهها و ارتفاعات منطقه یافت میشود. همین ویژگیها منطقه حفاظت شدۀ سالوک را به یکی از عنیترین زیستگاههای شمال شرق کشور بدل کرده است.
متون تاریخی
بنای قلعه صعلوک که گاهی به آن دژ سالوک هم گفته میشود، با وجود اهمیت فراوانی که دارد هنوز به دقت مورد مطالعه قرار نگرفته و ابعاد مختلف آن ناشناخته باقی مانده است. هنوز مشخص نیست این قلعه دقیقاً در چه زمانی، به دست چه کسان و با چه اهدافی در چنان موقعیت دشواری ساخته شده است. در اشارات پراکندۀ محققان و تاریخ پژوهان به دژ سالوک، بی آنکه دلیلی اقامه شود، گاه و بیگاه ساخت این دژ را به دورۀ پیش از اسلام نسبت دادهاند.
با وجود اینها واقعیت این است که هیچ شاهدی مبنی بر وجود قلعه در محل در پیش از اسلام وجود ندارد و حتی متون اندک موجود که از وجود قلعه در اوایل دوره اسلامی در محل خبر میدهند خود مربوط به دورههای بعد هستند و سرشت افسانهای دارند و تاریخ را با اسطوره درآمیختهاند.
از دیدگاه تاریخی نام قلعۀ صعلوک عمدتاً در متون تاریخی قرون 7 و 8 هجری ذکر شده که مهمترین آنها عبارتند از سیرت جلال الدین منکبرنی(ص.131)، تاریخ جهانگشای جوینی(جلد1، ص.121)، نزهه القلوب حمدالله مستوفی(ص.183) و جامع التواریخ خواجه رشید الدین فضل لله همدانی. به روایت شهاب الدین محمد خرندزی زیدری نسوی در «سیرت جلال الدین منکبرنی» که در اوایل قرن 7 هجری نگاشته شده، زمانی که مغولان به خراسان تاختند، سلطان محمد خوارزمشاه نتوانست در مقابل لشكريان مغول مقاومت كند و درحين فرار از نيشابور، از طريق اسفراين به استراباد رفت و پسر او، جلال الدين، در برابر مغولان مقاومت ميكرد: «...در این مدت که سلطان جلال الدین با کفار مغل مباشرت کفاح و مداومت رماح و صفاح میکرد... تاج الدين قمر بر نيشاور مستولی شد... و يلان قوش ايچلي پهلوان بر سبزوار و بيهق و مضافات آن حکم کرد آن و شال خطايي جوين و جام و باخزر و آن حوالی را فرو گرفت و شخصی دیگر از نام اسفهسالاران نظام الدين علي لقب داشت بر اسفراين و بندوار و توابع آن را مستخلص کرد و دیگری اسفهسالار ابو حسن قلعه صلوك را ملک کرد و میان او و نظام الدين علي حربهای متوالیواقع شد و خلقی بسیار در میانه تلف شد... ».
حمدالله مستوفی در میانۀ قرن 8 هجری در توصیف شهر اسفراین به قلعۀ صعلوک نیز اشاره ای کرده و میگوید: «...و بر جانب شمال آن شهر[اسفراین] قلعه است محکم، آنرا دز صعلوک خوانند».
در تاریخ مبارک غازانی/جامع التواریخ که در قرن 8 نگاشته شده آمده است که در سال ٣٧٠ هجری در نبردی که میان سپاهیان عضد الدوله دیلمی و قابوس بن وشمگیر روی داد، قابوس شکست خورد و به اسفراین گریخت و مدتی اهل و عیال خود را در پناه دژ سالوک محفوظ داشت و سپس به نیشابور رفت. طبق این گزارش، در قرن چهارم هجری در محل قلعهای وجود داشته است ولی با توجه به اینکه تاریخ فوق در زمان غازان خان/ الجایتو نوشته شده و بسیاری از مطالب آن اسطورهای است و مصداق تاریخی ندارد و از سوی دیگر قدیمی ترین سفالینههای موجود در قلعه حداکثر از قرن 6-7 هجری قدیمیتر نیست، نمیتوان این قلعه را به قرون اولیه اسلام نسبت داد. از اینرو باید مطالب ذکر شده در تاریخ مبارک غازانی در باب پناه گرفتن قابوس در دژ صعلوک را در زمره داستانهای بی اساس و یا وقایع آمیخته با اسطوره و خارج از بافت تاریخی قلمداد کرد.
وجه تسمیه
قلعه سالوک در متون تاریخی به صورت قلعه یا دز صعلوک ضبط شده است. صعلوک کلمهای عربی به معنای دزد است و در بوستان سعدی به معنی درویش هم آمده است. برهان قاطع سالوک را دزد و راهزن میداند ولی باید فارسی صعلوک باشد که درویشان و تهیدستان عرب را بدان نام خوانند و گروهی از فقرای عرب بودند که راهزنی میکردند و میگفتند ما حق خویش از قبل عطایای مسلمین برگیریم و هرچه راهزنی میکردند میگفتند سلطان را خبر کنید که فلان مبلغها را صعلوکان گرفتهاند. المنجد گوید: «صعالیک العرب لصوصهم و فقرائهم» و از قضا سالوک نیز به همین معنی است و چنانکه صاحب برهان پنداشته دزد و خونی و رهزن نیستند بلکه فقرایی بودند که گردهم آمده و به نام اخذ حق خود از بیتالمال احیاناً به راهزنی و طغیان مشغول میشدند. ابن اسفندیار در تاریخ طبرستان مقارن ضعف طاهریان مینویسد که در خراسان طایفهای اوباش به طغیان برخاسته بودند. صعلوکان در دوره اسلامی در مناطق کوهستانی و صعب العبور دژهای مستحکم و نفوذ ناپذیر بنا میکردند. از همینرو به احتمال فراوان قلعۀ سالوک به یکی از همین گروههای ضد حکومت یا صعلوکان تعلق داشته است.
میراث باستانی
قلعه صعلوک جزو استحکامات دفاعی قرون 6-8 هجری در منطقه کوهستانی غرب اسفراین است که بر فراز یک برونزد صخرهای به شکل ذوذنقۀ قانم الزاویه به ارتفاع حدود 60 متر بنا شده است. این برونزد که دیوارههای صخرهای آن به جز در قسمت شمالی، کاملاً عمودی و غیر قابل دسترسی است در منتهی الیه شمالی دره زاری بر روی یک پشتۀ مرتفع قرار دارد که در مجموع ارتفاع قله آن را به حدود 150 متر از کف دره میرساند. برونزد صخرهای مورد بحث از سه طرف دیواره پرتگاهی و غیرقابل نفوذ دارد و فقط از شمال قابل دسترسی بوده که با برج و بارو و استحکامات نفوذ ناپذیر شده است. بی تردید دروازۀ ورودی نیز در همین بخش بوده که امروزه به دلیل قرار داشتن این استحکامات و دروازه بر روی شیب تند بیشتر آنها فرو ریخته و فقط در برخی نقاط داغ آنها بر صخره باقی مانده است و یا فقط مقدار کمی از دیوار بارو یا برجها قابل تشخیص است. صخرهای که قلعه را بر آن ساختهاند در پهنترین نقطه حدود 140 متر عرض دارد. از برج و بارو پیرامونی قلعه فقط آثاری در شیب تند دامنه شمالی و جنوبی برجاست و با توجه به وجود پرتگاههای رعب انگیز در سایر جهات صخره احتمالا در اصل نیز نیازی به برج و باروی مستحکم نداشته است. رون قلعه مجموعهای از ساختمانهای فروریخته و درهم شکسته است ولی با توجه به وسعت بیش از یک هکتاری مجموعه (12600 مترمربع) منطقاً میتوان تصور کرد که در آن دست کم 50 اتاق کوچک، انباری و مخزن آب وجود داشته است. احتمالاً محل اقامت فرماندۀ قلعه در مرتفع ترین بخش صخره، در منتهی الیه شرقی قلعه قرار داشت و برجها و استحامات بخش غربی برای سکونت نگهبانان و سایر افراد پادگان استفاده میشد. در بخشهای میانی اتاقهای کوچک متحدالشکل و نیز چند مخزن نگهداری مایعات وجود دارد که میتوانستهاند در آن آب، شراب، عسل و یا اقلام مشابه را ذخیره کنند. در پای دیواره جنوبی صخره و در درهای باریک و عمیق رودی جریان دارد که بی تردید شبکه آب قلعه به آن وابسته بوده و منبع اصلی تأمین آب ساکنین قلمداد میشده و آب انبارها را با آب آن پر میکردهاند. قلعه از نظر معماری با ترکیب دیوار سنگچین و ملات ساروج، آجر و تراش صخرهها ساخته شده و نقشۀ آن کاملاً از وضعیت پستی و بلندی و شیب صخره پیروی میکند. در این قلعه از رخسارههای طبیعی و محیط فیزیکی به کاملترین و صورت و بهترین مزیت استراتیژیکی بهره گیری شده به نحوی که بیدرنگ احساس قدرت و صلابت را به انسان القا میکند. تنها یک نقطۀ ضعیف در ساختار طبیعی قلعه در برابر حملات دشمن وجود دارد و آن در صخرههای شیبدار شمالی است که امروزه با وجود ریزش و تخریب استحکامات روی شیب آن بازهم به راحتی دستیافتنی نیست و اگر باروبندی شود کسی را یارای درنوردیدن آن نیست. با وجود این اگر هم زمانی قلعه به مدد تجهیزات نظامی همچون منجنیق، دژکوب و سنگاندازهای مهیب(که مغولان پیوسته از آن بهره میبردند) تسخیر شده باشد باید از همین دامنه شمالی بوده باشد.
مجموعه استحکامات، فضاهای مسکونی و انباری قلعه بر روی شیبی در امتداد شرق به غرب ساخته شدهاند.در پایین ترین بخش شیب، در منتهی الیه غربی یک فضای مستطیل شکل به طول 17 متر و عرض 7 متر وجود دارد که با چهار برج مستحکم در دیواره غربی پشتیبانی میشود. باوجودیکه دیوار بنا در بخش غربی 210 سانتیمتر ضخامت دارد ولی به دلیل قرار داشتن در شیب، برجهای نگهدارنده به آن اضافه شده است. این برجها که اکنون 5 متر از ارتفاع آنها سالم باقی مانده توپر هستند و با توجه به باریک شدن آنها در قسمت فوقانی فضای داخلی و مورد استفاده نداشته و فقط به دلایل زیبایی شناختی با این شکل ساختهشدهاند. دیوارههای شمالی و جنوبی این فضا با توجه به اینکه عمود بر شیب ساخته شده ضخامت کمتری دارند ودیواره شرقی آن در صخره تراشیده شده است. این بخش از قلعه به واقع برجستهترین و سالم ترین بخش باقی مانده در مجموعه است و به غیر از یک گودال بزرگ حفاری قاچاق و تخریب بدنۀ یکی از برجها به دست حفاران قاچاق آسیب جدی به آن وارد نشده است.
به فاصلۀ حدود 50 متری در جنوب شرق فضای بارودار نخست فضای مستطیل شکل دیگری به طول 5/12 مت و عرض 8 متر وجود دارد. با توجه به قرار داشتن در شیب، دیوار غربی این فضا نیز با سه برج مستحکم شده که بازهم توپر هستند و صرفاً نقش پشتیبان را ایفا میکنند. فاصلۀ برجها از هم 5/5 متر است. باوودیکه امروزه در داخل این فضای مستطیلی بنایی وجود ندارد ولی داغ آجرها بر دیواره جنوبی و غربی این فضا نشان میدهد مجموعه اتاقهای داخل این فضا با آجرهایی به ابعاد 5×27×27 ساخته شده بود. اکنون به غیر از داغ اجرها و تعدادی آجر شکسته و سالم در اطراف بنا اثری از آثار اولیه برجای نمانده است. بلافاصله در شرق این فضا و بر روی شیب مجموعهای از اتاقهای متحدالشکل وجود دارد. این فضاهای مربعی شکل که 270×270 سانتی متر هستند یک ورودی دارند که رو به غرب باز می شده و اگر ورودی دیگری هم داشتهاند اکنون به دلیل تخریب قابل تشخیص نیست. در سمت شمال 7 اتاق همشکل وجود دارد که جنوبیترین آنها به دلیل شکل طبیعی صخره کمی پسنشستگی دارد و در اصل با کلاف چوبی با اتاق همجوار خود مرتبط میشده است. در کنار این مجموعه اتاق هفتتایی یک ردیف اتاق دیگر متشکل از 5 فضای همسان وجود دارد که احتمالاً جملگی محل سکونت بوده اند.
در شمال این ردیف از اتاقها یک فضای نامنظم وجود دارد که دیوار جنوبی و شرقی آن در صخره تراشیده شده و دیوارهای دیگر آن با ترکیبی از سنگ و آجرچینی ساخته شده است. آجرها در قسمت پایین دیوار غربی به صورت راستهکله کارگذاشته شده و روی تمام بخشهای سنگی و آجری با ملات ضخیمی از ساروج پوشیده شده است. احتمالاً این فضا با توجه به شکل و موقعیت آب انبار بوده است. در فاصله 2 متری غرب این آب انبار یک فضای کوچک راستگوشه به ابعاد 370 در 190 سانتی متر که با یک دیوارک جدا کننده به دو بخش تقسیم شده است. دیوار غربی این فضا در اثر عدم وجود قفل و بست با دیوارهای جانبی رانش پیدا کرده است. به فاصله حدود 25 متری شمال غرب این فضا بقایای دو فضای راستگوشۀ دیگر وجود دارد که به دلیل حجم زیاد تخریب ابعاد و شکل دقیق آنها قابل بازشناسی نیست./س