
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرتگاران فارس از دیدگاه اسلام اختلافات خانوادگی با صبر و متانت باید برطرف شود و طلاق به عنوان آخرین راه حل مطرح میباشد. این نوشته میکوشد در بخشهای مختلف، این حلال منفور الهی را از دید کلام وحی بررسی نماید و بیانگر این موضوع باشد که هر چند طلاق در خانواده اسلامی مبغوض است، ولی نهایت تاکید اسلام بر این است که طلاق باید در فضایی آرام و با حفظ شان دو طرف انجام گیرد. آیات مرتبط با اخلاق طلاق به قدری زیباست که انسان را وامیدارد به حکیم بودن خدایی پی ببرد که با همین آیات با بشر امروز حرف میزند و راهکارهایی را به وی میآموزد که اگر به کار گرفته شود، در تعالی روحی او و جامعه پیرامونش بسیار مفید و موثر خواهد بود!
در بخش نخست این نوشته به مطالب عمومی و تاریخچهای راجع به مساله طلاق میپردازیم و در بخشهای آینده آیات نورانی کلام وحی در این راستا مطرح خواهد شد. به امید خدا.
طلاق یک همهگیری جهانی:
در زمانی نه چندان دور طلاق یک پدیده اسفبار و منافی با عرف جامعه تلقی میشد، اما در طی سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۵ میزان طلاقها در جهان دو برابر شد و در دهه هفتاد میلادی به علت حمایتهای قانونی از آن، این روند سرعت گرفت. به طوری که پس از جنگ جهانی دوم میزان آن در امریکا از سالی ۴۰۰۰۰۰ مورد در سال پایینتر نرفته است.و حدودا حوالی همان سالها در بریتانیای کبیر هر سال ۹ درصد افزایش داشته است.در این بازه زمانی آمار کودکانی که در خانوادههای تک سرپرست زندگی میکردند در ایالات متحده از ۹ درصد به ۲۴ درصد رسیده است.در کنار موضوعی با این اهمیت و حساسیت –طلاق- عدم رعایت آداب و اخلاق طلاق از سوی دیگر معضلات و مشکلاتی پیرامون این امر را چند برابر نموده است. گسترش جهانی طلاق ما را بر آن میدارد که این پدیده خانوادگی و اجتماعی مهم را به رسمیت شناخته و با رعایت اصول اخلاقی و آداب طلاق از منظر دین اثرات منفی این حلال منفور الهی را کاهش دهیم!
طلاق از منظر ادیان الهی:
به نظر میرسد در ادیان ابراهیمی دیگر به جز اسلام نه تنها امر طلاق بسیار منفور و ناپسند شمرده شده است بلکه در متون مقدسشان نیز احکام مرتبط با این پدیده مهم به ندرت دیده میشود. نکته قابل تامل آن است که اگرچه در سه دین اسلام، یهودیت و مسیحیت مفهوم طلاق مفهومی ناپسند و قبیح معرفی شده است اما این سه دین دربارهی طلاق آداب و قوانین مشابهی نداشته و در آیات مندرج در کتابهای آسمانیشان احکام طلاق یکسان نیست. برای نمونه در عهد عتیق در باب دوم از کتاب ملاکی، نفرت خداوند از طلاق به این صورت آمده است: «خداوند، خدای اسرائیل میفرماید: من از طلاق نفرت دارم، همچنین از مردان سنگدلی که زنان خود را طلاق میدهند، پس مواظب باشید که به همسر خود خیانت نکنید». در تورات نیز نمونههای ناقصی از احکام برای طلاق مردان آورده شده است که شامل مطالبی نظیر واگذاری طلاق فقط به مردان و بیان شرایط طلاق میباشد.
در عهد جدید مساله طلاق بسیار قبیحتر از تورات و حتی قرآن ذکر و در کل حق طلاق از افراد گرفته شده است. در انجیل متی مضامینی اینچنینی را از زبان حضرت عیسی میخوانیم که در آغاز خلقت، خداوند مرد و زن را برای هم آفرید تا آن دو یک تن شوند، از اینرو معتقد است پیوند زناشویی، پیوندی خدایی است که کسی حق بر همزدن آن را ندارد و شرایط بسیار محدود و سختگیرانهای را برای جاری ساختن حکم طلاق برای افراد مطرح مینماید.
در کتاب آسمانی مسلمانان توصیه به طلاقنشده و تمام آیات در جهت محدود کردن افراد برای انجام طلاق و ترغیب ایشان به رجوع و بازگشت میباشد و اصل بر رفع اختلافات زناشویی گذاشته است. با وجود این طلاق در قرآن کریم، عملی حرام تلقی نشده و چنانچه امید اصلاح و حفظ کانون زناشویی امکانپذیر نباشد، استفاده از این روش به رسمیت شناخته شده است. هرچند این روش در آموزههای قرآنی برای حل اختلافات خانوادگی همیشه جز آخرین راهها بوده است!!
طلاق و اخلاق اسلامی:
تأمل و تفکر در آیات قرآن کریم ذیل آیات مرتبط با طلاق نشان میدهد که فضای بیان قرآن در این باره آکنده از نوعی مهرورزی و عطوفت میباشد. به این صورت که هرچند طلاق در این آیات امری ناپسند در نظر گرفته شده اما با تشریع آموزههای اخلاقی حول این احکام و توصیه به احسان و نیکی همراه با طلاق اثرات روانی و نامطلوب آن بسیار کاهش یافته است. ادبیات حاکم در آیات طلاق مانند الفاظ به کار رفته در کتب تورات و انجیل خشک و خلاصه و بی روح نیست. آیات خود دربردارنده نوعی دید لطیف هستند که با به کاربستن فنونی از ادبیات عرب چون استفاده از صنایع التفات و... برای مخاطب دلپذیرتر شده است.
در الگوها و رفتارهای قرآنی "طلاق" جزء آخرین روشهادر رفع اختلافات خانوادگی آورده شده است. صلح و گذشت و استفاده از مشاورین و حاکم جامعه از روشهای دیگر حل این معضلات میباشد./س