فجر سی و یکم در آیینه سیمرغ بلورین؛
فجر سی و یکم در آیینه سیمرغ بلورین؛
باشگاه خبرنگاران- کاوه (مصطفی زمانی) تازه از زندان آزاد شده و دنبال خواهرش رعنا (بهناز جعفری) می گردد.
البته رعنا خواهر واقعی او نیست اما از کودکی بزرگش کرده و در کار کیف قاپی استاد و معلم است.
کاوه در یک فروشگاه دختری را می بیند (نورا هاشمی) که می خواهد یک سی دی موسیقی را بدزدد اما متوجه نیست که در قاب دوربین مدار بسته است، او سی دی را برای نجات دخترک از او می دزدد و دم درب، وقتی ماموران فروشگاه این زن را بررسی می کنند هیچ چیز همراهس نیست، کاوه بعد این قضیه در تعقیب دختر جوان همراه او تا محل کارش و سپس حوالی منزلشان می رود و از او می خواهد در کار کیف قاپی و کف زنی شریک و وردستش شود، دختر کم کم می پذیرد و آرام آرام به کاوه علاقه مند می شود و در نهایت می فهمیم که نام او هم رعناست اما دوست دارد نقره صدایش کنند، دختر جوان به کاوه یک کیف پول هدیه می دهد که عکس خودش را در آن گذاشته است، این دو هنگام سرقت سوئیچ یک خودرو دچار جنجال بزرگی می شوند، دختر جوان به ساختمانی نیمه ساز فرار می کند و کسی را که در پی اوست به پائین پرت کرده و می کشد.
از طرفی کاوه هم پس از اینکه خواهرش رعنا را یافت متوجه می شود که مشغول تن فروشی شود، در انتهای فیلم کاوه محل سابق زندگی خواهرش را که اکنون خودش در آنجا ساکن شده به آتش می کشد و روز بعد یادگار او را که آویز چوبی یک گردنبند است روی همان کیفی می گذارد که از دختر جوان هدیه گرفته بود با کم محلی قهرگونه ای به او پشت می کند و می رود.
دختر جوان کیف را از باز می کند و در کنار عکس خودش عکس خواهر کاوه را می بیند، پرواز دوربین به ما نشان می دهد که کاوه پس از جدا از رعنای جوان به سمت صحن یک امامزاده می رود و لابد قصد توبه دارد.
کیف قاپ های سینما با کیف قاپ های عالم واقع به شدت فرق می کنند، در فیلم ها یک جیب بر حرفه ای با یک تنه زدن کیف طرف را می قاپد اما در عالم واقع قضیه جور دیگری است، کیف قاپی سینمایی هم به آن شکل که قبلا رسم بود حالا دیگر کلیشه شده اما در فیلمی که دیدیم همان مدل تکرار شد، فیلم پر از صحنه هایی بود که کیف قاپی را یاد می داد اما دوستان این کاره حتما می دانند که نباید گول این آموزش های غلط را خورد!
نکته قابل اشاره دیگر فابوکرات و ضد زن بودن کار است ، انتخاب 2 هنرپیشه زن که ادعا ندارند به خاطر چهره معروف شده اند در کنار مصطفی زمانی که قضیه اش کاملا برعکس آنهاست و به خصوص با بازی در نقش یوسف تلقین خوش قیافته بودن او به مخاطب چند برابر شده، فقط یک دلیل می تواند داشته باشد برهم زدن بالانس تراوت و محبوبیت به نفع مردهای فیلم البته تنها با توجه به انتخاب بازیگران فیلم نیست که اثر را می توان ضد زن تشخیص داد بلکه دلیل اصلی رویکرد کلی داستان است به خصوص صحنه پایانی و کیفی که کاوه برای دختر جوان جا گذاشت ، البته شما هم حتی اگر یک آدم ضدزن بودید به دلیل اینکه فیلم استدلالش را خیلی ضعیف انجام داد از آن اعلام نارضایتی می کردید چون منطق درونی فیلم و به اصطلاح جهان آن با خودش سر تناقض دارد، این کاوه بود که دختر جوان را فریب داد اما حالا جداشدنش از این زن نشانه ای از توجه به حساب می رود، درست مثل این است که ابلیس پس از فریب انسان ها با اعلام برائت از آنها توبه کند./ي2
میلاد جلیل زاده.
براي مشاهده آخرين اخبار، تصاوير و فيلم هاي جشنواره
اينجا را كليك كنيد.