به غیر از روایت های ادبی و داستانی که در ادبیات خود ایرانی ها در رابطه با تنبلی وجود داشت، توصیف تنبلی ایرانی ها توسط جهانگردان یا وابستگان سیاسی و نظامی کشورهای اروپایی هم قوز بالاقوز شد تا همه باور کنند حتما یک خبری هست!

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ،نمی دانیم این تقصیر ذهن بیمار آن اجنبی هایی است که وقتی پایشان به خاک عزیزمان رسیده، همه چیز را ول کرده اند و شروع کرده اند به توصیف تنبلی ایرانی جماعت یا تقصیر آن شاهان قاجار وطن فروش است که اجازه نوشتن هرگونه اکاذیبی را به این اجنبی ها داده اند که الان همه احساس می کنند ملت پرشور ما از ازل تا همین حالا و حتی در آینده، تنبل بوده، تنبل زیسته و تنبل خواهد ماند.

 حالا این احساس که اهمیتی ندارد. مهم این است که عده ای پژوهشگر نشسته اند یک تحقیقی انجام داده اند و در آن معلوم شده ایرانی ها در قرن 21 در ردیف دومین جماعت تن پرور دنیا (بعد از عرب ها که تکلیفشان دیگر مشخص است) قرار گرفته اند.

بعد از آن هم به این نتیجه رسیده اند در دنیایی که کشورهای اروپایی و آسیای شرقی وقت برای سر خارانداران ندارند، یک ملتی در غرب آسیا همین جوری همه نوع شاخص تنبلی را در نوردیده و با حدود 40 درصد بیشتر از میانگین جهانی در ردیف تنبل ترین مردم جهان ایستاده است. حالا آیا ما واقعا نسبت به مردم دنیا تنبل تریم؟

به غیر از روایت های ادبی و داستانی که در ادبیات خود ایرانی ها در رابطه با تنبلی وجود داشت، این توصیف تنبلی ایرانی ها توسط جهانگردان یا وابستگان سیاسی و نظامی کشورهای اروپایی هم قوز بالاقوز شد تا همه باور کنند حتما یک خبرهایی در رابطه با تن پروری وجود دارد.



مثلا ژنرال دنسترویل در کتاب خاطراتش درباره ایران نوشته است: «ایرانیان به طور کلی کارکنان خوبی می باشند ولیکن خیلی تنبل و تن پرور بار آمده اند.» یا مثلا فوریز- لیث، مباشر انگلیسی سردار اکرم در همدان نوشته: «نسل جوان مملکت بیشتر اوقات خود را به بطالت می گذرانند و از مواجهه با حقایق زندگی طفره می رود.

در آنها می توان موارد فراوانی از تنبلی و تن پروری یافت که عمدتا از خصوصیات ذاتی ملل شرق است و از علل اصلی عقب افتادگی آنها نیز محسوب می شود.» اینها فقط نمونه هایی از این توصیف های نه چندان خوشایند است؛ چرا که در 100 سال گذشته حداقل 40 عنوان کتاب (شامل سفرنامه و خاطره نویسی) از شخصیت های مختلف به چاپ رسیده که در همه آنها بلااستثنا به موضوع تنبلی ایرانی ها اشاره شده است؛ تنبلی که گاهی اغراق آمیز به نظر می رسد اما چیزی که قطعی به نظر می آید این است که حداقل نشانه های ظاهری تنبلی در ما و اجداد ما وجود داشته و دارد.


قبل از مطالعه پرونده این آمار را نگاه کنید

مقایسه تنبلی در ایران با جهان

دکتر جوادی یگانه میزان تنبلی در ایران را با کشورهای دیگر جهان هم مقایسه کرده اند. جوادی یگانه شاخص هایی مثل اهمیت کار در زندگی، مطالبه پاداش و مزایای دولتی و ارائه ایده های جدید و خلاق بودن را ملاک قرار داده و نتایج تحقیقات شده همین نموداری که می بینید. نتایج تحقیق در مجموع نشان می دهد که میانگین تنبلی مردم در ایران 78/11 است.




این در حالی است که این میانگین در میان کلیه کشورهای جهان 46/88 است و تفاوت میانگین میزان تنبلی بین کشور ایران و کلیه کشورهای جهان معنادار است. به این معنا که تنبلی در کشور ایران به صورت معناداری بیشتر از میانگین کشورهای جهان بوده است. با این طبقه بندی و به ترتیب، کشورهای عربی رتبه اول تنبلی را دارا هستند و ایران با فاصله کمی بعد از کشورهای عربی در رتبه دوم قرار دارد. کشورهای آفریقایی هم با فاصله خیلی نزدیکی بعد از ایران و در رتبه سوم جهانی قرار دارند. کشورهای آمریکای شمالی و اروپایی کمترین میانگین تنبلی را در سطح جهان دارند.


ماجرای این تحقیق چیست؟

دکتر محمدرضا جوادی یگانه – جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران – به همراه گروه پژوهشگر همکارش مدتی پیش با جمع آوری اطلاعات میدانی، تاریخی و پیمایشی، تحقیق جامع و کاملی جمع آوری و تلاش کردند به این پرسش پاسخ بدهند که «آیا ایرانی ها نسبت به جوامع دیگر تنبل ترند؟» جواب، بعد از چند ماه مطالعه و تحقیق بالاخره مشخص شد: «بله!» این مطالعه هم براساس یک تحقیق دیگری انجام گرفته که بین سال های 2006-2005 توسط یک موسسه بین المللی منتشر شده که بر اساس داده های آن مشخص شده میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است.

نکته عجیب و ناراحت کننده ماجرا هم اینکه در جدول ارائه شده تنها کشورهای عربی بیش از ایرانیان دچار تنبیلی بودند و برعکس همه کشورهای آفریقایی، اروپایی، آسیای میانه و آسای شرقی، آمریکای جنوبی و شمالی، به لحاظ عمده شاخصه ها، بالاتر از ایران قرار گرفته اند. (از نظر عمق فاجعه)!

شاخصه هایی هم که آن گروه بین المللی جهت اثبات فرضیه شان بررسی کرده اند شامل این موارد می شد: «اهمیت کار در زندگی افراد یک جامعه»، «سختکوشی، زندگی بهتری را فراهم می کند یا خوش شانسی»، «ارائه ایده های جدید و خلاق بودن چه تاثیری بر پیشرفت دارد»، «پولدار بودن»، «کمک به مردم و نزدیکان»، «داشتن موفقیت های زیاد»، «مطالبه پاداش و مزایای دولتی»، «عدم پرداخت کرایه وسایل نقلیه عمومی» و «تقلب در پرداخت مالیات». شاید بعد از این همه توضیحات نیازی نباشد که بگوییم وضع ما در نتیجه آماری این شاخصه ها چگونه بوده است.


تنبلی اجتماعی چیست؟

بعدت از اینکه گروه دکتر جوادی یگانه به این آمار و اطلاعات دسترسی پیدا می کنند بلافاصله یک گروه 1256 نفری از شهروندان تهرانی را مورد پژوهش قرار می دهند. آنها در پژوهششان تنبلی را مترادف با فقر حرکتی عنوان می کنند و می گویند در این پژوهش: «فردی تنبل است که هیچ رغبت و اشتیاقی به تحرک و جنب و جوش نداشته و از پویایی و جست و خیز گریزان است. فرد تنبل همیشه کار امروز را به فردا می اندازد، تصمیم سازی و تصمیم گیری را به دیگران واگذار می کند، تغییر و تحولی را که آرزو می کند – بدون کوچکترین اقدامی – از دیگران انتظار می کشد، عادت به فکر کردن ندارد و برای هر انتخابی تعلل می ورزد.»




نتیجه تحقیق هم نشان می دهد که 69 درصد افراد مورد پژوهش (آن هم در تهران!) دچار میزان تنبلی از متوسط به بالا هستند. تازه این در شرایطی انجام گرفته که قرار بوده خود افراد در پاسخ نامه هایشان اعتراف به تنبلی کنند و از آنجایی که اعتراف کردن کار سختی است اما باز هم این آمار وحشتناک به دست آمده نکته امیدوارکننده ماجرا هم این بوده که سالمندان، زنان، متاهلان، بی سوادان، بیکاران، خانه داران، بازنشستگان و افراد با پایگاه اجتماعی و اقتصادی پایین بیشتر تنبل هستند تا جوانان و مردان و مجردین و تحصیل کرده ها! حالا بدون معطلی و با توجه به تعریفی که دکتر جوادی یگانه در پژوهشش ارائه کرده، سریع بگویید آیا شما هم تنبل هستید یا نه؟


بازخوانی برخی از ضرب المثل های ایرانی در مزمت یا ستایش تنبلی



تنبل ها هر هنری که نداشته باشند، حداقل حرف زدن را مسلط هستند. برای همین است که در ضرب المثل های موجود در زبان شیرین فارسی و با تم تنبلی، همه اش هم کار عقلای قوم و در مذمت تنبلی نیست. اتفاقا خیلی هایش هم تنبلانه و دلنشین و کاربردی است. خودتان بخوانید.

آدم تنبل عقل چهل تا وزیر رو داره

در ادبیات قدیم فارسی، لغت «تنبل» به معنای حیله و مکر بوده لکن افراد کاهش آ«قدر برای در امان ماندن از نیش و کنایه های عاقلان (که آقا خیام گفته خودشان هم در این دایره سرگردانند) حقه سوار کردند که این لغت شد اسم اختصاصی خودشان.

بخور و بخواب کارمه، خدا نگه دارمه

اگر درس «یکی روبهی دید بی دست و پای» یادتان باشد، حکمت این ضرب المثل را می فهمید که خداوند عالم برای بی عرضه ها، امکانات ویژه ای در نظر گرفته است. البته این ضرب المثل در وقت معرفی یک تنبل گفته می شود که مثلا زبان حال طرف چنین است.

به تنبل یه کار رو بگو، هزار نصیحت بشنو

نمونه حی و حاضرش جناب ابلوموف است که به اندازه یک رمان کامل، برای توجیه تنبلی اش کبرا صغرا چید.

تنبل نرو به سایه، سایه خودش می آیه

از آموزه های آیین دائوییسم که مورد پسند تنبلان تمام تاریخ قرار گرفته و آن را آویزه گوش و سرلوحه زندگی خود ساخته اند. معلوم نیست که چرا دیگران این عبارت را برای کنایه زدن به کار می بردند. گمان می کنند تنبل ها بدشان می آید؟



تنبل همیشه خوابه جاش توی رختخوابه

یک وقتی توی این مملکت بچه ها در دبستان «بوستان» و «گلستان» حفظ می کردند. بعد جماعتی پیدا شدند که گفتند نه، این درس ها سخت است و به بچه باید «جوجه جوجه طلایی، نوکش گرد و حنایی» یاد داد. آن وقت همین جماعت برای تنبل ها این حرف ها را درآورده اند. طنز روزگار را دارید؟

تو بِدَم، بمیر و بِدَم!

مال وقتی است که یک تنبل لو می رود. آن وقت طرف می گوید می خواهی نشسته کار بکن، خوابیده کار بکن، در حالت مرگ کار بکن، ... به هر حال برایت متاسفم، باید کار بکنی.

ز نیرو بود مرد را راستی / ز سستی کژی زاید و کاستی

این بیت مال جناب فردوسی است و جایی که بزرگمهر حکیم دارد انوشیروان را نصیحت می کند. جا دارد از آن وزیر با تدبیر که عمری سحرخیز بود تا کامروا شود، بپرسیم آخر آن همه زرنگ بازی چی بود جز زندان همین آقای انوشیروان؟ هان؟

کار امروز رو به فردا ننداز

از وقتی بیهقی در تاریخش نوشت: «کار امروز به فردا افکندن از کاهلی تن است»، همه یاد گرفتند که موقع نصیحت کردن کوچکترها، این جمله را هم ضمیمه کنند.

مثل خرس می خوابه

تمثیلی است از خواب خوشدلانه تنبل ها به خواب زمستانی جناب خرس که حتی در همین ایام بچه اش هم به دنیا می آید و او همچنان به خواب خود ادامه می دهد. یک توانایی کاملا ایده آل.

منبع: برترينها
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.