به گزارش
خبرنگار اجتماعي باشگاه خبرنگاران، بايد دل از درس و عشق و مدرسه بزني، بايد دلت هواي فضاي صميمي خانه و غذاي گرم مادر نکند.
بايد سرت را کج و دستت را دراز کني و .... التماس کني.
گوشه اي آرام و بي صدا نشسته بودم که زمزمه اي سکوتم را شکست از زندگي سيرم کنيد، خانم بخر، بخر، بخر ديگه.
صداي کودک شهرستاني است که تنها آرزويش يک جشن تولد کوچک است.
به گفته ي قرائي مقدم، آسيب شناسي اجتماعي، مهترين عامل افزايش بچه هاي خياباني وضعيت نابسامان خانواده ها و فقر شديد اقتصادي است.
وي گفت: بچه هاي خيابان گرد و کودکان کار عمدتا به دليل وضعيت نابسامان اقتصادي، معلوليت جسماني والدين و يا اعتياد شديد آنها به بيگاري گرفته مي شوند.
از خيابان شروع نمي شود، من کودک خياباني نيستم اما جائي جزء خيابان ندارم.
هرچند مدرسه به من علم و ادب و هنر آموخت، اما براي آن جائي در جامعه نيافتم...
قرائي مقدم اين چنين ادامه مي دهد.
آزردگي روح و روان، دل مردگي، کمبود عاطفه، بدبيني نسبت به عناصر اجتماعي، نهادها و مسئولان، درگيري با انواع آسيب هاي اجتماعي از جمله آسيب هايي است که کودکان خياباني با آن روبرو هستند.
وي همچنين اظهار داشت: حضور هرچه بيشتر کودکان ياد شده درسطح جامعه انواع آسيب هايي که اين افراد درون خود نهادينه کردند، به جامعه مي رسانند.
گفتني است، آنکه بيش از هر کس ديگري در تيررس خطر قرار دارد، همان کودک خياباني است او که براي سيرکردن خودگاه ناگزير به جستجوي غذا درسطل زباله ها و براي آرميدن چشم هايش به کارتون خوابي روي مي آورد.
و گاه برچسب تکدي گري را يدک مي کشد و نهايتا به انواع نابهنجاري هاي اجتماعي دچار مي شود./ز