که پیش از سحر مرده باشد غروب؟
چه مقدار آیینه ریز ریز؟
گمانم که نشمرده باشد غروب!
گمانم که بر دوش خود بی کفن
تنت را خدا برده باشد غروب
چه کرده ست با خیمه آفتاب
که از شعله آزرده باشد غروب؟
چه خوانده ست سر بر سر نیزه آه
که قرآن به سر برده باشد غروب؟
خدا خواست با یاد آن ظهر سرخ
از آغاز افسرده باشد غروب
زمین ناز خورشید را می کشید
مبادا که پژمرده باشد غروب!
نغمه مستشار نظامی