به راستی این فرداها کجا هستند که هیچگاه نمیآیند یا میآیند و ما از آن فرار میکنیم تا آنها را نبینیم. اما چرا ؟ چون میترسیم، میترسیم دست به کار شویم و موفق نشویم مورد تمسخر مردم قرار گیریم. بارها به خود میگوییم مگر نبود در فلان امتحان موفق شدی، پس باز هم موفق میشوی.
ولی افاقه نمیکند. به مشاور مراجعه میکنیم و پس از شنیدن صحبتهای او پوزخندی میزنیم و میگوییم تا حالا هزار بار این کار را کردهام، ولی فایده نداشته، من بهطور ارثی اعتماد بهنفس و همت و پشتکار ندارم. دلیل منطقی آنکه، پدر و پدربزرگم هم همانطور بودهاند.
خیلی افراد را دیدهام که شهامت انجام بسیاری از کارها را دارند. خیلی وقتها سر کلاس با آنکه جواب سؤالات را میدانیم اما شهامت پاسخ دادن نداریم و بعد از آنکه پاسخ از طرف شخص دیگری مطرح شد، شروع به سرزنش خود میکنیم و دوباره تصمیم میگیریم، اینبار حتماً پاسخ سؤال را میگویم ولی این بازی تلخ همچنان ادامه دارد.
* آیا اعتماد به نفس تکیه بر موفقیتهای قبلی ماست؟
اگر ما در یک فعالیت موفق شدیم، فقط در همان کار توانایی داریم و باید به آن استناد کنیم؟ پس تکلیف هزاران توانایی دیگری که به صورت بالقوه در وجودمان قرار گرفته و هنوز بالفعل نشدهاند تا دریابیم که در آنها موفقیم یا نه چه میشود؟
در صورتی که اعتماد بهنفس چیزی است که دانایی و توانایی ما را گسترش میدهد. بعضی مواقع ما در کاری موفق میشویم ولی از درون احساس توانمندی و ارزشمندی نمیکنیم و بالعکس در برخی موارد از نظر دیگران فرد موفقی نبودهایم ولی از درون احساس ارزشمندی داریم. راستی کدامیک از این دو به معنی اعتمادبهنفس است؟
اعتمادبهنفس واقعی هیچ ربطی به آنچه در دنیای بیرون و زندگی ما اتفاق میافتد ندارد. اعتمادبهنفس واقعی از کارهایی که میکنیم ناشی نمیشود، بلکه زاده باورهای ماست.
باور تواناییهای درونیمان به اینکه هر کاری که بخواهیم میتوانیم انجام دهیم. ما زمانی میتوانیم بگوییم اعتمادبهنفس داریم که موانع شرطی زندگی خود را حذف کنیم. اعتمادبهنفس واقعی این نیست که هیچ ترسی نداشته باشیم، بلکه زاده این باور است که شما خودتان اطمینان دارید علیرغم همه ترسهایتان به جلو گام برمیدارید. وجود ترس تنها به این معناست که رؤیاهای بزرگ و شگفتانگیزی دارید و هرچه رؤیایتان شگفتانگیزتر باشد ترس شما هم بیشتر خواهد بود.
هرگاه اولین قدم را برای اقدام بردارید، ترس شما از میان خواهد رفت و اعتماد به نفس در وجودتان شروع به جوانه زدن میکند. اعتماد به نفسی که تنها برخاسته از توانایی شما برای تبدیل شدن به یک نابغه بزرگ رایانهای نیست بلکه ریشه در این باور دارد که شما توانایی اقدام و برداشتن گام برای رسیدن به همه هدفهایتان را دارید ولی بعضی وقتها با اینکه به همه اینها آگاهی دارید تمایل دارید گامی به جلو برندارید، اصلاً ناخودآگاه تمایل دارید اعتمادبهنفس نداشته باشید، (علیرغم اینکه ظاهراً از اعتمادبهنفس ناکافی شاکی هستیم) چه مزایایی برای ما به همراه دارد.
در بعضی موارد داشتن اعتماد به نفس باعث میشود دلسوزی دیگران را از دست بدهید و یا ...ضمناً اگر افراد اعتمادبهنفس بالایی داشته باشند دیگر دلیلی برای اهمالکاری و تنبلی باقی نمیماند.
در پایان 20 راهکار کلیدی هم برای اینکه بتوانید مطالب بالا را عملی کنید پیشنهاد می شود.
1- از افرادی که اعتمادبهنفس ندارند دوری کنید.
2- از همنشینی با افرادی که عادت دارند دیگران را به باد انتقاد بگیرند دوری کنید.
3- از همنشینی با افرادی که دائم ادعای انجام کارهای بزرگ را دارند دوری نمایید، اینجور افراد با حرف زدن ضعفهای خود را جبران میکنند.
4- رؤیاها و آرزوهایتان را محدود نکنید.
5- از غرور دوری کنید.
6- ترس را بهانه توقف کاری نکنید.
7- اولین گام را بردارید، ترس شما از بین خواهد رفت.
8- انجام پیدرپی کارهای ساده اعتمابهنفس را کم میکند.
9- دائم معنای اعتمادبهنفس را برای خود زمزمه کنید.
10- ایمان به اینکه اعتمادبهنفس واقعی زاده باورهای شماست، باور تواناییهای درونیتان به اینکه هر کاری که بخواهید میتوانید انجام دهید.
11- ایمان به اینکه دست به کار زندگی شدن اعتمادبهنفس ما را شکل میدهد نه برعکس.
12- پیش از رسیدن به موفقیت حقیقی باید مزه شکست و سختی را هم چشید.
13- با انتظارات بیجا از خود، اعتمادبهنفس را در خود نکشید.
14- برای دوست داشتن خود قید و شرط نگذارید.
15- دامهای بیاعتمادی را در خود شناسایی کنید.
16- ریشه بسیاری از بیاعتمادبهنفسیها در تنبلی و اهمال کاری است.
17- دنیای احساسی خود را تحت کنترل بگیرید.
18- باور و ایمان به اینکه هر وقت لازم باشد میتوانید از دیگران کمک بگیرید.
19- اگر منتظرید اول احساس اعتمادبهنفس کنید بعد اقدام، بدانید تا ابد باید منتظر بمانید.