به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ؛ «رضا رجبعلی»، از رزمندگان سالهای دفاع مقدس چنین روایت میکند:
«سعید قنبری که به جبهه رفت، نامزدش همکار ما در واحد تعاون سپاه پاسداران بود و هر روز به همراه چند تن از خواهرها به خانه شهدا میرفتند تا با خانوادهها دیدار داشته باشند؛ ایشان هر وقت که عملیاتی میشد، به واحد مربوطه مراجعه کرده و اسامی مجروحین را هم میگرفت که برای عیادت از آنها و خانوادههایشان مراجعه کنند.
یک روز از قم زنگ زدند و آمار شهدا را برای ما ارسال کردند، آن روزها بسیجیهای قزوین جزو لشگر 17 علی بن ابی طالب (صلوات الله علیه) قم بودند؛ لیست را که دریافت کردیم، دیدیم اسم «سعید قنبری» هم جزو شهداست.
خیلی زود همه بچههای سپاه از شهادت او مطلع شدند و این در حالی بود که نامزد ایشان هم مرتب سراغ سعید را از بچهها میگرفت، ولی هیچ کس جرأت بروز دادن قضیه را نداشت؛ از نامزدیشان مدت زیادی نمیگذشت و علاقه شدید هم به یکدیگر داشتند.
قرار بود بعداز بازگشت سعید از جبهه، بروند دنبال مقدمات عروسیشان؛ سرانجام گفتن موضوع به نامزد سعید به عهده من گذاشته شد که تحت شرایط سختی صورت گفت و زمان تشییع جنازه ایشان فرا رسید.
آن روز ما رفتیم ماشین پدر بزرگوار شهیدان «مافی» را امانت گرفته و آن را مثل ماشین عروس تزئین کردیم و از جلوی تشییع کنندگان پیکر شهید سعید قنبری حرکت دادیم.
نوشتههایی روی ماشین نصب شده بود که توجه همه را به خود جلب میکرد، از جمله: «میهمان عروسیام، مهدی صاحب الزمان(عج)، نقل عروسیام رگبار گلولهها، اسلحه، دستهگل دامادیام و حجله دامادیام، سنگر من!» این تصویری از همان تشییع به یاد ماندنی است.
«عبدالحسین قنبری»، به تاریخ 25 خرداد 1341، در شهر قزوین متولد شد و در 18 بهمن 1361، خلعت شهادت پوشید؛ برادرش مجید نیز به شهادت رسیده است؛ برادر کوچکترش مجید نیز، 3 سال بعد به دیدار برادر شتافت.