يكي مدام آه مي‌كشد، يكي دست را زير چانه مي‌زند و روي كاغذهاي چيده‌شده روي ميز خط‌هاي كج و معوج مي‌كشد و وقت مي‌كُشد، يكي مرتب از پشت ميز كار بلند مي‌شود و با همكاران بخش‌هاي مختلف درِ گوشي حرف مي‌زند و از هر دري گلايه مي‌كند، يكي رفتن به جهنم از آمدن به محل كار برايش خوشايند‌تر است، ديگري تا مشغول كار است، مدام خودخوري مي‌كند و به اميد تمام‌شدن زمان كار، ساعت را نگاه مي‌كند، آن ديگري زياد از حد غرغر مي‌كند و آن ديگري تا فرصتي بيابد از محل كار جيم مي‌شود و اگر دستش برسد هفته‌اي چند بار با ديگران بگومگو مي‌كند.

 

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک، همه اين آدم‌ها يك درد مشترك دارند؛ درد اينها نارضايتي از شغل و لذت‌نبردن از محيط كار است. اگر آدم‌ها كارشان را با علاقه انتخاب كرده باشند و از روي اجبار به سمت شغلي نرفته باشند حتي اگر محيط كار، ناملايماتي هم برايشان داشته باشد آنها به جاي ابراز نارضايتي با شرايط سازگار مي‌شوند.

استعدادهاي ناشناخته : ضرورت كشف استعداد‌ها و توانايي‌هايي كه هر فرد با آنها زاييده مي‌شود، فقط تبليغ شركت‌هاي كشف استعداد و متخصصان استعدادياب نيست، بلكه شناخت هر فرد از توانايي‌هايش نيازي جدي است كه اگر به آن اهميت داده نشود، مي‌تواند به نارضايتي شغلي منجر شود. نارضايتي شغلي بدون علت به وجود نمي‌آيد، گاهي ممكن است اين نارضايتي به خاطر انتخاب شغلي باشد كه تناسبي با توانايي‌هاي فرد ندارد، مثلا كسي براي انجام كارهاي هنري خلق‌شده، اما به اجبار خانواده يا شرايط اجتماعي در رشته حسابداري تحصيل مي‌كند يا برعكس كسي به حسابداري علاقه دارد و اين رشته را با عشق ادامه داده، اما وقتي نوبت انتخاب شغل مي‌شود به علت محدوديت‌هاي بازار كار در شغلي غير‌مرتبط مشغول مي‌شود. پس طبيعي است كه اين دو گروه ـ هر دو بويژه اگر آدم‌هاي حساسي باشند ـ‌ در محيط كار احساس نارضايتي مي‌كنند و هر روز با فشارهاي رواني ناشي از اين نارضايتي روبه‌رو مي‌شوند. /س

برچسب ها: رضایت ، شغل ، سلامت روان
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.