به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران مرکز فارس روایت فوق بخشی از سفارشات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ابوذر است که ارزش گریه برای آخرت را بیان می کند و اینک شرحی از این سخن گهربار ارائه خواهیم داد باشد که چگونه گریستن و برای چه گریستن را بیاموزیم، بیاموزیم که قطرات اشکمان را از هر جواهری ارزشمندتر کنیم، بیاموزیم که پیامبر گونه گریه کنیم .
گریه اى که پیامبر به آن سفارش کرده اند گریه از خوف خداوند و یا گریه از شوق وصول به لقاى الهى است. گرچه این دو قسم گریه مطلوب و در توجه به خداوند و بیدارى انسان نقش حیاتى دارند اما گریه از شوق وصول به لقاى خداوند، برتر و مستلزم معرفت عمیقى است که همگان بدان دست نمى یابند و تنها گروه اندکى، از جمله معصومان(علیهم السلام)، به آن معرفت رسیده اند.
امام على(علیه السلام) در دعاى کمیل از شوق خود در رسیدن به لقاى محبوب پرده برمى گیرد و صبر کردن در فراق او را سخت تر از صبر بر عذاب او مى شناسد و خطاب به پروردگار خویش عرض مى کند:
«فَهَبْنى یاإِلهى وَ سَیِّدى وَ مَوْلاىَ و َرَبّى، صَبَرْتُ عَلى عَذابِک فَکیْفَ أَصْبِرُعَلى فِراقِک...»
اى خداى من و مولا و پروردگارم؛ گیرم برعذاب تو صبرکردم، چگونه بر فراق تو صبر کنم؟
و در مقام بیان ناراحتى خویش، در صورت جدایى از معبودش ادامه مى دهد: «به عزتت اى آقا و مولاى من، سوگند مى خورم که اگر مرا با زبان گویا(در دوزخ) رها کنى، در بین اهل جهنم، چونان دادخواهان ناله همى دهم و بسى فریاد مى زنم و مانند آنکه محبوبش را از دست داده، از فراق تو زار مى گریم»
امام سجاد(علیه السلام) در دعاى ابوحمزه ثمالى مى فرماید:
«من با امروز و فردا کردن و آرزوهاى طولانى عمر خویش را تباه ساختم و اینک به جایى رسیده ام که از اصلاح نفس خویش به کلى ناامیدم. پس از من بدحال تر و تبه روزگارتر کیست؟ واى اگر من با چنین حالى به قبرى روان گردم که آن را براى خوابگاه خود مهیا نساخته ام و با عمل صالح در آن فرش نگسترده ام. چرا نگریم! با اینکه نمى دانم کارم به کجا مى انجامد و اکنون نفس مرا مى فریبد و روزگار مکر مى ورزد، در حالى که مرگ برسرم سایه افکنده است.(2)»
به جهت نقش ارزشى گریه در پاکسازى درون از رذایل و کاستى هاى اخلاقى است که پیامبر مى فرمایند: فضیلت و پاداشى بر گریه مترتب است که بر غیر آن مترتب نیست و گریه کنندگان به مقامى دست مى یابند که دیگران، هر چند عبادت کنند، به آن نمى رسند.
دنیا را مى توان به پستانکى تشبیه کرد که وقتى بچه گرسنه مى شود و دنبال شیر مى گردد، آن پستانک و گول زنک را در دهان او مى گذارند و او غافل از همه جا پستانک را به جاى پستان مادر مى مکد و سر انجام پى مى بردکه پستانک خالى از شیر او را سیر نساخته است
ابوذر از زرنگترین مردم سۆال مى
کند و پیامبر در جواب مى فرمایند:
«اکثرهم للموت ذکراً و احسنهم له
استعداداً»
زرنگترین مردم کسى است که بیش از همه به یاد مرگ باشد و خود را بهتر از همه براى مرگ آماده ساخته است.
کسى که مسیرى را انتخاب کرده، اگر زرنگ و باهوش باشد، پیوسته به هدف توجه دارد و سعى مى کند زودتر به مقصد برسد. اگر کسى در مسیر از هدف غافل شود، حیران و سرگردان گشته، سالم به مقصد نمى رسد/ س