حضرت عباس(ع) علمدار دشت نینوا برای آوردن آب به شریعه فرات رفت، در حالی که مشک‌ها را یر آب کرده بود تا به ندای العطش کودکان حرم لبیک بگوید، مظلومانه به شهادت رسید.

به گزارش خبرنگار ویژه‌نامه محّرم باشگاه خبرنگاران، حضرت اباالفضل العباس(ع) علمدار و ساقی دشت نینوا به شریعه فرات رفت و مشک‌ها را پر آب کرد تا به ندای العطش اهل حرم پاسخ بگوید، اما تیرهای جفای دشمن یک به یک تن علمدار را زخمی کردند، شمشیری به زمین فرود آمد و دست‌های حضرت تا اوج آسمان پرکشید، اما عباس(ع) ناامید نشد، مشک را به دندان گرفت؛ مشک به تیر دیگری پاره شد و اینجا دیگر امید ساقی کربلا ناامید شد و از اسب به زیر افتاد و به ناله‌ای جانسوز فرمود: "حسین جان! برادرت را دریاب..."

شعر زیر سروده شاعر دلسوخته آیینی کشورمان حبیب‌الله چایچیان(حسان) است که زیبا وصف حال حضرت عباس(ع) را در کنار شریعه فرات به تصویر کشیده است.


شعر حضرت عباس(ع)

بر لب آبم و از داغ لبت می‌میرم

هر دم از غصه جانسوز تو آتش گیرم

سعی بسیار نمودم که کنم سیرابت

گشتم آخر خجل از کوشش بی تاثیرم

اکبرت کشته شد و نوبتم آخر نرسید

سینه‌ام تنگ شد از بس که بُوَد تأخیرم

کربلا کعبه عشق است و منم در احرام

شد در این کعبه عشاق دو تا تقصیرم

دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد

چشم من داد از آن آب روان تصویرم

باید این دیده و این دست دهم قربانی

تا که تکمیل شود حج من و تقصیرم

زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک

تا کنم دیده فدا چشم به راه تیرم

سعی‌ها کرد عدو تا کُنَدَم از تو جدا

با وجودت که تواند که کند تسخیرم

بوتۀ عشق تو کرده است مرا چون زرِ ناب

دیگر این آتش غم‌ها ندهد تغییرم

غیرتم گاه نهیبم زند از جا بر خیز

لیک فرمان مطاع تو شود پا گیرم
 
شاعر:حبیب‌الله چایچیان(حسان)


انتهای پیام/پ3
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار