شعر عاشورايي/

ايستگاه محرم

اشعار عاشورايي در راستاي جوش و خروش حسيني همزمان با فرارسيدن ماه محرم‌الحرام به پيشگاه شما عزاداران حسيني تقديم مي‌شود.

به گزارش گروه ويژه‌نامه محرم باشگاه خبرنگاران، از اين پس اشعار عاشورايي شاعران دلسوخته اهل بيت(ع) در رثاي سيد و سالار شهداي كربلا، حضرت اباعبدالله الحسين(ع) در اين صفحه منتشر مي‌شود.



ايستگاه محرم


رنگ از رخ سپيد ورق هم پريده است

شعرم به ايستگاه محرم رسيده است

ترسيده‌ام که لب به سخن وا نميکنم

تيغ سکوت و غم نفسم را بريده است

"سرهاي قدسيان همه بر زانوي غمند"

از آسمان چشم خدا خون چکيده است

آخر چگونه مي‌شود از آن ستاه گفت

آن کس که چشم‌هاي خدا را خريده است؟

آن گل که روي دست پدر سرخ مي‌شود

زخمي ترين شقايق در خون تپيده است

دارم کنار بيت ششم گريه مي‌کنم

تصوير شاه بيت غزل سر بريده است

دارد درون زخم علي گريه مي‌کند

تير سه شعبه‌اي که گلو را دريده است

لبخند مي‌زند و پدر آب مي‌شود

گويا صداي پاي عمو را شنيده است...
                                 

شاعر:  مهدي شورگشتي


انتهاي پيام/پ3
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.