مرض يا تمارض؟!

واقعیت این ماجرا شاید همین باشد. یعنی اگر فرزند حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی واقعا مریض باشد؛ همین فرآیند طی می‌شود. آیا انتظاری غیر‌از طی شدن این فرآیند را باید متصور باشیم؟!

به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران ، اینکه حتی پس از فتنه 88 و نقش‌آفرینی حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی و فرزندانش در آن ماجرا، همچنان باید در اظهارات و نوشتجات پیرامون این خانواده، نهایت دقت و مراقبت صورت بگیرد؛ یا ناشی از رسوب قانونمداری در میان اهالی سیاست و رسانه است یا متاثر از نفوذ این خانواده در همه جا! شاید هم مشاهده برخی مصادیق «خیانت» در رفتار آقایان در راس همه امور، عقل محاسبه‌گر را تلنگر می‌زند که درباره این خانواده باید احتیاط را مراعات کرد. به هر حال، آقازاده هاشمی‌رفسنجانی اکنون به جای اوین در بیمارستان دی حضور دارد. با توجه به ذهنیت عمومی از خانواده آقای هاشمی، شاید نخستین سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا حقیقتا مهدی هاشمی مریض است؟
1-درباره حضور پسر آقای هاشمی در بیمارستان دی، آنچه به ذهن صاحب این نوشته می‌رسد، در ادامه می‌آید.

مهدی هاشمی را روز دوشنبه از زندان اوین به بیمارستان دی برده‌اند. ادعا شده است که وی دچار نوعی عارضه قلبی است! این انتقال به درخواست پزشک مخصوص حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی برای انجام آنژوگرافی در بیمارستان دی انجام شده است. بلافاصله پس از حضور مهدی هاشمی در بیمارستان دی، خانواده آقای هاشمی به دیدن او رفتند. حجت‌الاسلام هاشمی هم به دیدار پسرش رفت و از نزدیک در جریان ماجرا قرار گرفت. قرار است مهدی هاشمی پس از انجام آنژو، روز پنجشنبه به اوین برود.


واقعیت این ماجرا شاید همین باشد. یعنی اگر فرزند حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی واقعا مریض باشد؛ همین فرآیند طی می‌شود. آیا انتظاری غیر‌از طی شدن این فرآیند را باید متصور باشیم؟!

2-مهدی هاشمی وقتی به ایران آمد و فردای آن روز به اوین منتقل شد، خانم عفت مرعشی، همسر حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی در راستای آنچه خیلی‌ها بر آن نام «مظلوم نمایی» نهادند، گفت فرزند او همانند فرزندان مردم است. درباره برابری فرزندان او و فرزندان مردم، نیازی به توضیح نیست. اما میان فرزند متهم خانم مرعشی و سایر متهمان و مجرمان به نظر می‌رسد شاهد تبعیض هستیم. آیا هر متهم یا مجرم دیگری بود؛ می‌توانست به سرعت، به محض احساس ناراحتی در بازداشتگاه، فورا در بیمارستان و تحت مراقبت پزشک مخصوص خود قرار بگیرد؟ آیا متهم یا مجرم می‌توانست بیمارستان محل معالجه را انتخاب کند؟ آیا به سرعت امکان ملاقات وی با خانواده‌اش فراهم می‌شد؟! اصلا کسی پرسیده است که آقای هاشمی طی چه مراحلی توانست فرزندش که متهم به فتنه‌انگیزی علیه نظام است را به راحتی ملاقات کند؟ اصلا درخواست ملاقات داده است؟! اصلا کسی می‌تواند جلوی ملاقات هاشمی با فرزندش را در بیمارستان دی بگیرد؟ البته این نوشته به هیچ وجه معتقد به رعایت این ضوابط درباره مهدی هاشمی نبوده و نیست چرا که تبعات این رفتار در مقابل خانواده آقای هاشمی به هیچ وجه قابل برآورد نیست. بنابراین، برابری بچه‌های آقای هاشمی با بچه‌های مردم یک لطیفه تاسف‌انگیز است. 3-مهدی هاشمی یک متهم امنیتی است. برخی می‌گویند او شاه‌کلید فتنه 88 است. بی‌دلیل نیست که حساسیت‌ها نسبت به او بیشتر از دیگران باشد. ولی فرزند حجت‌الاسلام هاشمی، همانند ديگر متهمان فتنه دستگیر نشد و با مشاهده شرایط فعلی در ماجرای ادعای بیماری وی، نوعی نگرانی درباره سرنوشت او به‌وجود می‌آید. این نگرانی زمانی مضاعف می‌شود که بدانیم مراحل بازپرسی از این متهم بسیار حساس و پیچیده است. مهدی هاشمی به خاطر فتنه 88 متهم است. اثبات اتهامات فرزند حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی تا حدود زیادی می‌تواند به آشکار شدن برخی زوایای بازگو‌نشده فتنه 88 کمک کند. افشای برخی «خیانت‌ها» و آشکار شدن رازهای مگو، موضوعی نیست که بشود به راحتی از کنار آن گذشت. آیا ارتباطی میان روند بازپرسی از مهدی هاشمی و بیماری او وجود دارد؟ چرا مهدی هاشمی به راحتی توانست تا مدتی از بازپرسی‌ها در امان باشد؟ متاسفانه بنا به دلایلی هنوز امکان بازگو شدن برخی واقعیت‌های تکان‌دهنده فراهم نیست. تنها می‌شود برخی گمانه‌ها برای شکل‌گیری فضای ذهنی مخاطبان مطرح کرد؛ به عنوان نمونه چه کسانی بشدت از بازپرسی مهدی هاشمی نگران هستند؟ محاکمه عادلانه و بی‌نقص مهدی هاشمی، چه افرادی را در چه جایگاه‌هایی به خطر می‌اندازد؟ آیا می‌توان حضور حجت‌الاسلام هاشمی در بیمارستان دی و ملاقات با فرزندش را نوعی اطمینان‌بخشی به برخی افراد نگران تلقی کرد؟ آیا اگر این موضوع واقعیت داشته باشد، یک نوع گروگانگیری حیثیتی تلقی نمی‌شود؟


آقای هاشمی‌رفسنجانی چند روزی است اظهارات خطرناکی مطرح می‌کند. به خوبی می‌توان فحوای کلام او را فهمید. به عنوان نمونه گفته شده است که آقای هاشمی در دیدار انتخاباتی با اصلاح‌طلبان گفته است: «اتفاقات سال 84 بر خلاف روند گذشته انقلاب بود و طبیعتاً این روند نمی‌تواند در مسیر کلی انقلاب باشد» این اظهارنظر بسیار خطرناک را اگر در کنار برخی گزاره‌های مرتبط قرار دهیم، مشخص می‌شود که ما در آستانه یک اتفاق خطرناک دیگر هستیم. به نظر می‌رسد این‌بار، برخلاف سال 88 باید از

هم اکنون به دنبال تدبیر مقابله با «خیانت فراگیر» احتمالی باشیم.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار