پادشاه روم با يکي از دانشمندان درباره هجوم دشمن و پيروزي او سخن گفت و ناليد که جز همين شهر و قلعه چيز ديگري برايم نمانده است و من بسي تلاش کردم که پادشاهي را حفظ کنم و به فرزندم واگذارم، اما اکنون نگران آن هستم که مبادا نتواند تاج و تخت مرا حفظ کند.
مرد گفت: اي پادشاه تو غم خودت را بخور، چون تو از جهان رفتي، جهان جاي ديگران است. تو تا وقتي که هستي سعي کن دل مردم را به دست آوري.
تو را اين قدر تا بماني بس است چو رفتي جهان جاي ديگر کس است
«بوستان سعدي»
برای مشاهده مجله شبانه اینجا
کلیک کنید