پايگاه خبري سيريا نيوز در مقاله اي به تحليل سياست هاي اردوغان و حزب عدالت و توسعه،و تاثير آن بر تيرگي روابط اين دو كشور همسايه مي پردازد که اکنون به انتشار بخش دوم آن مي پردازيم.

به گزارش سرويس بين‌الملل باشگاه خبرنگاران، در اين مقاله آمده است، همدلی با احساسات، نظام ارزشی و فرهنگ مردم کشورهای خارجی مخصوصا همسايگان، قطعا مسئله مثبت و با اهميتي در تعيين سطح روابط دوجانبه تلقي مي گردد.  
پیشتر داود اوغلو در مصاحبه ای اظهار داشت: " اگر ديگر بازیگران منطقه، به ارزش های ما احترام گذارند،تحقق سياست خارجي بدون تنش با همسايگان ما ممكن مي گردد." البته، برای تحقق سياست بدون تنش در سياست خارجي به عامل ديگری نیز نياز است: ترکیه نیز احترام به ارزش های دیگر بازیگران را بايستي لحاظ كند.  
سیاست خارجی مبتني بر درك متقابل است،سیاستی که از سوي داود اوغلو ارائه و پيگيري شد،و بر اساس اصل احترام متقابل پايه گذاري شده است.این نوع از سياست خارجي يك فرمول کلاسیک در تاریخ سیاست خارجی محسوب مي گردد.
با این حال، پذیرش كامل هویت های مختلف (افراد) در مکان های مختلف (كشورها) سیاست خارجی سنتی تلقي نمي گردد.  آیا مي توان چنين فکر كرد که وزیر امور خارجه آمریکا به دهلی نو سفر كند، و خود را به عنوان مرد هندی معرفي كند؟  يا اينكه وزیر امور خارجه بریتانیا در سفر به توکیو،خود را به عنوان يك ژاپنی معرفي كند؟ اين تصورات واقعا عجیب و غریب به نظر مي رسند. هنگامی که وزیر امور خارجه كشوري به یک کشور دیگر سفر مي كند، معمولا بر ویژگی های عالی هویت ملی خود تاكيد دارد.به عنوان مثال به واژه هايي چون "قدرت آمريكايي،اعتبار آلماني،يا رفتار بريتانيايي"می توان اشاره كرد. 
به هر حال چند استثنا قابل توجه در این قانون وجود دارد. حدود 50 سال پیش، کندی، رئیس جمهور وقت ایالت متحده در برلين به یک "هویت برلیني" اشاره داشت.وي با پذيرش شفاهي هويت يك برلیني، سعي در نشان دادن و ابراز همبستگی ایالت متحده آمریکا با برلین غربي در جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی،داشت.  
این تکنیک سیاست خارجی ، پذيرش هویت كشوري دیگر و یا بخشی از جمعیت كشور هدف، در دیپلماسی سنتی استفاده مي شود بدين ترتيب كه خود را در طرف و حامي آن قرار می دهد.
از این سياست همدلانه(نمایش اتخاذ هویت خارجی) به طور معمول در مقابل سياست خارجی بدون تنش استفاده شده است(سياستي که سعي بر برقراري روابط خوب با طرف های مختلف در درگیری بنا نهاده شده)، یعنی به منظور نشان دادن حمايت دولت خود از گروه يا طرف هاي مورد نظر در کشورهای خارجی!.
در اين بين، دوباره بهتر است به دلايل پذیرش هویت خارجی از سوي داود اوغلو به عنوان یک ترک اشاره داشت: "يك اروپايي در بروکسل، و یا يك عراقي در بغداد،يك بوسنیایی در سارایوو، و یا سمرقندي در آسیای مرکزی. "(در بخش اول اين مقاله چهار قسمتي به آن اشاره داشته ايم)  
دقت داشته باشيد كه داود اوغلو هرگز نگفته است:"من يك کنگويي، چینی و ونزوئلايي هستم، اما او به نحوي و به عمد از چندين هویت كشور خاص در كلماتش استفاده كرد، كشورهايي که به او و به ترکیه نزدیک مي باشند، از لحاظ سیاست، فرهنگ و تاریخ!
بدین ترتیب،در پذیرش هویت اروپايي در بروکسل،هیچ مشکل سیاسی وجود ندارد.  
مي توان گفت كه براي كشوري كه آرزوي پيوستن به اتحادیه اروپا را در سر مي پروراند،این سیاست بسيار خوشايند است.  
اما او در مورد عراق و بنا به اظهاراتش،يك هویت سني و مخالف دولت وقت را براي خود انتخاب مي كند که مطابق با هویت امپراتوری عثمانی(سنی) مي باشد.
این واقعیت که وي اظهار به پذيرش هویت سمرقندي در آسیای مرکزی مي كند،در واقع هويتي است مرتبط با تاريخ قديم تركيه، او در ضمن سیاست خارجی خود را در تمام منطقه آسيا مرکزی متذكر مي گردد.  
 اما اگر او هویت اقلیت و یا بخشی از جمعیت یک کشور خارجی را به خود گيرد و از این هویت در مورد یک گروه فعال بين الملي سني(با ريشه تركي عثماني)، و به منظور تحت فشار قرار دادن یک دولت خارجی از آن استفاده كند،مي توان چنين برآورد داشت كه درگیری سیاست خارجی براي تركيه اجتناب ناپذیراست.
در چنین حالتی،سیاست خارجی بدون تنش ترکیه به نحوي در مسير تغيير اين ادعا قرار مي گيرد، به یک استراتژی تهاجمی ملی که در برابر دولت های کشورهای خارجی قرار مي گيرد، که عملا در مسير ایجاد امپراطوري ملی فرهنگی عثمانی حركت مي كند. شرايط مساعد سياسي براي تركيه تقريبا در دو سال گذشته رقم خورد.
دولت ترکیه در دو سال گذشته به اتخاذ چنين سياستي متقاعد گرديد،دليل اين امر موفقیت های اقتصادی و ديگر دلايل در دوره اتخاذ سياست بدون تنش با همسايگان از سوي تركيه بود،که آن را کاملا به عنوان یک قدرت منطقه ای پرنفوذ عثمانی و ترک تبديل كرد، حتی یک قدرت جهانی ، که دارای یک تاثیرگذاري خوب در خارج از مرزهاي خود تبديل كرده است.  
ترکیه در تلاش برای سازماندهی روابط خود با دیگر کشورهای منطقه مي باشد، و ترکیه در حال حاضر به برقراري رابطه با كشورهاي ديگر منطقه چشم دوخته است.  
این رويه حاکی از جنون انجام کارهای بزرگ ترکیه دارد. این توهم بزرگ ترکیه به طور عمده در سوریه نمود پيدا مي كند.
در ژوئن 2011، پس از ناآرامي هاي مسلح در منطقه ای از شهر سوریه( جسر الشغور)در نزدیکی مرز ترکیه، كه حدود 120 سرباز و پلیس سوریه در آن حمله تعجب آور قتل عام شدند، شبكه هاي فرافكن غربي و عرب به شايعه پراكني پرداختند. نخست وزیر ترکیه دولت سوریه را در نوع واكنش به اين حادثه تلخ متهم به "شقاوت" كرد. در جولای 2011، ایجاد گروه جنگ ارتش آزاد سوریه، که مبارزه علیه دولت سوریه را پيش گرفته است،از طريق رسانه ها اعلام شد.
دفتر مرکزی ارتش آزاد سوريه در ترکیه مستقر مي باشد، و هیثم مانا، سخنگوی سازمان "کمیته هماهنگی ملی برای تغییرات دموکراسي"، که از پاریس علیه دولت سوریه فعاليت دارد،چنين اظهار مي دارد كه، ایجاد ارتش آزاد سوريه تحت نظارت و دخالت مستقيم اطلاعات نظامی ترکیه برنامه ريزي شده است.
در 7 آگوست 2011، نخست وزیر ترکیه،در اطلاعيه اي جهاني اظهار داشت، آنچه كه هم اكنون در سوریه اتفاق مي افتد،از ديد ترکیه سیاست خارجی نمي باشد،بلكه "مسئله داخلی" مي باشد، و تا کنون، ترکیه با سوریه بسیار صبورانه رفتار كرده است، اما در حال حاضر، صبر ترکیه به پایان رسیده و مراحل بعدی و اقدامات آتي منوط به نتايج سفر داود اوغلو به سوریه مي باشد.  
اردوغان با این ادعا که اتفاقات كنوني سوریه امور داخلی ترکیه محسوب مي شوند، علنا حاکمیت سوریه کشور همسایه خود را تکذیب کرده، و به نحوی سوریه مستعمره ترکیه لحاظ مي گردد.
در 11 آگوست2011، داود اوغلو با هواپیما به دمشق سفر كرد، و پيام نخست وزیر اردوغان را به رئیس جمهور سوریه رساند.در این پیام آمده است: دولت سوریه بايد "فورا و بدون قید و شرط" توقف تمام عملیات های ضد تروریستی خود را عليه گروه های مسلح در سوریه پايان دهد، علاوه بر آن تبدیل نظام سیاسی سوریه در طی دو هفته آینده بنا بر ایده های ترکیه و در ادامه برگزاري انتخابات در سوريه(جهت تعيين دولت جديد)  از درخواست های ترکیه می باشد، و در صورتی که دولت سوریه تمايل به پیاده سازی هيچ يك از اين درخواست ها را نداشته باشد، در این وضعیت، دولت ترکیه اقدامات و تصميمات جديدي بر عليه دولت سوريه اتخاذ خواهد كرد،و جاي هیچ گونه بحث و گفتگو در اين مورد وجود ندارد، و این آخرين حرف تركيه مي باشد.  
پس از آن ترکیه به سازماندهی گروه های مسلح برای سرنگونی دولت سوریه مبادرت و اعلام داشت اگر سوریه فورا و بدون قید و شرط تسليم خواست تركيه(به نوعي غرب) نگردد،به جنگ تهديد خواهد شد.  
سوریه متعاقبا به ترکیه چنين توصیه می كند که بهتر است در امور داخلی دمشق دخالت نكند و در پاسخ به تهدید به جنگ، اگر ترکیه جنگ با سوريه را می خواهد،سوریه از جنگ نمي هراسد، و اينکه آغاز چنين جنگي عليه ما(سوريه) بي شك به كل منطقه سرايت خواهد كرد.  
روابط خوب ترکیه با سوریه، با دخالت آشکار در امور داخلی سوریه و راه اندازی گروه مسلح ارتش آزاد سوريه و تهدید به جنگ تیره شد.
تشکیل گروه های مسلح به منظور "تغییر نظام" در یک کشور همسایه و تهدید به جنگ در مورد مقاومت در برابر خواسته هاي آنها، البته،ورای ادعاي داود اوغلو در معرفي سياست بدون تنش با همسايگان بوده و از سویي تائيدي است بر گفته وي:"عدم سكوت" در برابر رويدادهاي منطقه!  
بر خلاف جنگ لیبی، که ترکیه در جنگ با ليبي تمايل چنداني نداشت، و تنها برای جلوگیری از هر گونه اتهام از سوي متحدان ناتو به اين كار تن در داد،اين بار ترکیه در میان پیشگامان تهاجم و بازیگران اصلي عليه همسايه خود قرار دارد.  
یک هفته پس از آنکه داود اوغلو سوريه را تهدید به جنگ كرد، باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا اولین بار در 18 آگوست 2011 خواستار استعفاي بشار اسد بود.
با نوع سیاست های اتخاذی ترکیه در مورد سوریه، در اواسط ماه آگوست2011، ديگر نمي توانيم حرفي در مورد سياست بدون تنش تركيه و تلاش آنها به برقراري روابط دوستانه با كشورهاي همسايه بزنيم.  
این انحراف فاحش از سیاست خارجی بدون تنش تنها در مورد سوریه مطرح نمي گردد.  
"بريل دداوغلو ، مقاله نویس روزنامه "زمان امروز" تركيه، در مقاله اي چنين نوشت: که هر روز لیستی از مشکلات جديد در برابر سياست خارجي بدون تنش تركيه مطرح مي گردد، آذربایجان، سوریه، قبرس نيز مطرح مي باشند. او در 7 اکتبر 2011 نوشت: تصویر کنونی قطعا امیدوار کننده نمي باشد.
با توجه به این که مشکلات سیاست خارجی ترکیه در حال افزایش هستند ،براي اهداف سیاست خارجی بدون تنش با همسايگان تركيه نيز نمي توان پاياني بدون تنش را متصور گرديد.(پايان قسمت دوم) 
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار