به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران، چند روزی بود احساس میکردم احتیاج دارم به خرید کتاب؛ با اینکه کتابهای نخوانده در کتابخانهمان زیاد بودند، ولی یک احساسِ نیاز به خرید کتاب در وجودم ، اذیتم میکرد!
شنبه بعد از ظهر عزمم را جزم کردم و راهی میدان انقلاب شدم؛ پیادهروهای همیشه شلوغِ انقلاب، نوستالژی و خاطرهی خوبی از زمان دانشجویی و روزهای اولیهی شروع هر ترم برایم دارد؛ روزهایی که با دو سه تا از بچههای کلاس میرفتیم انقلاب و کتابهایی که استادها گفته بودند را میخریدیم به تعدادِ بچههای کلاس. همین راه رفتن در پیادهرو و نگاه کردن به ویترین کتابفروشیها کمی احساسم به خرید کتاب را کم کرد؛ انگار دلم برای همین راه رفتنها و پرسه زدن بین انتشاراتیها و ورق زدن کتابها دلتنگی میکرد.
امیرکبیر یکی از انتشاراتیهای موردعلاقه من است، مخصوصاً از وقتی کمی تغییرات در ظاهرش و شکلِ چیدن کتابها انجام داده است. در انتهای طبقهی اول کافهای دنج اضافه کردهاند و در طبقهی پائین یک بخش مخصوص کتب کودکان و نوجوانان اختصاص دادهاند؛ بخشی که نیمساعت بدون دلیل و قصدِ خرید کتابِ خاصی در آن راه میرفتم و کتابهای رنگارنگ و کودکانه را که در قفسههایی که با عروسک و وسائل تزئینی زیباتر شده بود، ورق میزدم و نگاه میکردم. راستش نتوانستم احساس ذوق و خوشحالیام را برای خودم تنها نگه دارم، یا شاید هم برای کمک به ذهنِ دخترکِ متصدی آن قسمت که کمی به خانمی که نیم ساعت بدون انتخاب کتابی در آنجا پرسه میزد مشکوک شده بود، رو کردم به او و گفتم "چقدر اینجا قشنگه، رنگارنگ؛ آدم دوست داره همینطوری راه بره و کتابها و عروسکها رانگاه کنه”.
یکی دیگر ازمزیتهای جدید انتشارات امیرکبیر چینشِ کتابهای رمان و داستانِ خارجی بر اساس کشورِ نویسندهاش است؛ تقسیمی که برای اولینبار درکتابفروشیای میدیدم. این تقسیمبندی خاص به من فهماند نویسندهی یکسری از کتابهایی که دارم، برای کدام کشور هستند. پیشنهاد میکنم اگر روزی شما هم دردِ کتابخریدن پیدا کردید و مسیرتان به خیابان انقلاب و کتابفروشیهایش خورد، انتشارات امیرکبیر و انبوه کتابهایش را از دست ندهید.
کتاب خریدن و کتاب خواندن را دوست دارم؛ حاصلِ چند ساعت انقلابگردی! و چرخیدن بینِ قفسههای مملو از کتابِ انتشاراتیهای مختلف شد آنچه که میبینید
با خودم عهدکردهام تا وقتی نصفِ به اضافهی یک اینها را نخواندهام، حقِ کتابخری ندارم!