به گزارش خبرنگارباشگاه خبرنگاران ارومیه گذشته از بحرانهای اقتصادی در جهان، سکوت، اغما و تصمیمات یک شبه ی برخی مسئولان منجر به تحریم های ناخواسته داخلی (ان شا الله!!!) شده است؛ هر روز تحریم های داخلی برخی عزیزان! همگام با تحریم های كشورهای غربی علیه ایران بیش از پیش افزایش پیدا می كند و صدای هولناك صاعقه های تحریم همراه با طوفان مه آلود وحشت در صحرای بی نان و نمك زندگی مردم غوغا می كند. صحرایی كه هر روز هر لحظه با غروب خورشید آسایش، اهالی ایران اسلامی را به زدن تیشه هایی عمیق بر ریشه درختان امید وا می دارد.
شاید گفته های اغراق آمیز سران كشورهای اروپایی حاكی بر عدم تاثیرات مستقیم این تحریم ها بر مردم عادی باشد، اما مستقیم ترین غیر مستقیمی آن، زندگی عادی نشینان ایرانی را هدف تیر زهرآلودش قرار داده است؛ ولی انگار عینك مقاومت آرمانی مسئولان، دودی تر از این هاست كه سختی های امرارمعاش از روز روشن تر مردم را با چشمان بصیرت نگاه كنند.
حرفهای امیدوارانه و مثبت بینانه آنان نیز كه دست كمی از وعده های بعید قهرمان های افسانه ای ندارد، در مقابل حقیقت های تلخ حاكم بر جامعه شیرین ترین نمك بر زخم های، سخت درمان گرانی و فشار اقتصادی است كه به یمن كثرت چنین مسئولانی، مردم هر روز و شب قبل از یك لیوان آب، نوش جان می كنند.
محمد صادقی كه بیش از بیست سال راننده كامیون بوده است در خصوص تاثیرات اوضاع اقتصادی حاكم برجامعه در زندگیش می گوید: منی كه چند شبانه روز از هفته برای باربری بین شهری در جاده ها كار می كنم؛ باید نیمی از درآمد چند صد تومانی ام را صرف هزینه های استهلاكی ماشین كرده و با مابقی آن هزینه امرار معاش خانواده ای پنج نفری را تامین نمایم.
وی اذعان می كند: افزایش سرمایه و یا خرید كالا دیگر به رویایی تحقق نیافتنی تبدیل شده كه مردم در خواب هم نمی توانند ببینند.
اما آنچه که نمک بر زخم کاری عموم مردم و نه اقلیت مرفه جامعه می پاشد بی خیالی برخی مدعیان خدمتگزاری مردم که مصداق بارز تحریم های داخلی است؛ عموم مردم از شدت فشارها داخلی ها و خارجی ها دیگر آهی در بساط ندارند كه به امید دادرسی برآورند و سران كشورهای غربی همچون آواز صبحگاهی بلبل ها بدان گوش جان بسپارند؛ اما آقایان كت و شلوار پوش مسئول كه چشم دارند انگشت های اشاره ای را كه به علت ناكاردانیشان به سوی آنها گرفته شده است را ببینند!
حسن39 ساله كه رئیس شعبه یكی از بانكهای دولتی است می گوید: در ماه های اخیر میزان افزایش سپرده های مردم در بانكها به شدت كاهش یافته و اغلب سپرده گزارانی كه مبلغ موجودیشان رو به بالاست اقدام به دریافت آن می كنند.
وی تصریح می كند: اگر گرانی ها با این روند افزایش پیدا كند، زندگی برای دهك های اقتصادی بالا نیز دشوارتر خواهد شد.
وقتی به عمق این گرانی ها نگاه می كنم صحنه ای غم انگیز از روزهای تنگ دستی زوجهای جوانی را می بینم كه برای آغاز زندگی مشتركشان لحظه های سختی را می گذرانند؛ پدرانی كه برای خرید یك جفت كفش و چند مداد و خودكار عرق شرم بر چهره های مهربانشان می نشیند؛ والدینی كه برای تامین مخارج فرزند بیمارشان صبح تا شب و به دور از آنان هركاری می كنند و هزاران هزار تصویر اندوهناك دیگر. این نقش و نگارها كه با رنگ غم بر تابلوی افراد منسوب به ایران، كه به بركت سیاستمداران به صحنه نمایش درآمده، آنقدر بی شمار است كه اگرنمایشگاهی از آن برپا شود مردم جهان به تمام نقاشی هایش جایزه ماندگار ترین اثرهای تحریم را می دهند.
نمی دانم شاید میكروفون های این ملت توان رساندن فریاد دادخواهیشان را به گوش آنهایی كه باید بشنوند را ندارد؛ شاید هم سمعك های آنان آنقدر صدا نشیده كه فرسوده شده اند و حالا كه باید، دیگر هیچ صدایی را نمی شنوند تا جواب و حل مشكل كه سهل است، نیم نگاهی بر وضع آشفته مردم كنند.
می دانم اگر از هفتصد خان درهای بسته این بزرگواران چاره جو عبور كنم و با خواهش و التماس خواستار دانستن پاسخ هایشان در خصوص تاثیرات دیو گرانی بر افسانه واقعی زندگی مردم، آن هم با ادعای اطلاع رسانی باشم؛ تنها جوابی كه خواهم شنید این است كه تحریم های خودی ها و غیر خودی ها هیچ اثری در اقتصاد ملت ندارد و یا به قولی دیگر مردم آسوده بخوابند كه ما بیداریم! به همین دلیل ترجیح دادم كه این دست نوشته ناقابل از باید های اصول گزارش نویسی تهی باشد ولی تا روزی كه كاسه صبر مردم از دید مسئولین خالی است، برگ سبزی از حقیقت باقی بماند./ب