یه سری ها فکر می کنن مردم فیلم اخراجیا رو دیدن مثل اون یه سری آدم اومدن جبهه واسه ماجراجویی. اینا نیست.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ به سوی بهشت در آخرین یادداشت خود آورده است:

بهش گفتم: اگه جنگ بشه میری جبهه؟

گفت: آره

گفتم:براچی، میهن پرستی، دفاع از اسلام؟ یا چیز دیگه؟

گفت: هنوز قطعا نمیدونم ولی هنوزم میگم که از کسایی که 8سال رفتن جنگ خیلی هاشون تهییج شده بودن و تحت تاثیر جو رفتن جبهه!

گفتم: یعنی اولین خمپاره که خورد بغلشون، جو و اتمسفر و همه چی یادشون نرفت؟! وقتی خمپاره میخوره بغل آدم، آدم اسم خودشو هم یادش میره !

گفت: تو همش میخای توجیه کنی، ببین برادر من 330هزارتا شهید دادیم درست؛ اما تو نمی خوای قبول کنی که مثلا حداقل 10درصد اینا جوگیر شده بودن؟


گفتم: شاید اولش جوگیری باشه،  ولی وقتی میری می بینی شوخی ندارن و میخوان جدی جدی بکشنت! دیگه چه جوی؟

ادامه دادم: مثلا همین دایی من، جوگیرشده بود و شناسنامشو دست کاری کرد و زودتر رفت جبهه، ولی میگفت یهو عراقیا یه پاتک زدن هرکی هرچی دستش بود انداخت و فرار کرد، خودش هم با یه جیپ مینی کاتیوشا حتی فرمانده شو هم  جاگذاشته و در رفته!


گفت: خوب همینو میگم دیگه، این میشه جوگیر شدن، شناسنامه رو انگولک! میکنن میرن جبهه؛ بعد فرار میکنن...


گفتم: خوب من منکر جوگیر شدن عده ای نیستم، ولی شهدا قصه شون با بقیه فرق داره، وصیتنامه هاشونو که میخونی انگار که داری کتاب یه "عارف واصل" رو میخونی.


بعد گفتم: مثلا این بچه های گردان میثم که اولش با قمه و دستمال یزدی رفته بودن جبهه!، خوب جو هم بی تاثیر نبوده، ولی بعد واقعا یه اتفاقایی افتاده؛ سید ابوالفضل کاظمی فرمانده گردان میثم میگه:

"یه سری ها فکر می کنن مردم فیلم اخراجیا رو دیدن مثل اون یه سری آدم اومدن جبهه واسه ماجراجویی. اینا نیست. به مولا همه اومده بودن تکلیفشونو ادا کنن. اومدن یا علی گفتن به پیر جماران. توشون مهندس بود، دکتر بود، باسواد بود، پولدار بود، خوشگل بود، تهرونی بود، شهرستانی بود و... اینا اومدن روی مسئولیتی که داشتن از دین و مملکتشون دفاع کنن. حالا یه عده اومدن دور از جون شهدا رو دارن قاچ می کنن و تقسیم می‌کنن مطابق سلیقه خودشون. شما آقا چمران رو ببین که من عمری خدمتش بودم و نفس به من خورد. از نظر سواد، از نظر هنر. دکتر چمران فرقش با ما این بود می‌شست نقاشی می‌کرد، می‌شست شعر می‌گفت. یه آدم باسواد، ننه بابادار، مشتی، هنرمند، نافذ. ما به عنوان وظیفه باید یه سری حقایقو به نسل امروز بگیم."

گفت : من باید یه خورده فکر کنم و رفت...

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.