به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، اين گروه از كودكان بعضا تحت عنوان " كودكان لوس" نامگذاري ميشوند. از مهمترين دلايل لوس شدن كودكان روشهاي غير قابل قبول والدين به لحاظ تربيتي است؛ اين امر مانع اجتماعي شدن كودكان ميشود. بچههاي لوس حس مسئوليتپذيري نداشته وتصور ميكنند نيازي نيست در كارها مشاركت داشته باشند. متخصصان معتقدند زندگي براي اين كودكان سخت و دشوار است.
در حقيقت آنها در دنيايي ساختگي زندگي ميكنند كه با واقعيت تفاوتي اساسي دارد. چنين كودكاني صبرو تحمل را در زندگي نميآموزند و انسانهايي عجول با شخصيتهايي متزلزل بار خواهند آمد. البته بچهها به مهر و محبت، به اندازه آب و غذا نيازمندند. مسئله در تعريف صحيح از عشق و محبت است. گاهي نيز فشارهاي محيط بيرون باعث ميشود، پدر ومادر نتوانند به اندازه كافي در خانه قدرتمند باشند. به همين دليل ترجيح ميدهند خواستههاي كودكان را بيچون و چرا برآورده سازند.
والديني كه به طرز افراطي به فرزندان خود محبت ميكنند به نحوي حتي خواستههاي خود را ناديده ميگيرند. ناديده گرفتن خود، محبت به فرزندان نيست. عدم احترام بهخود، به فرزندان ميآموزد كه افرادي بياعتنا به ديگران بوده و حرمت نگهدار نباشند. وقتي اسباب بازيهاي زياد، برنامههاي زياد، هميشه غذاهاي خيلي مفصل براي بچهها فراهم ميگردد، يا اجازه داده ميشود زياد تلويزيون تماشا كنند، به معناي عشق ورزي به آنها نيست، بلكه تنها به آنها ياد داده ميشود كه معتاد شوند. يكي از مهمترين مشكلات جامعه اين است كه كودكان ميآموزند كه اعتماد به نفس خود را از طريق تاييد ديگران در مورد ظاهرشان ، تعداد اسباب بازيها و قيمت لباسهايشان بهدست آورند. اما وقتي والدين بهجاي ارزشگذاشتن بر ظاهر و اموال بچهها به آنها نشان دهند كه به كيفيتهاي دروني آنان از قبيل همدلي، خلاقيت، دلسوزي، شادي، شور و شوق زندگي اهميت ميدهند، بچهها ياد خواهند گرفت كه اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندي خويش را به تاييد ديگران وابسته نبينند. والدين بايد در مورد فرزندان خود قوانين تربيتي درست را بهطور ثابت و مستمر اعمال كنند. بنابراين والدين بايد با كودكانشان هم مهربان بوده و هم آنها را متقاعد نمايند تا از قوانين خانواده پيروي كنند.
معمولا والدين كودكان لوس در مقابل خواستههاي كودك فورا تسليم ميشوند و نهايت توجه، محبت و محافظت درموردفرزندان خود دارند حال آنكه محبت در حد متعادل، توجه به نيازها و برآوردن آنها حد معقول و داشتن روشهاي مناسب و علمي و قاطع و بهموقع براي تشويق و تنبيه مناسب براي كودكان از مواردي است كه بايستي در خانواده وجود داشته باشد. البته قاطع بودن با خشونت متفاوت است. اصرار به اجراي قوانين درخانواده و ثبات رفتار در والدين ضروري است. بايد توجه داشت كودكان براي قضاوت ديگران راجع به خودشان اهميت فراواني قائلند و چنانچه در حضور ديگران مورد توبيخ قرار گيرند رنجيده خاطر ميشوند چنانچه حريم خانواده ، امنيت واطمينان لازم را براي كودك فراهم كند، او بهراحتي ميتواند اشتباهات خود را بپذيرد و هر موردي را كه به او تذكر داده شود تغيير دهد.
براي اين امر لازم است از شتابزدگي بپرهيزيم. زيرا يادگيري بسياري از رفتارها به رشد سيستم عصبي- مركزي مربوط ميشود. در واقع انتظارات زودرس از كودكان باعث فشارها واسترسهاي روحي براي آنان ميشود. رسالت نوشت: اين فشارها ممكن است بهصورت علائم و نشانههاي جسماني يا حركتها و پرشهايي كه به تيك عصبي شناخته ميشوند نيز ظاهر گردند. ميتوان بهجاي نااميد كردن مكرر كودكان، آنها را به داشتن رفتارها و انديشههاي خوب و مثبت تشويق نمود.
همچنين فرصتهايي به كودكان داد تا در جمع همسالان خود قرار گيرند . اين باعث ميشود كه بچهها ضمن بازي باهم ارتباط برقرار كنند و بسياري رفتارهاي اجتماعي را از يكديگر بياموزند. همكاري، تعاون، اشتراك و نظاير آن از مفاهيمي است كه ميتوان با قرار دادن كودكان در گروه همسن به آنها آموخت.
ثريا قدوسي
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید