به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از "لس آنجلس تايمز"؛ جورج راجر، افسر سابق دستگاه اطلاعات ملي آمريكا و ستاد فعلي دانشكده ملي جنگ، در يادداشتي تحت عنوان "اگر در مورد ايران اشتباه كنيم، چطور؟" آمريكا را از هرگونه اقدام نظامي و تصميم گيري عجولانه در حمله به ايران برحذر داشته و از جامعه اطلاعاتي اين كشور خواسته است، تمام جوانب امر را مدنظر قرار دهند و فقط براساس گزارش هاي سرويس هاي اطلاعاتي كشورهاي خارجي يا حدس و گمان در مورد حمله به ايران تصميم گيري نكنند.
راجر مي گويد؛ در حاليكه ايالات متحده سرگرم انديشيدن روي اين موضوع است كه آيا به تاسيسات هسته اي ايران حمله كند يا نه، جامعه اطلاعاتي بايد اين سوال را از خود بپرسند كه اگر اشتباه كنيم چطور؟
در جريان حمله به عراق در سال 2003 كه پيامدهاي ويرانگري به همراه داشت، اين سوال پرسيده نشد و يا حداقل جواب داده نشد. ما قبل از كنار گذاشتن سياستهاي بازدارنده و اتخاذ "حمله پيشگيرانه" عليه كشوري كه به ايالات متحده حمله نكرده، بايد در مورد وجود مدرك به قطعيت برسيم.
امروز، تصوير اطلاعاتي كه ايران ارائه مي دهد، حتي از اطلاعاتي كه عراق در سال 2003 ارائه مي كرد، تيره و مبهم تر است.
ما از سال 1979 در ايران حضوري نداشتيم و متكي به اطلاعات جمع آوري شده توسط بازرسان بين المللي و فناوري و روابط سرويس هاي اطلاعات خارجي بوده ايم. در غياب اطلاعات موثق، جامعه اطلاعاتي مجبور بوده است در مورد برنامه هسته اي ايران به فرضيات خود يا ذهنيات اتكا كرده و در مورد اينكه ايران احتمالا چگونه برنامه هسته اي خود را عملي خواهد كرد، حدس و گمان هايي بزنند. ارزيابي ما از توانمندي نظامي ايران هم به درك ما از چگونگي توليد سلاح و انجام آزمايشات توسط توليدكنندگان آمريكايي متكي است. بنابراين، براي جلوگيري از يك حمله ديگر برپايه برآوردهاي اطلاعاتي غلط، چه كار مي توان كرد؟ چطور مي توانيم از اشتباهات وحشتناك اجتناب كنيم؟
استاد دانشكده ملي جنگ ارتش آمريكا در پاسخ به سوال هاي فوق، راهكارهايي ارائه كرده است.
راجر مي گويد؛ اول اينكه ما بايد براي اسناد و مدارك استانداردهاي بسيار بالايي تعيين كنيم. عوامل اطلاعاتي بايد با شك و ترديد به پيش بيني هاي خود نگاه كنند و از خود سوال كنند كه آيا فرضيات مطرح شده در مورد رفتار و توانايي فني ايران، پايه و اساس دارد يا خير؟
سياستگذاران بايد اين نوع تفكر انتقادي را ترويج كنند و مراقب نشانه هاي منطق غلط و اطلاعات ساختگي باشند.
دوم_ آمريكا نبايد به اطلاعات گردآوري شده يا تهيه شده توسط دولت هاي خارجي بيش از حد متكي باشد. چنين اطلاعاتي مي تواند مفيد باشد، اما اين اطلاعات به همان اندازه كه تحت نفوذ سياستگذاران آمريكايي تهيه شده، به همان اندازه هم اطلاعات درست و بي طرفانه اي نيست. مثلا بيشتر اطلاعات خارجي مورد استفاده براي تحليل "توليد سلاح هاي كشتار جمعي" فرضي عراق كاملا مغرضانه و يا دستكاري شده بود.
ما بايد از گزارش هايي كه با آنچه كه انتظار داريم مشاهده كنيم، هماهنگ و متناسب اند نگران باشيم و اين نوع گزارش كردن ها را به شدت به چالش بكشيم.
سوم_ كاركنان سرويس هاي اطلاعاتي بايد دور از بحث هاي سياسي، بخصوص سياست هاي مربوط به گزينه هاي نظامي، نگه داشته شوند.
نزديكي بيش از حد جورج تنت مدير سابق سيا به تصميم هاي دولت بوش، به احتمال زياد او را مطمئن كرد كه ايالات متحده مدارك مستدلي دارد كه صدام حسين سرگرم توليد سلاح هاي كشتار جمعي است.
مقامات ارشد اطلاعاتي بي ميل نيستند، وارد تيم هاي تصميم گيرنده شوند و اگر يك تيم سياسي به دنبال اطلاعاتي باشد تا از اقدام مدنظر خود حمايت كند، اين امر مي تواند ديدگاه يك سرويس اطلاعاتي را در مورد اطلاعاتي كه گردآوري كرده، تحريف كند.
چهارم_ هرگز نبايد از جامعه اطلاعاتي خواسته شود، از مداخله نظامي دفاع كنند، همانطور كه در سال 2003 اتفاق اقتاد و جامعه اطلاعاتي از سياست هاي دولت بوش حمايت كرد.
نهايتا اينكه، جامعه اطلاعاتي بايد فورا البته اگر تاكنون اين كار را نكرده باشد، ارزيابي هاي دقيقي را در مورد اثرات حمله عليه تاسيسات هسته اي ايران، مي تواند بر سياستهاي ايران و ثبات منطقه اي داشته باشد، تهيه كند.
در سال 2003، چنين ارزيابي هايي انجام شد، اما اين ارزيابي ها زماني تكميل شد كه تصميم حمله به عراق گرفته شده بود.
در نتيجه، اين ارزيابي ها هيچ تاثيري بر تصميم گيري آنان نداشت، زيرا مطمئن بودند كه عراقي ها از ما (آمريكائيان) به عنوان آزادسازان استقبال خواهند كرد و به سرعت فعاليت اقتصادي و اجتماعي آنها احيا مي شود.
ناگفته پيدا است كه حمله به يك كشور مسلمان ديگر پيامدهايي به مراتب فراتر از كاهش توان نظامي ايران خواهد داشت و جامعه اطلاعاتي بايد اين پيامدها و عواقب را تجزيه و تحليل كند.
اين اقدامات تضمين نمي كند كه اطلاعات مورد استفاده براي رسيدن به تصميمي در مورد ايران، كامل و بي عيب و نقص خواهد بود، اما سرويس هاي اطلاعاتي نبايد اشتباهات خود در سالهاي 2002 و 2003 را تكرار كند و همچنين نبايد خود را سپر تصميمات سران سياسي و نظامي كشور كنند.