پسرکي در حال خوردن گيلاس بود که خواهرش
گوجه سبز به دست از راه رسيد. خواهر پيشنهاد داد تا برادر گيلاس هايش را در
ازاي گوجه سبزها به او بدهد.
پسر قبول کرد اما يواشکي مقداري از بهترين
گيلاس ها را براي خودش نگه داشت. در مقابل خواهر به وعده اش عمل کرد و تمام
گوجه سبزها را به برادر داد.
پسر اصلا شب نمي توانست بخوابد چون مدام در اين فکر بود که خواهرش بهترين گوجه سبزها را براي خودش نگه داشته، اما در مقابل خواهر به راحتي خوابيد چون مطمئن بود برادرش همه گيلاس ها را به او داده و هيچ خيانتي در کار نبوده است.