به گزارش حوزه
دانشگاه باشگاه خبرنگاران، يكي از پديدهاي شگرف كه در قرون 20 و 21 در جوامع غربي ذهن متفكران را به خود معطوف كرد، گسترش حقمداري بهجاي تكليفمداري بود به طوريكه مردم در كشورهاي غربي مخصوصا ايالات متحده آمريكا به جاي آنكه خود را در بسياري از فعاليتها مكلف و مسئول بدانند، فعاليتها و كارها را جزو حقوق خود بر ميشمردند، اما خلاف اين مسئله در بسياري از كشورهاي جهان سوم كه کمتر رنگ آزادي در آنها به چشم ميآمد، قابل مشاهده بود. مردم در جوامع کشورهاي کمتر توسعه يافته از حقوق خود با خبر نبودند و حق محوري جاي خود را به تكليف محوري داده بود.
بنابراين با نگاه به دايره حقوق مليتها در جوامع غربي يك فربهگي همراه با پرخوري و پرخوابي به چشم ميآيد و در جوامع جهان سوم و جوامع شرقي، يك لاغري همراه با بيماري و رنجوري قابل مشاهده است. در اين مقوله به دنبال قياس موشكافانه جهان غرب و شرق نيستيم، بلكه قصد داريم اتفاقاتي که در واکنش به اين پديده در جوامع غربي رخ ميدهد را بررسي كنيم.
همانگونه كه در بالا اشاره شد در جوامع غربي آنقدر در مباحث حقوق شهروندي افراط شده كه اين امر با گذشت زمان دغدغه خاطري در ميان كارگزان نظامهاي غرب در حوزه امنيت و فرهنگ به وجود آورده است با اين مضمون که اگر در گذشته فعلي اتفاق ميافتاد که تمام اديان آسماني با آن سرناسازگاري داشتهاند، فوراً عامل آن را متهم و به محاكمه ميکشاندند، اما امروزه در جوامع غربي بدون آنكه كسي را مواخذه كنند توهين، افتراء، کشتار و بسياري از اينگونه اعمال به حقوق شهروندان آنان تبديل شده است.
تاريخ نشان داده است كه هرچه حقوق در غرب گسترش پيدا كرده است به جاي آنكه كرامات انساني را برايشان به ارمغان بياورد، عنصر مهم و اساسي به نام اخلاق را از آنان سلب کرده است.
كمرنگ شدن اخلاق در خانواده امروز در جوامع غربي ديگر جاي تعجب و سوالي ندارد. به طوريکه در آمريكا افعال حرامي همچون همجنسگرايي كه در تمام اديان آسماني مورد نفي و نهي قرار گرفته، جزو حقوق شهروندان به حساب ميآيد و مشاهده ميشود که در واكنش با آن چه اتفاقات تلخ و ناگواري رخ ميدهد.
در حوزه حقوق آزادي بيان و انديشه نيز وضعيت به همين منوال است؛ بسياري از صاحب نظران غربي، دايره آزادي بيان خود را آنقدر گسترش دادهاند كه براي رسيدن به اهداف خود، به سياهنمايي و لجن پراكني دست زده و توجهي به زير پا گذاشتن اخلاق و كرامات انساني ندارند و جالب آنجاست با وجود آنكه آنان خود را داعيهدار آزادي بيان ميدانند در بعضي از موارد ميبينيم اگر شخصي نقدي بر ايدهايشان انجام دهد، از بسياري از حقوق شهروندي محروم ميشود. انتقاد و يا مخالفت با نظريهداروين در آمريكا و به طبع آن محروميت از حقوق تحصيل و يا تدريس گوياي اين مسئله است.
اهانت به مقدسات اديان كه در حوزه آزادي بيان بررسي ميشود، چه اديان آسماني و چه اديان بشري، از منظر اسلام نکوهيده و ناپسند است، اما اين بدان معنا نيست که جايي براي انتقاد وجود ندارد؛ بلكه عدهاي با تهمت و افترا در صدد هستند تا نظريه خود را بر نظريه ديگران غالب كنند.
انتشار فيلمي در آمريكا كه درآن به ساحت مقدس و پاك پيامبر آسماني اسلام(ص) اهانت شده است، بار ديگر موج جديدي از اهانتها و تهمتها را از سوي دشمنان اسلام به سوي اين دين مهرباني معطوف كرده است. پس از اين اتفاق ناگوار همه مسلمان در اقصي نقاط عالم به مخالفت با اين اهانت پرداختند و بار ديگر جواب محكمي به دستاندر دركاران اين فيلم موهن و حوزه سينمايي و فرهنگي ايالات متحده آمريكا دادند در همین رابطه توجه به چند نکته ضروری است.
1.از دلايل اصلي ساخت اين فيلم، گسترش دين اسلام در ساليان اخير در بسياري از كشورهاست. طرح مسئله بهارعربي نشان ميدهد كه موج اسلام هراسي درميان سران رژيم صهيونيستي و كشورهاي همپيمانش اتفاق افتاده و آنان يكي از بهترين حربههاي از بين بردن دين اسلام را ورود به حوزه فرهنگ ميدانند. حال يك روز با كشيدن تصوير موهن از پيامبر(ص) در دانمارك، يك روز با سوزاندن قرآن توسط كشيش آمريکايي و يك روز هم با ساخت اين فيلم موهن.
2. اینکه پس از اعتراضهای وسیع جهان اسلام به اهانت به پیامبر(ص) در ماجرای اخیر ساخت فیلم اهانتآمیز، تمام عقلمدارن آن را محكوم ميكنند، نشان از درك صحيح از واقعيتهاي ديني و دينمداري است. همبستگي سراسري اديان در محكوميت اهانت به پيامبر اسلام،نشان ميدهد حرمتگذاری به مقدسات، اصل مشترک همه ادیان است. البته که باید هم چنین باشد. زیرا اگر دینی مقدسات دین دیگری را حرمت نگذارد، میداند که همین مسیر در برابر آنان هم قرار خواهد گرفت.
3.همبستگی دینی برای جلوگیری از اهانت به مقدسات ادیان دیگر، به خودی خود راه را بر افراطیون ادیان که وظیفه دینی خود را در نفی و اهانت به سایر ادیان میدانند و در طول تاریخ مروج خشونتهای دینی بودهاند، سد میکند. کشیش افراطی و شهرتطلبی مثل تریجونز، که در زشتترین رفتار، قرآنسوزی راه میاندازد و بنا به گفته بسیاری، پشت ساخت این فیلم اخیر هم هست، هرگز نمیتواند نماینده مسیحیتی باشد که دارای مقدساتی است که باید محترم شمرده شوند. همچنان که طالبان و القاعده هم سخنگویان اسلام نیستند. متدینان و انسانهای اخلاقی و عقلمدار در سطح جهان با هر دینی که هستند، راهی جز حرمتگذاری به مقدسات دیگران، که بر پایه قلب و روح و احساس آنان استوار است، ندارند.
4. گزارشها و اخبار حکایت از این دارد که در ساخت فیلم شرمآور اخیر، تهیهکننده ناشناسی با حمایت مالی جمعی از سرمایهداران یهودی، دست به ساخت این فیلم زده است. قبطیان مسیحی مصر هدف سازندگان این فیلم بودهاند که به بهانه حمایت از آنان، جامعه نوپای مصر پس از انقلاب را دچار انشقاق داخلی کنند و جنگ داخلی مسیحی-مسلمان را در آن کشور به راه بیندازند. یهودیانی که سرمایهگذاری مالی کردهاند، یقینا نمایندگان دین یهود نبودهاند زیرا که فیلم در حمایت از دین یهود نبوده است. دل تهیهکننده و سرمایهگذار یهودی چرا باید برای قبطی مسیحی مصری بسوزد؟ به صورت عیانی معلوم است که هدف سیاسی خبیثی پشت این ماجرا بوده است. انتشار آن در روز 11سپتامبر نیز ترویج اسلامهراسی در افکار عمومی است که دلیل دیگری بر سیاسی بودن این رفتار شرمآور است. هوشمندی مردم مصر که در تظاهرات اولیه، سعی بر این داشتند که قبطی و مسلمان در کنار یکدیگر علیه این فیلم عکسالعمل نشان دهند، پاسخ محکمی بود که نشان میداد مردم مصر، در دام این شیطنت نیفتادند.
5. البته وظيفه سازمانهاي جهان اسلام مخصوصا سازمان كنفرانس اسلامي است كه هوشيار باشند در فضاي بعضا احساسي رفتارهاي خشم آلود و غيرقابل دفاع به نام دين اسلام ثبت نشود در نهايت دنيا باور كند براي رسيدن به قدرت، توهين به مقدسات اديان را وسيله اي براي رسيدن قرار ندهد.توطئه در جهت تخريب پيامبر مهرباني كه هر روز ميليون ها نفر او را تقديس ميكنند نتیجهای جز بارورشدن بیشتر احساسات دینی و نفرت از پدید آورندگان و حامیان سیاسی این رفتارها ندارد.
انتهاي پيام/