اتحاديه انجمن اسلامي دانشجويان مستقل سراسر کشور با انتشار بيانيه‌اي ضمن محکوميت انتشار فيلم اهانت ‌آميز پيامبر(ص) از دستگا‌ه‌‌هاي فرهنگي کشور در مقابل اين اقدام پليد صهيونيست‌ها، خواستار پاسخ‌گويي فرهنگي به اين اقدام شد.


به گزارش حوزه دانشگاه باشگاه خبرنگاران، اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل با انتشار بيانيه‌اي ضمن محکوميت انتشار فيلم اهانت‌آميز به پيامبر اکرم(ص)خواستار پاسخ‌گويي فرهنگي از سوي دستگا‌ه‌‌هاي فرهنگي کشور در مقابل اين اقدام پليد صهيونيست‌ها شد.

متن بيانيه بدين شرح است:

آیا هنر و سیاست دو مقوله جدا هستند؟ آیا باید با نگاه سیاسی به هنر پرداخت؟ آیا هنر برای هنر است؟ آیا یک هنرمند باید به مسائل سیاسی بپردازد؟ هنر در خدمت سیاست است یا سیاست در خدمت فرهنگ و هنر؟ اینها سوالاتی است که سال‌های سال است هنرمندان ما را مشغول خود کرده است. عده‌ای با صدای رسا به این سوالات پاسخ گفته‌اند و عده‌ای هم از جواب گفتن به آن طفره رفته‌اند. و در این وانفسا همان‌هایی که این سوالات را در ذهن هنرمند ما، خاصه سینما گر ما فرو کرده، خود مشغول بهره برداری و استفاده ابزاری از هنر برای مطامع سیاسی خود است.

در مبانی اقتصاد و در همان ابتدای راه اگر از یک دانش‌آموز دبیرستانی بپرسیم که اولین گزاره‌های اقتصادی که می‌آموزد چیست، بدون شک پس از گفتن « تعریف اقتصاد»، «تعریف کالا» حتما از مزیت نسبی سخن به میان می‌آورد. یعنی با توجه به منابع و امکانات موجود و با در نظر داشتن اهدافی که قرار است به آن برسیم، بهترین و کارآمد‌ترین روش که ما را به بیشترین بهره وری می‌رساند، کدام روش است! حال با توجه به نکته مزبور، آیا ما در سینما خود این مفهوم عاقلانه را پیاده نموده‌ایم؟ یعنی با توجه منابعی محدودی که در مقابل منابع بی حد و حصر سینمای جهان من جمله کمپانی‌های هالیوود داریم، آیا این منابع را درست استفاده نموده ایم! حال که پس از این اقدام وقیحانه در توهین به ساحت پیامبر عشق و مهربانی که قلب مسلمانان جهان را جریحه دار کرده است و به طبع آن هنرمندان و سینما گران ما نیز در اقدامی به جا این اقدام را محکوم نموده‌اند، آیا فقط در مقابل این اقدام باید بیانیه داد و آن را محکوم کرد!

روی اول سخن با مدیران سینمایی کشور است. مدیرانی که به ادعای خود در تلاش هستند تصویری موجه از ایران و ایرانی به دنیا نشان دهند! در تمامی برحه تاریخ سینمای کشورمان بر خلاف عرصه سیاسی کشور که در ابتدای آن انقلاب اسلامی با تک‌های شدید خود تفکر سیاسی غرب را زمین‌گیر کرد، در عرصه فرهنگ اما همیشه شاهد آن بوده‌ایم که در مقابل آن تکِ سیاسی که به جبهه فکری مغرب زمین وارد کرده بودیم، با تک‌های شدید فرهنگی غرب مواجه بودیم که در پاسخ به آن هیچ پاتک قابل توجهی نداشته‌ایم.

باید قبول کنیم در این جنگ عظیم فرهنگی با سو مدیریت فرهنگی در کشور همیشه کاسه چه کنم دست گرفته‌ایم از همان ابتدا که ده‌ها فیلم مثل «بدون دخترم هرگز»، «300» و امروز هم این فیلم مذبوحانه ساخته شد، تنها اقدام‌مان فقط محکوم کردن، نامه زدن به رییس فلان جا و دبیر بهمان جا بوده است! و باز هم از منابع محدود‌ مان در ساخت فیلم‌ها آبگوشتی و گیشه‌ای بوده است.

مزیت نسبی را در فیلم‌هایی که مخاطب تنها و تنها همان دو ساعتی که در سینما (با احتساب اینکه کسی به سینما می‌رود!) است، آن را به خاطر دارد. و به واقع در سیاست‌های فرهنگی کشور سینما به مثابه یک افیونی جهت التیام آلام (یا به عبارت بهتر ناهنجاری‌های فرهنگی وارداتی سبک زندگی غربی) محسوب می‌شود که در واقع همین امر هم محقق نشده است! چرا که این افیون به مانند مسکن تنها درد را خاموش می‌کند و منشا آن را از بین نمی‌برد و پس از مدت کوتاهی نه تنها درد بهبود نمی‌بخشد بلکه فرد را دچار افسردگی‌های ناشی از مصرف ای ماده افیونی (سینما) می‌کند.

پس مدیران سینمایی ما منابع محدود را صرف ساختن فیلم‌های سخیف می‌کنند و یا اگر کمی به خود فشار بیاورند و بخواهند چهره‌ای از ایران و انقلاب اسلامی به دنیا عرضه کنند فیلمی درباره بنیان گذار انقلاب اسلامی می‌سازند که هنوز بعد از دوسال از ساخت آن حتی جرئت عرضه کردن آن را ندارند و از این کار خجالت می‌کشند به طوریکه حتی کارگردان آن نیز ابا دارد که نامش در این فیلم به کار برده شود!

در مثالی دیگر که این روز ها بحث آن داغ شده است، فیلمی که مسئولان سازمان سینمایی آن را در جواب فیلم 300 می‌دانند! فیلمی که بدون توجه به این بحث که کارگردان آن چه کسی است، اصلا در اولویت‌های ما قرار ندارد و حتی گفته می‌شود که نگرش‌های فمینیستی در آن دیده می‌شود! آیا فیلمی که ادعا می‌شود چهره خوبی از ایرانی‌ها نشان می‌دهد می‌تواند در برابر هجمه عظیمی که نه تنها ملیت‌مان بلکه عقاید ما را زیر سوال می‌برد مقابله کند! جایی که اصلا زمین بازی متفاوت است! در واقع اگر ما از سوی هالیوود گلی در یافت می‌کنیم، بازیکنان خودی نیز پیاپی در حال گل زدن به خودمان هستند!

بعد از مدتی هم اگر یک اثری که خالق دغدغه‌مند آن برای ساختش خون دل خورده است، با سو مدیریت و بی مهری مدیران سینمایی مواجه می‌شود و سرش در مقابل بی تدبیری‌ها که عمدی و سهوی بودن آن را مردم تشخیص می‌دهند، ذبح می‌شود! فیلمی مثل شکارچی شنبه که به حدی برای صهیونیست‌ها گران آمد که بازیگر آن را برای اینکه گوشمالی بدهند از صدور روادید محروم می‌کنند و هزار داد و فریاد علیه آن از سوی دشمن بلند شد، باز هم توسط دوستان نادان ذبح شد و شاید همان چیزی که دشمنان ما می‌خواستند، با عملکرد دوستان نادان ما محقق گشت! فیلمی که تنها با یازده سینما آن هم فقط در تهران دیده نشد! و اگر نبود لطف خدا و توجه ویژه دانشجویان حق طلب و مطالبه گر ایران اسلامی، شاید ندای حق طلبی شکارچی شنبه هیچگاه شنیده نمی‌شد!

اما روی دیگر سخن با هنرمندان و سینما گران عزیز است! سینما گرانی که با اقدام به موقع خود در صدور بیانیه محکوم کردن فیلم موهن نشان دادند که در کنار ملتشان قرار دارند. گرچه نام کسانی که همیشه ادعای مردمی بودن دارند و خود را وامدار مردم می‌دانند در کنار سایر این عزیزان خالی بود. که البته مردم نیز به این رفتارشان عادت نموده‌اند! چطور می‌شود کسی خود را هنرمند مردم بداند و در زمانی که به زیباترین اعتقادان و دوست داشتی‌ترین خلایق نزد ملت توهین شود، سکوت اختیار کرد! این پارادوکس به نظر سخت را اما، مردم ما سال‌های سال است که به آسانی حل نموده‌اند!

اما برادران و خواهران گرامی! هنرمندان متعهد ایران اسلامی! آیا وقت آن نرسیده که ما در حق بودن مواضعمان پافشاری کنیم؟ همانطور که دشمنان در باطل بودن خوشان اینچنین خود را به در و دیوار می‌کوبند! ما که ادعای مسلمانی داریم و افتخار می‌کنیم که زیر بیرق اهل بیت سینه می‌زنیم و واهمه‌ای نداریم که به خاطر این اعتقاد جانمان را نیز از کف بدهیم، چرا هنوز احساس دغدغه نکنیم و تک فرهنگی دشمنان را نه با پاتک سیاسی بلکه با پاتک فرهنگی جواب بدهیم؟ اگر بگوییم که «نمی‌شود در مقابل آن هجمه عظیم فرهنگی کاری کرد!» حرف اشتباهی است! چرا که خداوند منان بشارت داده است که«کم من فئته قلیله غلبت فئته کثیره باذن الله» یعنی به اذن خداوند عده قليلي بر عده كثيري غلبه نمايند! چرا تنها و تنها مجید مجیدی باید بلندگوی ما در رساندن ندای حقانیت‌مان در جهان باشد! چرا هر کدام ما بلندگویی نمی‌شویم و خود را فریاد نمی‌زنیم! اگر می‌خواهیم ملت ما را باور نمایند به اینکه در کنارشان قرار داریم، صدور بیانیه کافی نیست و باید در عرصه عمل وارد شد که «ز عمل کار بر آید/ ز سخنرانی نیست»

انتهاي پيام/

برچسب ها: انجمن ، مستقل ، فرهنگی ، پاسخگو
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار