جنيد بغدادي هفت ساله بود که او را به حج بردند. در مسجدالحرام سخن از شُکر مي رفت و در ميان چهارصد پير، چهارصد قول بگفتند، در شرح بيان شُکر. به جنيد گفتند: «تو نيز چيزي بگوي» گفت: «شکر آن است که نعمتي که خداي به تو داده باشد بدان نعمت در وي عاصي نشوي و نعمت او را سرمايه معصيت نسازي.» چون جنيد اين بگفت همه اتفاق کردند که بهتر از اين نتوان گفت.