به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران:
اینجا تهران...
اینجا تهران است، شهری که پایتخت ایران زمین نام گرفته و باعث شده چشم خیلی از آنان که در دوردست ها به سر می برند به آن دوخته شود. شری که امکانات خودنمای از پیشرفت شده و البته آرزو وآمال نیز در آن به امری رایج مبدل شده.

اما کمی آن طرف تر از پایتخت که وقتی از نظر قانون شهری بهنصاب خود می رسد به شهرستان های این استان می رسیم. شهرستان هایی ککه فقط نام "تهران" را با خود یدک می کشند.

شهرستانهایی که در برخی از اوقات با دیگر شهرستان های دور دستی که برخی افراد به آن چشم دوخته اند تفاوت ندارد اما امان از این نام های بزرگ مثل " تهران"...

اینجارباط کریم...
اینجا رباط کریم است، شهرستانی که ورودی استان تهران محسوب می شود. به قول قدیمی ها در زمان های دور بر سر راه ابریشم قرار داشته اما این گفته برای همان قدیم ها می باشد زیرا در نگاهی اجمالی می توان به مشکلاتی پی برد که اصلا شایسته این همه قدمت نیست.

سازمان های ناکار آمد!
درگذر از خیابان های این شهرستان برای تهیه گزارش میدانی بودم که ناگهان چرخ ماشین تاکسی درچاله افتاد، همین موضوع بس که سفره دل راننده برایم باز شد، از خیابان های آسفالت نشده و نامناسب شهر گفت. انگار چند سالی بود که جز کندن خیابان و ایجاد چاله و البته گاهی اوقات لکه گیری خیابان آن هم بعد از مدتها تنها دستاورد سازمان های مسئول دراین زمینه مثل شهرداری بوده است.

عدم مدیریت؟
محمد، یکی از شهروندان این شهرستان که بیش از بیست سال در آنجا سکونت داشت از عدم مدیریت در این شهرستان گله داشت. او از انجام پروژه احداث پل زیرگذر در یکی از مناطق قدیمی برایم گفت، انگار این پروژه با کلی تأخیر انجام شده بودکه البته اگر درتهران انجام می شد شاید کمتر از شش ماه صئرت گرفته بود، بعد از انجام هم در مواقع بارندگی تبدیل به استخری برای ماشین ها می شود البته گذرگاه عابر پیاده هم ندارد اما نام تابلویی در کنارش قرار دارد از طرح مهندسی یاد شده است.

آموزش و پرورشی که ...

به یکی از محلات این شهرستان سرزدم. علی آقا 33 ساله را برای تهیه گزارش پیدا کردم. او فرزندی داشت که در یکی از مدارس شهرک فرهنگیان این شهرستان درس میخواند. او می گفت که مدارس این منطقه درحال اجرای تغییرات برای سال تحصیلی و نظام جدید آموزش و پرورش هستند.

مدرسه ای که پسر او در آن درس می خواند به دلیل جمعیت زیاد، نمازخانه و اتاق هایی که در آن کارهای فرهنگی انجام می شد را به کلاس تبدیل کرده بودو تازه با این اقدام باز هم تعداد دانش آموزان کلاس ها بیشتر از حد نصاب است. او گفت در چند قدمی این مدرسه پسرش مدرسه ای وجود دارد که میتوان در اختیار این دانش آموز قرار داد و فقط یک جابجایی نیاز است اما اداره آموزش و پرورش این شهرستان به خاطر برخی دلایل توجیه ناپذیر از این اقدام جلوگیری میکند که با این کار خود به دانش آموزان لطمه می زند.

وقتی آنطرف تهران خبری نیست؟!

شاید این گذر کوتاه چشم برخی افراد را که فکر می کنند در تهران همه چیز وجود دارد به اطراف تهران هم باز شود و البته از مشکلات و یدک کشی نام بزرگ هم آگاه شوند.

امان از دست این شایدها

شاید اگر برخی از مسئولان این شهرستان جز در مواقعی که به سرکار می روند در برخی اوقات هم از خیابان های دیگر شهر هم عبور کنند و به حوزه هایی که به مسئولیتشان مربوط می شود سربزنند، دل نگرانی مردم کمتر شود و البته در آن موقع می توان گفت که همسان و همراه مردم هستند.
اینجاست که ضرب المثل یک سوزن به خودت بزن، یه جوالدوز به مردم معنا پیدا می کند./ف