آنچه که پس از زلزله های پرتلفات و یا حتی حوادث بزرگی مثل سیل یا حتی جنگ درخور توجه بسیار است عوارض روحی و روانی است که برای بازماندگان اینگونه حوادث باقی میماند.

 

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران مرکز یزد

فرزاد فرهود روانشناس ارشد بالینی طی یادداشتی ضمن اشاره به حادثه دلخراش زلزله در استان آذربایجان شرقی به عوارض روانی پس از زلزله پرداخت.

آنچه که پس از زلزله های پرتلفات و یا حتی حوادث بزرگی مثل سیل یا حتی جنگ درخور توجه بسیار است عوارض روحی و روانی است که برای بازماندگان اینگونه حوادث باقی میماند.

این روزها میبینیم که سازمان نظام روانشناسی در اقدامی کم سابقه و قابل توجه در حال تشکیل تیمی از روانشناسان برای اعزام به مناطق مصیبت زده است.

اهمیت و فایده این کار زمانی مشخص میشود که اطلاعاتی در مورد تبعات روانی بلایای طبیعی داشته باشیم. اگر گذرتان به شهر بم بیفتد در برخورد با مردم متوجه خواهید شد که هنوز آثار روانی زلزله بعد از سالها در انها پابرجاست. یکی از عمده ترین مسائلی که بعد از اینگونه حوادث دامن گیر بازماندگان میشود اختلال استرس پس از سانحه یا PTSD است.

غالبا این اختلال زمانی شکل میگیرد که فرد تجربه سهمگینی مانند در خطر مرگ حتمی قرار گرفتن داشته باشد یا از نزدیک شاهد مرگ یا اسیب جدی دیگران باشد. فرد بازمانده یا نجات یافته، اندک زمانی بعد از سانحه علائم اضطرابی را بروز میدهد. ممکن است خوابهایی با موضوع سانحه ببیند و یاداوریهای ناگهانی و تکراری از سانحه داشته باشد که هیجان منفی شدیدی را در وی برمی انگیزد.بازگشت به صحنه حادثه باعث تداعی شدید رویدادها و احساس تجربه مجدد ان میشود.

در این مرحله که هنوز زمان زیادی از حادثه نگذشته تشخیص اختلال استرس حاد مطرح میشود که اگر در کوتاه مدت اقدامی برای درمان صورت نگیرد به سمت اختلالی شدیدتر و دیرپاتر خواهد رفت که همان اختلال استرس پس از سانحه یا پی تی اس دی است.درمان این اختلال هم به همان نسبت دشوارتر است. اینجاست که اهمیت اقدامات روانشناختی فوری پس از اینگونه حوادث روشن میشود.یکی از فراوانترین مسائلی که در یازماندگان دیده میشود، گناه بقا ست.

 بدین معنا که فرد بازمانده که ممکن است نزدیکان زیادی را از دست داده باشد علاوه بر عواطف منفی و شدید حاصل از داغدیدگی باید احساس گناهی را نیز تحمل کند. و آن در نتیجه این پرسش پیش می آید که چرا آنها رفتند و من ماندم.. فرد بازمانده آرزو میکند که ایکاش به جای همسر یا فرزندش خودش از دنیا میرفت و این رنج جانکاهی را به فرد تحمیل می کند.

 ایکاش لحظه ای خود را به جای این مردم نجیب و مصیبت دیده بگذاریم و ببینیم که جدای از داغدیدگی، خانه خراب شدن تا چه حد میتواند درد آور باشد. اگر شور کمک رسانی که هم اکنون شکل گرفته پس از مدتی فروکش کند (که طبیعتا فروکش خواهد کرد) دست کم میتوان برای رفع مسائل و تبعات روانی زلزله دست به اقدامات دیرپا و بلند مدت زد. خان های خراب را میتوان دوباره ساخت، کسی به فکر روح و روان این مردم باشد./س
برچسب ها: استرس ، بعد ، از ، زلزله
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.