"من اصلا برای خودم از مراسم خوشم نمی آید. دوست دارم خیلی ساده از جهان بروم و این را مکتوب کردم و لای قرآنم است. فقط یک وارث دارم و فقط می توانم برای او چیزهایی را تغییر دهم. من در سن کم این افکار را داشتم. شاید باورتان نشود اما در سن 29 سالگی اعضایم را هدیه کردم؛ قلبم، کلیه ام، پانکراسم و تمام بدنم را اهدا کردم."

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، هنگامه قاضیانی جزو معدود هنرمندانی بود که به عیادت همتای بیمار خود (خانم گلچین) رفت و حال او را جویا شد. همین امر بهانه ای شد تا به گفت و گویی خواندنی و البته غیر سینمایی با این بازیگر بپردازیم.

در این مصاحبه بازیگر برتر جشنوراه فجر سال نود از مرگ، بیماری و دل کندن از این دنیا برایمان گفت:

چرا اینقدر قشر شما به بازیگران بی محبت شده اند و حتی سری به همکارانشان نمی زنند؟

من برای پیدا کردن دلایل این نامهربانی به خودم رجوع می کنم و تصور می کنم این نامهربانی وقتی رخ می دهد که دنیا برایت خیلی جدی شده باشد و مرگ را اصلا به خودت نزدیک نمی بینی. بیماری را به خودت نزدیک نمی بینی. فکر می کنی همیشه در اوج می مانی. همیشه حالت خوب است و همیشه خوب خواهی ماند اما زمانی که واقعیت را می پذیری دیگر این اتفاق نمی افتد.

این حرف ها که شعاری نیست؟


- من وصیت نامه ام را در سن 28 سالگی نوشتم ودائم تغییرش می دهم. نه تغییرات تفکری که تغییرات جزئی که فکر می کنم لازم است، روی آن اعمال می کنم. مثلا من اصلا برای خودم از مراسم خوشم نمی آید. دوست دارم خیلی ساده از جهان بروم و این را مکتوب کردم و لای قرآنم است. فقط یک وارث دارم و فقط می توانم برای او چیزهایی را تغییر دهم. من در سن کم این افکار را داشتم. شاید باورتان نشود اما در سن 29 سالگی اعضایم را هدیه کردم؛ قلبم، کلیه ام، پانکراسم و تمام بدنم را اهدا کردم.

وقتی من 2 کار اصلی ام را در سنین کم انجام داده ام نشان می دهد که به این مقوله فکر می کنم ودیگر برایم زدن این حرف ها جنبه شعاری ندارد. همیشه این دعا را می کنم که خدایا اگر سعادت مرگ به من نزدیک شود، من آماده باشم، یعنی نگاه هیجان زده ای به این دنیا ندارم که از خدا بخواهم مرگ من را به تاخیر بیندازد. فقط می گویم که خدایا مرگ  با عزت به من بده. این را از استاد انتظامی یادگرفته ام.

یعنی شما هم با وجود همه اتفاقات و توجهاتی که به عنوان بازیگر دارید، به مرگ فکر می کنید؟

اینکه آرزوی مرگ را به عنوان اجرای یک نقش بکنی و انگار داری شعار می دهی و بازی می کنی، درست نیست. اینکه زیرآب همکارت را بزنی و نقشی را از چنگ کسی به ناحق بکشی، یعنی هنوز آمادگی مقابله با مرگ را نداری. در قرآن آمده که بخل، کینه و حسد عین زنگار روی آینه قلب می ماند.

شما خودت بهترین قاضی برای خودت هستی. صبح که از خواب بلند می شوی می بینی که این سه تا هنوز روی قلبت هستند یا نه؟ در آماده بودن برای مرگ به هیچ وجه پوچی و سیاهی نیست. به قول آلبر کامو یک پوچ خوشبخت است. آن وقت است که به مرگ نگاه دیگری داری.

پررنگ ترین احساساتی که از عیادت خانم گلچین نصیبتان شد؟

- از ایشان آموختم ضعف های روزانه ام را کم کنم. با دیدن ایشان با خودم فکر کردم من که امروز از خواب بلندشدم تا همین ظهر آدم بدی نبودم اما ناشکیبایی های کوچکی داشته ام، غرهایی زدم که به خاطر آن غرها باید ابتدا از خودم عذرخواهی کنم. چون  آمدم دیدم بانویی که جای جای دستش کبود است، روی تختش می نشیند و دلش می خواهد آهنگی را برای من زمزمه کند.

شله زردی را که دوست دارد دستور نمی دهد که برایش بیاوریم. زعفران در شله زرد نشان شادی است واین برای من هنگام قاضیانی نشانه است. من آمدم به دیدن تبانویی که الان دارد دیالیز می شود اما امید در چشمانش هویدا بود. نبات متبرک خورد و از ما خواست کنار سفره افطار و شله زرد برای او دعا کنیم. من وقتی تازه برای ملاقات با ایشان وارد اتاقشان شدم با دیدن حالشان احساس کردم دارم خفه می شوم، از غصه اینکه با تمام این ضعف های بشری باید چکار کرد.

درباره این موضوع در میان حرف های تان در اتاق خانم گلچین جمله جالبی گفتید.

- 15 روز پیش بودکه روی آینه اتاقم نوشتم عجیب است که من از ثروتمندترین انسان های شهرم درس تهیدستی می گیرم. آگاهی باید وجود داشته باشد و بعد ثروت بیاید و متاسفانه وقتی این آگاهی وجود نداشته باشد و ثروت بیاید آن وقت است که این جمله هنگامه قاضیانی معنا پیدا می کند.

درماه رمضانیم و در این ماه آدم ها به خدا نزدیک هستند و خدا هم نزدیکتر از قبل، هنگامه قاضیانی در این روزها چگونه به خدا نزدیکتر می شود؟

- ماه رمضان فقط به روزه نیست که شما از صبح تا شب چیزی نخورید و بعد افطار که می شود همینطور تا شب زولبیا و غذا و خورش و ... بخورید.روزه داری در دیانت اسلام یک آدابی دارد که مهار کردنی کسری از خصوصیات اخلاقی است. نفس مطمئنه شامل چیست؟ فقط شامل این است که غذا نخوریم؟ من می گویم که رعایت غذا نخوردن بخشی از آن است.

 بخش دیگرش این است که عزیزجان حسادت نکن. از یکسری از کارهایت بگذر و به خانم گلچین یک سری بزن، اصلا مهم نیست که او را می شناسی یا نه؟ چون اصلا بحث شناخت مطرح نیست. موضوع این است که ما از یک قبیله هستیم و چون هم قبیله ایم باید پشت هم باشیم.
برچسب ها: گپ ، بازیگر ، قاضیانی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
یاسی
۱۳:۳۰ ۱۷ مرداد ۱۳۹۱
ایول.افکارتم مثل بازیت قشنگه
Iran (Islamic Republic of)
محسن
۰۸:۵۱ ۱۷ مرداد ۱۳۹۱
آفرین به این طرز تفکر این بانو البته خدمت مهدیه خانم عزیز عرض کنم که اگر مطالب را درست بخوانند متوجه می شوند که از روی ظاهر آدما نمی شود قضاوت کرد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۶:۱۶ ۱۷ مرداد ۱۳۹۱
شما که همه چیزتان را در راه خدا بخشیده اید محض رضای خدا ظاهرتان را هم درست کنید دیگه.
آخرین اخبار