بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی به بازتاب آن در ادب پارسی، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَيْکَ الْمَصيرُ

*رسول الهی به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده است ایمان آورد و مؤمنان همگی ایمان آورده‌اند به خدا و فرشتگانش و صحف آسمانی و رسولان الهی و گویند که ما میان رسولان فرقی نمی‌گذاریم و نیز گویند که ما سخن خدا را شنیدیم و از آن اطاعت می‌کنیم. پس ای پروردگار ما، ما را مشمول رحمت و آمرزش خود قرار ده که بازگشت همه کارها به سوی توست*


*محققان اسلامی این پرسش را طرح کرده‌اند که نخستین مسلمان کیست؟ بعضی حضرت امیر علیه‌السلام را نخستین مسلمان شمرده‌اند و بعضی گفته‌اند پیش از آن حضرت، حضرت خدیجه به پیامبر ایمان آورد و حتی نخستین بارقه های وحی را که پیامبر در آن حیران شده بود خدیجه نشان رسالت او دانست. اما در این آیه نخستین مسلمان همان رسول خداست که به آنچه بر او نازل شده بود ایمان آورد و بدان تکیه کرد و در پی او مؤمنان بسیار همه به خدا و فرشتگان و کتاب‌های آسمانی و رسولان الهی ایمان آوردند و دریافتند که جوهر رسالت همان دعوت به خدا و صراط مستقیم اوست و دانستند که فرقی میان رسولان الهی نیست زیرا همه به یک خدا و یک راه و یک سعادت ابدی دعوت می‌کنند و گفتند سخن حق را شنیدیم و اطاعت کردیم و امید رحمت و آمرزش داریم از پروردگار خویش و می‌دانیم که بازگشت ما به سوی اوست.

*نکته این است که تا رسول و گیرنده وحی خود به آنچه دریافت کرده ایمان پیدا نکند بر دیگران تأثیری نخواهد گذاشت اما وقتی دل او به عالم اطمینان رسید و جانش از نور الهی آکنده شد به گفته سعدی :

سخن کز دل برون آید، نشیند لاجرم بر دل


*و این نکته غیر از رسالت در همه سطوح دعوت صادق است. آن کس که به زیبایی ایمان نیاورده است نمی‌تواند به دیگران هنر آموزد و عشق به زیبایی را بپرورد و همچنین است کسی را که او را شجاعت و سخاوت و همتی بلند نیست هرگز نمی‌تواند با سخن بلیغ و سحر کلام چنین صفاتی را در دل مردمان بنشاند و سر جاذبه شاعران بزرگ همین است که اول خود آن‌ها ایمان آوردند بدان معشوق یگانه و آن عشق که دردانه عالم است و آن میخانه که پناهگاه همه آفات است و از این روست که مردمان به خواندن اشعار آنان گرم می‌شوند و به وجد و سرمستی و سرخوشی می‌رسند و این همه از برکات ایمان آوردن رسول و شاعر و هنرمند است به هدایای الهی؛ چه کسی می‌تواند مانند مولانا فریادی از صمیم دل برآورد که :

هله پاسبان منزل، تو چگونه پاسبانی      که ببرد رخت ما را همه دزد شب نهانی

 بزن آب سرد بر رو بجه و بکن هیاهو       که ز خوابناکی تو همه سود شد زیانی

*مقصود از پاسبان منزل، عقل است که در خدمت نفس درآمده و وکیل شیطان شده و دیگر حافظ منافع و مصالح حقیقی آدمی نیست.

*چرا مؤمنان گویند ما فرقی نمی‌نهیم در میان رسولان؟ زیرا از قرآن و هر کتاب آسمانی معنی و پیام و مغز اخذ می‌کنند و به پوست نظر ندارند و جنگ هفتاد و دو ملت بر صورت‌ها و پوست‌هاست که خوراک آتش دوزخ است و این همه دوزخ در جهان پدید آورده است.

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
برچسب ها: قران ، شبانه ، کشکول
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
بی طرف
۱۲:۴۹ ۰۷ مرداد ۱۳۹۱
خداوند به همه ما توفیق بندگی دهد
آخرین اخبار