گردهمايي بزرگ رزمندگان تيپ حضرت زهرا(س) با حضور جانشين سازمان بسيج مستضعفين و فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ برگزار شد.

به گزارش خبرنگار دفاعي - امنيتي باشگاه خبرنگاران، گردهمايي بزرگ رزمندگان تيپ حضرت زهرا(س) با حضور سردار علي فضلي جانشين سازمان بسيج مستضعفين، سردار محسن کاظميني فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ و جمعي از جمعی از فرماندهان و رزمندگان تیپ حضرت الزهرا(س) در حسينيه سيدالشهدا برگزار شد.

 جانشين سازمان بسيج مستضعفين طي سخناني در اين مراسم با اشاره به خاطرات دوران دفاع مقدس گفت: سلام ما بر امام و رهبري و شهداي از صدر اسلام تا دفاع مقدس شهداي بيداري جهان اسلام شهداي راه بصيرت و شهداي عمليات غرور آفرين كربلاي يك كه عامل اصلي تجمع عزيزان برادران و خواهران سرداران پيشكسوتان و خانواده شهداي عزيز و همرزمم را فراهم كرده كه 36 هزار شهيد عزيز گرانمايه استان تهران در قالب سه سپاه محمدرسول الله، سيدالشهدا و امام حسن را تقديم اسلام كردند.

سردار فضلي افزود: اگر بخواهيم عمليات عزتمند سربازان اسلام را به چند بخش تقسيم كنيم بايد به عمليات كربلاي يك و آزاد سازي مهران اشاره كنيم كه پس از عمليات والفجر 8 در 20 بهمن 64 در منطقه عمومي خوزستان و فاو به صورت شبانه روز استمرار پيدا كرد و در اين عمليات تيپ سيدالشهدا در كنار ديگر يگان هاي سپاه اسلام از مراحل اول تا انتها حضور داشتند.

وي تصريح كرد: در آن عمليات به نيت چهارده معصوم، چهارده فرمانده از شهيد كلهر تا سايرين به عنوان فرماندهان عمليات تيپ انتخاب شدند در فاو دشمن بعثي يك سلسله عمليات زنجيره اي را آغاز كرد و بنا بود كه از 9 ارديبهشت در كارخانه نمك فاو عملياتي داشته باشيم عراقي ها 11 عمليات پي در پي به نام دفاع متحرك داشتند كه اول به جزيره جنوبي حد مركزي حمله كردند و در همان روز برادران ماموريت داشتند كه براي بازپس گيري آن جزيره عمليات كنند كه موفقيت آميز بود.

سردار فضلي اظهار داشت: به پادگان سيدالشهدا كه برگشتيم با شهيد كلهر مقابل پادگان دوكوهه صحبت كرديم كه نيازمندي و پشتيباني رزمندگان را در جزيره فراهم كند و بعداز ظهر روز دهم دشمن به فكه حمله كرد و قريب 30 كيلومتر از جبهه فكه سقوط كرد كه براي بازپس گيري آن بايد عمل مي كرديم.

جانشين سازمان بسيج مستضعفين افزود: لشكر سيدالشهدا و لشكر 16 زرهي قزوين در اين عمليات وارد شدند و با توجه به اينكه دشمن قصد گرفتن منطقه فتح المبين را داشت ماموريت انجام عمليات دو طرف جاده فكه توسط 11 گردان در 12 ارديبهشت با اين ستارگان شهيد اسكندرلو، شهيد حسينيان و ... به صورت غرور آفرين و با موفقيت انجام شد.

سردار فضلي تصريح كرد: ما همواره در مقابل دشمن براي دفاع باقي مانديم و بعد از اقامه نماز صبح در 19 ارديبهشت دشمن در منطقه شرهاني عملياتي را عليه تيپ سوم لشكر 16 انجام داد و ما بايد به صورت فوري به عنوان احتياط آن لشكر وارد عمل مي شديم كه گردان حضرت قمر بني هاشم با عراقي ها درگير شدند و آن جبهه نيز با عمليات مختلف بازپس گيري شد.

وي افزود: خبر رسيد كه عراقي ها به مهران آمده اند و جاده كمربندي آن را اشغال كرده اند لذا ماموريت يافتيم كه براي عمليات كربلاي 1 به مهران برويم به برادرم سردار صفوي گفتم كه اگر مجال 15 روزه اي داده شود مي توانيم با 15 گردان عمليات كنيم اما اين برادر گفت كه بايد با همين موجوديت عمليات كنيم لذا همزمان در پنج جبهه فاو جزيره جنوبي خيبر، فكه، شرهاني و مهران عمليات كرديم و البته به دليل محدوديت توان رزمي نيروهاي خود در مواجهه با دشمن اين عمليات به تعويق افتاده بود.

سردار فضلي اظهار داشت: در اين عمليات عراقي ها حدود 80 گردان در اختيار داشتند و چندين نيروي دفاعي به طرف عمق منطقه آوردند اما همه جمع سپاه اسلام در آنجا 34 گردان بود كه در مواجهه با 80 گردان اصلا قابل بحث نيست اما قبل از آن بحث شناسايي آغاز شد و ما در جناح راست عمليات بوديم و سمت چپ لشكر مقتدر 27 محمدرسول الله و ساير لشكرها مانند لشكر 81 زرهي و هرچه سپاه اسلام اعم از ارتش و سپاه داشتند به ميدان آوردند.

وي گفت: سه چهار مرحله شناسايي كه تمام شد شناسايي تمام نيروها باز هم ميسر نبود و اين تصميم اتخاذ شد كه تمام جغرافياي عمليات را كه از يك طرف جاده مهران به ايلام و از طرف ديگر ايلام به دهلران بود براي انجام عمليات در نظر گرفته شود تا با فتح مهران جغرافياي عمليات دشمن را ساقط كنيم و از يك طرف نيز گردان علي اكبر، شهيد قندي و گردان حمزه سيدالشهدا و كساني چون شهيد عبدالوهاب و شهيد ميررضي گردان هاي غواسي در آب را تشكيل مي دادند و شهيد جهانپور و ياران صديق اطلاعات عمليات خطوط عراقي ها را شناسايي كرده و دشمن را يك برانداز دقيق كردند و گردان علي اكبر براي احتياط و موفقيت در اختيار آنها قرار گرفت.

سردار فضلي تأکيد کرد: در نزديكي غروب دو سه دسته تانك عراقي در آغاز عمليات به ميدان آمدند و ما بايد براي شكستن خط جاده كمربندي به مهران آنجا را تصرف مي كرديم و به همراه ساير يگان ها براي گرفتن مهران و سمت راست منطقه فعاليت مي كرديم تمام امكانات ما براي پشتيباني از رزمندگان يك گردان خمپاره انداز 120 با تنها 700 گلوله مهمات بود وقتي به فرمانده نيروي زميني سپاه گفتم كه مهمات بدهيد گفت كه كف دست مو ندارد اما شما به فضل خدا مهمات را از دشمن مي گيريد و عليه او استفاده مي كنيد.

جانشين سازمان بسيج مستضعفين اظهار داشت: عمليات به فضل خدا آغاز شد و گردان هاي حضرت زهرا، حضرت زينب و المهدي در ميانه آن پس از به اتمام رسيدن كار شناسايي با رمز يا قمر بني هاشم وارد عمليات شدند اما يك خطاي مختصر در انتخاب معبر باعث شد كه از آن قسمت فاصله بگيريم تا قادر به شكستن خط باشيم پس از بازگشت بچه ها كه ميدان هاي مين را بازكرده اند و سيم خاردارها را شكستند شهيد حسن خاكباز به فرمانده گردان اعلام مي كند كه معبر ما هم به زودي باز خواهد شد و بدين ترتيب اين شهيد بزرگوار خودش را روي سيم هاي خاردار انداخت و قبل از آن اعلام كرد كه لحظه اي درنگ نكنيد تا مبادا گردان المهدي شكسته شود و بچه ها هم كه قول داده بودند پا روي كمر ايشان مي گذارند وبه جلو مي روند بدين ترتيب كمين هاي اول و دوم شكسته شد.

سردار فضلي افزود: يك بخشي از كمين سوم عراقي ها شكسته نمي شد كه من با تماس مستمر با سردار كوثري اخبار پيشروي را رصد مي كردم و كار با قوت در حال پيشروي بود تا رودخانه گاوي جبهه به تصرف سپاه اسلام درآمد اما هنوز يك واحد از كمين سوم عراقي ها سقوط نكرده بود لذا براي شكستن آن خط كمين كه امان بريده بود تا اتمام مرحله اول عمليات كه ما به همه اهداف در كربلاي يك رسيديم هنوز يك دايره از گروهان هاي عراق مقاومت مي كرد بنابراين يك دسته از گردان حضرت زهرا از پشت سر آنها حمله كردن و اين كمين عراقي ها را ساقط كرد.

وي تصريح كرد: فرمانده گروهان عراقي ها را اسير كرديم و گفتم كه بايد به قرارگاه منتقل شوند تا از نيات پليدشان باخبر شويم كه چرا تا به حال مقاومت مي كنند در آنجا بچه هاي مترجم عرب زبان و اطلاعات از او پرسيدند و او گفت كه من بعثي ام و به آرمان هاي صدام وفاداري دارم از وي سوال كرديم كه چرا پاهايت را با طناب به پايه هاي دوشگاه بسته بودي و وي گفت كه براي اينكه تا آخرين لحظه بجنگيم و اسير نشويم زيرا به ما گفته بودند كه در صورت اسارت ايراني ها همه را به جوخه اعدام مي سپارند البته از آنجا به بعد التماس مي كرد و فكر نمي كرد كه ما در سپاه اسلام اسير كشي نداريم و من به او گفتم كه تو اگر در جنگ به هلاكت رسيده بودي كه فبها اما الان كه اسير شدي در امان هستيم حتي اگر بعثي باشي.

سردار فضلي اظهار داشت: عراقي ها كه وضعيت بدي پيدا كرده بودند در عقبه خود مجبور به عقب نشيني شدند بخشي اسير شدند بخشي به درك واصل شدند و بخشي هم فرار كردند و حتي قادر به بردن تجهيزات خود نبودند اما ما كه تابحال يك گردان زرهي نداشتيم پس از آن عمليات يك گردان بزرگ زرهي داشتيم و به لشكر ارتقا پيدا كرديم.

وي تصريح كرد: همچنين قرار شد كه براي عمليات مرحله دوم براي تصرف مهران تيپ امام رضا، لشكر نصر و لشكر حضرت رسول پيشروي كنند كه خداوند عنايت كرد و مهران به تصرف سپاه اسلام درآمد و همانطور كه امام خميني فرمود: "مهران را هم خدا آزاد كرد" و با وجود نابرابري عده و عده و تجهيزات دشمن هنوز از تپه قلاويزان بر منطقه اشراف داشت لذا گردان حضرت زهرا و گردن زهير و قمر بني هاشم به ميدان آمده و تعداد ديگري نيرو آزاد كردند و سردار خادم و سردار شيركوند از گردان هاي ديگر در حد بضاعت نيرو آزاد كردند تا در اين عمليات پيروز شويم.

سردار فضلي اضافه کرد: پس از ناكامي در دو شب اول اين عمليات در شب سوم براي تصرف ادامه قلاويزان رفتيم كه اعلام شد غذاي مسموم سربازان را بيمار كرده و من به فرماندهان گفتم كه آمادگي شما با خودتان و سربازان با من اما سربازان گفتند كه ما بيمار نيستيم و به نحو شايسته آماده عمليات شدند و قرار شده بود كه با توجه به شنود عمليات توسط دشمن با تاخير اين عمليات را انجام دهيم تا دشمن را غافلگير كنيم عراقي ها كه سخت در كمين گاه مقاومت مي كردند در مقابل همه دارايي سپاه اسلام قرار داشتند و بعد از دو بار كه بچه ها بدون دستاوردي برگشتند بار سوم سنگر عراقي ها را تصرف كردند و من به شهيد حاج داود حيدري گفتم كه بايد بي مهابا خود را به قرارگاه دشمن برسانيم و يك دسته ويژه از گردان زهير به آنجا ببرند بدين ترتيب 170 افسر عراقي در ميان اسراي قلاويزان به اسارت در آمدند و عراقي ها شكست سنگيني در آنجا خوردند.

وي افزود: وقتي به فرمانده عراقي ها اعلام كردند كه فرمانده لشكر 10 سيدالشهداي ما فلان شخص است برخاست و احترام گذاشت ما از او پذيرايي كرديم و او گفت كه كي قرار است تا ما را به جوخه دار بسپاريد و ما گفتيم كه شما چون هم اطلاعات داريد و هم اسير سپاه اسلام در پناه هستيد شما را نمي كشيم زيرا بعثي ها آنقدر رجز خوانده بودند كه افسران و سربازان عراقي در صورت اسارت صد درصد كشته مي شوند اين فرمانده عراقي اعلام كرد كه من فرمانده تيپ 6 ساعته بودم كه اسير شدم يعني سرعت عمل رزمندگان ايراني آنقدر بالا بود كه مجالي به آنها نداد از طرف ديگر فرمانده گردان قمر بني هاشم اسماعيل غلامي اعلام كرد كه در حال پيشروي هستيم و چند ساعت بعد بچه ها به ارتفاعات 223 كه به سمت دشت منتهي مي شود رسيدند و يقينا آن ارتفاعات را نيز خداوند آزاد كرد.

/ش3


برچسب ها: گردهمایی ، رزمندگان ، تیپ
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار