نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳۵۶
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۲۹ ۲۳ تير ۱۴۰۰
۳ روز پیش تو خونه تنها نشسته بودم،چون خسته بودم تصمیم گرفتم زودتر از همیشه بخوابم بنابراین بعد از دیدن سریال مورد علاقم که ساعت ۲۱ تموم می شه دندان هام رو مسواک زدم و به تخت خوابم رفتم.خیلی زود خوابم برد ولی مدتی بعد ناگهان با صدایی از خواب پریدم.
واقعا ترسیده بودم با خودم فکر کردم لابد وسیله ای چیزی افتاده و این صدا رو ایجاد کرده.هنوز نفسم سر جاش نیومده بود که حس کردم کسی لامپ آشپزخونه رو روشن کرد چون خونه کوچیک و جمع و جوری دارم نور آشپزخونه رو از لای در اتاقم می دیدم.با خودم فکر کردم که بهتره ببینم چه اتفاقی داره میوفته ولی حس عجیبی جلوم رو می گرفت حس می کردم تو اتاقم امنیت بیشتری دارم.ناگهان صدای آهنگ عجیبی رو شنیدم آهنگ خیلی ناموزون بود و می تونم بگم تا حالا این آهنگ رو نشنیده بودم.بعد صدای خرخری شنیدم.این صدا همینطور ادامه داشت تا آخر تصمیم گرفتم برم تا بفهمم موضوع چیه.از تختم بلند شدم نزدیک در که رسیدم به سرعت اون صدا قطع شد و لامپ هم خاموش شد.وقتی از اتاق بیرون اومدم لامپ رو روشن کردم ولی همه چی مثل همیشه عادی بود.هنوز که هنوزه بعد از گذشت این همه مدت وقتی یاد این خاطره میوفتم تنم می لرزه.
(بر اساس داستان واقعی)
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۱۷ ۲۳ تير ۱۴۰۰
منم یه شب توی ماه دی 99 رفتم رو تختم دراز کشیدم یکم که گذشت صدای زمزمه یکی میومد که داشت یع اهنگی رو میخوند تا بلند میشدم قطع میشد ولی تا میخوابیدم و مدتی میگذشت دوباره شروع میکرد اخرش هم علت صدا رو نفهمیدم
Iran (Islamic Republic of)
یسنا
۲۰:۴۸ ۲۳ تير ۱۴۰۰
برای منم هجین موضوع پیش اومده
Iran (Islamic Republic of)
فاطمه نعمتی
۰۸:۴۶ ۲۴ تير ۱۴۰۰
این الکیه اگه سه روز پیش بوده چرا آخرش میگی هنوز که هنوزه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۰۹ ۲۳ تير ۱۴۰۰
توی کوپه قطار درسفربودم صبح که پاشدم اماده پیاده شدن بشم کفشام نبودوبجاش یک جفت کفش عجیب کهنه بود حیرت کردم۰ازاون موقع درباره این موضوع با کسی صحبت نکردم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۵۲ ۲۳ تير ۱۴۰۰
یکی کفشاتو دزدیده
Iran (Islamic Republic of)
مه
۲۱:۴۲ ۲۳ تير ۱۴۰۰
یه فقیر دلش کفش میخواسه اوخی
Iran (Islamic Republic of)
سحر
۲۲:۴۱ ۲۳ تير ۱۴۰۰
خخخخخ
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۳۱ ۰۳ آذر ۱۴۰۰
شاید کفشات به گذشته رفتن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۵۰ ۲۳ تير ۱۴۰۰
یه شب توی خواب دیدم یه "منفیِ" خیلی بزرگ داشت منو تعقیب می‌کرد و می‌خواست منو بخوره. بهش گفتم تو کی هستی؟ آخه چرا می‌خوای منو بخوری؟ گفت: من همون منفی‌هایی هستم که الکی به کامنت‌های دیگران می‌دادی. حالا تمام اون منفی‌ها یکجا جمع شده و میخوام تو رو بخورم تا درس عبرتی بشه برای تمام کسانی که الکی به کامنت‌های دیگران منفی میدن.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۳۱ ۲۳ تير ۱۴۰۰
مردم ما چقدر بدبختن که اینها رو باور میکنن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۴۹ ۲۴ تير ۱۴۰۰
شما بدیختی ک باور نمیکنی...من ۱۷سالمه و بهت بگم که توانایی کنترل خواب و پرواز تو خواب رو دارم پس لطفا اگه نمیدونین حرف نزنین
Iran (Islamic Republic of)
هورسان
۱۱:۲۸ ۲۴ تير ۱۴۰۰
اصلنم دروغ نیستند من خودم تا 17سالگیم توانایی اینو داشتم که با یک اجنه بحرفم و از این طریق میتونستم آدمای که نمیشناسم رو با ارتباط ذهنی که داشتم با اجنه سرنوشتشون رو وتوی ذهنشون چی میگذره رو بدونم
بعدش یک پسر منو مجبور کرد توبه کنم از اون موقع دوسال میگذره
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۲۴ ۲۳ تير ۱۴۰۰
سلام اون که گفت کابوس تکرار شونده اونم منم بیبینمش واقع عجیبه
Iran (Islamic Republic of)
پرهام
۱۵:۱۳ ۲۳ تير ۱۴۰۰
ما حدود ۳ سال پیش رفتیم عروسی دختر خالم بعد که برگشتیم مامانم حلقه ی ازدواج خودش و بابام رو گذاشت داخل یه جعبه بعد جعبه رو گذاشت تو کمد سال بعد که مامانم میخواست حلقش رو برداره متوجه شد حلقه ی خودش هست ولی مال بابام نیست هممون هم دیدیم که مامانم حلقه ب خودش و بابام رو سال پیش گذاشت داخل همون جعبه ولی سال بعدش خبری از حلقه ی بابام نبود کسی هم اصلا سر کمد و جعبه نرفته بود ما حتی دوربین های خونه رو هم چک کردیم ولی هیچ کس حتی سمت کمد هم نرفته بود الان از اون سال تا حالا هنوز داریم دنبال حلقه میگردیم هیچی پیدا نکردیم
Iran (Islamic Republic of)
گرگ‌آبی
۲۱:۰۶ ۲۳ تير ۱۴۰۰
احتمالا‌پدرتون‌دوربین‌ها‌رو‌از‌کار‌انداخته‌ورفته‌حلقشو‌فروخته
و‌زده‌به‌زخمی
Iran (Islamic Republic of)
ورمرزیار
۲۲:۴۳ ۲۳ تير ۱۴۰۰
چی گفتی اصلا
Iran (Islamic Republic of)
امین
۰۰:۴۰ ۲۴ تير ۱۴۰۰
میگما چجوری نشستید فیلمهای یکسال رو نگاه کردید؟
حتمأ یه سال طول کشیده نه؟
من منشی یه مطب بودم یه کتاب گرون قیمت رو گذاشته بودم توی کشوی میز هرموقع بیکارمیشدم، چندصفحه اش رو می خوندم کتاب گم شد. متوجه شدم که وقتی رفتم پیش آقای دکتر یه نفر کتاب رو برداشته میدونستم چه روزی ساعتش رو هم با اختلاف 2 یا 3ساعت بود؟ دکتر فیلم رو برگردوند به همون روز. چون خودش کار داشت گفت بشین فیلم رو چک کن. بهش گفتم نمیخوام بیکارم بشینم6 ساعت فیلم رو چک کنم....
شما هم چجوری فیلم یه سال قبل رو چک کردین آفرین جواب منو بده؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۱۴ ۲۴ تير ۱۴۰۰
حلقه بابای منم حدود یکسال گم شد بعد یک سال خود به خود پیدا شد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۱۶ ۲۴ تير ۱۴۰۰
حالا حلقه هیچی کارت ملی بعد از یک سال پیدا بشه خونه رو زیرو رو کردیم پیدا نشد ولی بعد از یک سال اتفاقی وسط یه کتاب بود. دوباره بعد از دو ماه گم شد و تا الان هم پیدا نشده که دوباره ثبت نام کردم.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۱۰ ۲۳ تير ۱۴۰۰
نام آن توانایی شگفت تِلِپاتی است
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۱۰ ۲۳ تير ۱۴۰۰
نام آن توانایی شگفت تِلِپاتی است
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۵۴ ۲۳ تير ۱۴۰۰
توی اتاق نشسته بودم و یک استکان چای ریختم که بخورم یکدفعه متوجه شدم تلویزیون توی اتاق نشیمن روشن شد. رفتم تلویزیون رو خاموش کردم و به اتاق خودم برگشتم. دیدم استکان چای خورده شده ! غیر از من کسی توی خونه نبود.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۴۹ ۲۳ تير ۱۴۰۰
خودم تنها توی خونه نشسته بودم، یهو متوجه شدم شیر آب آشپزخونه باز شده و صدای آب میاد. رفتم شیر آب رو بستم و اومدم. هنوز ننشسته بودم که دوباره صدای شیر آب آشپزخونه بلند شد.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۲۴ ۲۳ تير ۱۴۰۰
شیرآشپزخونه خراب بوده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۵۹ ۲۳ تير ۱۴۰۰
چون اینجا نوشته شده، میگی شیر آشپزخونه خراب بوده
اگه توی سایت ردیت نوشته میشد، قطعاً کارِ ارواح و موجودات ترسناک بود.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۴۶ ۲۳ تير ۱۴۰۰
قاب عکس روی دیوار کمی کج شده بود؛ رفتم میزونش کردم. بعد رفتم توی اتاق و بعد چند دقیقه برگشتم، دیدم قاب عکس دوباره کج شده بود. غیر از من کسی توی خونه نبود.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۳۱ ۲۳ تير ۱۴۰۰
کلاً تمام ارواح و موجودات ترسناک صبر می‌کنند تا یه روزی من توی خونه تنها باشم بعد میان تا منو بترسونند !!!
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۵۴ ۲۳ تير ۱۴۰۰
مشکل از میخ بوده
Iran (Islamic Republic of)
مه
۲۱:۳۱ ۲۳ تير ۱۴۰۰
معمولیه حتما طرز قرار گرفتن قاب نا میزون بوده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۳۸ ۲۶ مهر ۱۴۰۰
وسواس داری
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۴۳ ۲۳ تير ۱۴۰۰
وقتی بچه بودم علاقه‌ی زیادی به دوچرخه داشتم، اما بابام برام نمی‌خرید. از دوستام شنیده بودم که وقتی دندون‌های شیری می‌اُفتند، اگر اون‌ دندون‌ها رو زیر بالش بزاریم، فردا صبح، یه هدیه زیر بالش ما خواهد بود. یه روز وقتی که یکی از دندونای شیری من اُفتاد، اون رو موقع خواب زیر بالش گذاشتم و خوابیدم. فردا صبح که بیدار شدم، گردنم درد می‌کرد، چون یه دوچرخه زیر بالشم بود !!!
Iran (Islamic Republic of)
...
۱۶:۱۷ ۲۳ تير ۱۴۰۰
خیلی باحال بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۵۰ ۰۳ آذر ۱۴۰۰
نه بابا
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۳۱ ۲۳ تير ۱۴۰۰
نیمه شب از خواب پا شدم که برم آب بخورم، از جلوی آینه که رد شدم، توی آینه دیدم یه نفر گوشه اتاق ایستاده بود !
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۱۶ ۲۳ تير ۱۴۰۰
اگه بالغ نبودید قطعاً جن بوده چون جن به چشم افراد بالغ نمیاد
Iran (Islamic Republic of)
مه
۲۱:۳۴ ۲۳ تير ۱۴۰۰
احتمالا کم خونی دارید منم از بچگی تا حالا همیشه رو مبلامون افرادیو میبینم که نشستن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۲۳ ۲۳ تير ۱۴۰۰
نیمه شب از خواب بیدار شدم؛ دیدم از پشت پنجره ی اتاق، دو تا چشم بزرگ و درخشان داشت به من نگاه می کرد.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۵۵ ۲۳ تير ۱۴۰۰
خواب دیدی احتمالا
Iran (Islamic Republic of)
گرگ‌آبی
۲۱:۰۹ ۲۳ تير ۱۴۰۰
اون‌چشم‌ها‌یا‌مال‌سگ‌بوده‌یا‌گربه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۰۳ ۲۳ تير ۱۴۰۰
بچه بودم تو اتاق داییم کسی نمیرفت خودش رفته بود امریکا و اتاقش همونطوری دست نخورده بود طبقه دومم بود ی روز رفته بودم اونجا در و که باز کردم ی موجود حدود نیم متر شایدم کوچیکتر مثل ی دختر بچه که چادر سفید سرش باشه اونجا دیدم نمیدونم چرا فکر میکردم اون موجکد داره نماز میخونه در بستم فرار کردم به کسی ام حرفی نزدم بعدا پیش خودم میگفتم حتما فکر کردی همچین چیزی دیدی ولی باز ته دلم میدونم که واقعا اونو دیدم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۲۱ ۲۳ تير ۱۴۰۰
اگه این داستانک رو توی سایت های خارجی بگذاری، حداقل یک میلیون لایک می‌گیری
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۰۵ ۲۳ تير ۱۴۰۰
خیلی داستان جالبی بود. از داستان‌های خارجی‌ها قشنگ‌تر بود.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۱۸ ۲۳ تير ۱۴۰۰
خیلی جالب و ترسناک بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۳۵ ۲۳ تير ۱۴۰۰
باوران میشه من جورابم رو گم کردم هنوز هم دارم دنبالش !؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۱۴ ۲۳ تير ۱۴۰۰
همین جمله رو اگر توی سایت های خارجی می‌نوشتی، الآن چندهزارتا لایک گرفته بودی و جمله‌ات هم به عنوان یه داستان عجیب و باورنکردنی به صد زبان زنده دنیا ترجمه می‌شد و در شبکه‌های اجتماعی سراسر جهان بازنشر می‌شد!
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۰۸ ۲۳ تير ۱۴۰۰
این جمله‌ی کوتاه به نظر من باید جایزه نوبل ادبیات رو برنده بشه ! چون از داستانک‌های خارجکی خیلی بهتره.
فرض کن آدم جورابش رو گُم کنه و هیچوقت هم پیداش نکنه؛ بسیار غم انگیز و حیرت‌آور هست. یعنی اون جوراب کجا می‌تونه رفته باشه؟؟!!! واقعاً داستان مبهم و شگفت انگیزیه !
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۱۶ ۲۳ تير ۱۴۰۰
لایک
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۱۷ ۲۳ تير ۱۴۰۰
اگه پیداش کردی دیگه نپوشش
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۱۷ ۲۳ تير ۱۴۰۰
واقعاً داستان کوتاه جالبی بود.
اسمش رو هم بگذار: داستان جوراب گمشده
Czechia
ناشناس
۱۹:۰۸ ۲۳ تير ۱۴۰۰
خیلی جالبه جن ها علاقه دارن جوراب بدزدن
اگثر آشناهای من این تجربه رو دارن که جورابشون ناپدید بشه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۲۶ ۲۳ تير ۱۴۰۰
ای بابا حیف شد اینجا گفتم اینطور که معلومه ایدم رو میدزدن الان
Iran (Islamic Republic of)
مه
۲۱:۳۶ ۲۳ تير ۱۴۰۰
خدایا مشکل همس همه باید جنگیر ببریم خونامون ببینیم این جورابامون کجاست؟؟؟؟؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۲۸ ۲۴ تير ۱۴۰۰
منم مثل شمام همه جورابام لنگه به لنگه است به نظرتون اون لنگه های دیگه اشون کجاست
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۴۱ ۲۶ مهر ۱۴۰۰
ما الان آمار حقیقی گم شدن بیش از صد چیز رو توی خونه داریم همیشه هم میگیم کار جن بوده و هیچ وقت هم باور نمی کنیم پس چرند نگین
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۰۶ ۲۳ تير ۱۴۰۰
من یه بار وقتی بچه بودم یک آدم فضایی واقعی رو دیدم. خونه ی ما توی روستا بود و یه حیاط بزرگ داشت که یه طرف حیاط، یک انباری بود که دبه های ترشی و خیارشور رو توی اون انباری میگذاشتیم و من همیشه دزدکی میرفتم و از اونا می خوردم !!!
یادم هست، یه بار که رفته بودم توی انباری ، دیدم یه موجودی تقریباً اندازه گربه بود اما ظاهرش شبیه گربه نبود ، داشت از دبه خیارشورها تند تند بر میداشت و می خورد ! چون انباری تاریک بود، من خوب قیافه اش رو ندیدم اما اون وقتی متوجه من شد، خیلی سریع، چندتا خیارشور برداشت و با سرعت خیلی زیاد از انباری بیرون رفت و از بالای دیوار حیاط فرار کرد.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۰۵ ۲۳ تير ۱۴۰۰
من خودم تا حالا موجودات فضایی رو ندیدم، ولی داداش بزرگه‌م که کلاس پنجمه اونا رو دیده. پارسال یه بار تمام پول توجیبی‌هام رو جمع کردم و کلی هله هوله خریده بودم و اونا رو توی کمد گذاشتم. شب که خوابیدم و فردا صبح بیدار شدم دیدم تمام هله‌هوله‌ها خورده شده. داداشم گفت حتماً موجودات فضایی اومدن اونا رو خوردن، آخه موجودات فضایی خیلی هله‌هوله دوست دارند. من باور نکردم. روز بعدش دوباره یه مقدار هله هوله خریدم و توی کمد گذاشتم، و با داداشم تصمیم گرفتیم که تمام شب بیدار باشیم تا ببینیم کی میاد هله هوله‌ها رو میخوره. من خوابم گرفت اما داداشم می گفت تا صبح بیدار بوده و با چشمای خودش دیده که موجودات فضایی اومدن و دوباره همه چیز رو خوردن. البته چند روز بعدش چند تا از هله هوله‌ها رو توی کوله پشتی داداشم پیدا کردم. ولی داداشم گفت که این هم کار موجودات فضایی بوده که می‌خواستن من فکر کنم که داداشم اونا رو خورده. اما من زرنگ تر از اونم که گول بخورم. می‌دونم کار خودِ موجودات فضایی بوده.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۱۲ ۲۳ تير ۱۴۰۰
خب کار داداشت بوده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۰۶ ۲۳ تير ۱۴۰۰
خیلی مشتی بود هزار لایک از طرف من
United States of America
ناشناس
۱۴:۲۶ ۲۳ تير ۱۴۰۰
منفی‌ها رو ببین
Iran (Islamic Republic of)
م
۱۵:۰۹ ۲۳ تير ۱۴۰۰
کار داداشت بوده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۲۰ ۲۳ تير ۱۴۰۰
داداش بزرگه کلاس پنجمه شما کلاس چندمی؟
Czechia
ناشناس
۱۹:۱۱ ۲۳ تير ۱۴۰۰
خب داداشت داستان سر هم کرده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۲۱ ۲۳ تير ۱۴۰۰
کمتر کارتون فضایی ببین خیالاتی شدی بچه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۲۶ ۲۳ تير ۱۴۰۰
کار من بود
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
ممد
۲۱:۳۰ ۲۳ تير ۱۴۰۰
کار داداشت بوده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۳۲ ۲۳ تير ۱۴۰۰
داداشت خیلی باهوشه دمش گرم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۱۹ ۲۳ تير ۱۴۰۰
کار برادرت بوده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۳:۲۸ ۲۴ تير ۱۴۰۰
داداشت خوراکی هارو واسه خودش برداشته
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۴۴ ۲۶ مهر ۱۴۰۰
خیلی دادشت زرنگه تو هم خییییلی ساده لوح
Iran (Islamic Republic of)
داداش کوچیکه
۱۱:۳۳ ۰۱ آبان ۱۴۰۰
من مطمئنم که فضایی ها هله هوله های خوشمزه رو خوردن. آخه داداش بزرگه خودش همیشه میگه که اصلاً هله هوله دوست نداره.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۳۵ ۰۱ آبان ۱۴۰۰
چرا همه ی کامنت های بالا تقصیر رو گردن داداش بزرگه میندازن ؟؟؟
خُب وقتی اون خودش میگه من هله هوله ها رو نخوردم، حتماً کار فضایی ها بوده دیگه.
Iran (Islamic Republic of)
داداش کوچیکه
۱۱:۳۹ ۰۱ آبان ۱۴۰۰
من خیالاتی نشدم کارتون فضایی هم ندیدم. مطمئنم فضایی ها هله هوله هام رو خوردن. آخه داداشم همیشه میگه فضایی ها علاقه ی زیادی به خوردن خوراکی های خوشمزه دارن. حتی خودِ داداش بزرگه م وقتی کوچیک بوده، یه بار یه موجود فضایی رو دیده که داشته از توی انباری، ترشی و خیارشور میخورده.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۵۶ ۰۳ آذر ۱۴۰۰
موجودات فضایی کجا بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۵۹ ۲۳ تير ۱۴۰۰
این ماجراها بعضی‌هاشون جالب بود اما خیلی‌هاشون واقعاً جالب نبود. مثلاً اون ماجرایی که یه نفر کمربندش رو گذاشته روی زمین بعد ناپدید شده؛ خُب هر کسی می‌تونه بدون زحمت هزارجور داستان شبیه این تعریف کنه. مثلاً من کلیدم رو گذاشتم روی میز یه بار ناپدید شد و تا الانم پیداش نکرده ام !!!! یا اون ماجرای اثر دست روی آینه واقعاً میشه صد تا داستانک شبیه اون رو نوشت.چیزی که جالبه، اینه که این داستانک‌های بی‌مزه رو خارجی‌ها می‌گذارند توی سایت‌هایی مثل همین ردیت، بعد هزاران نفر از سراسر جهان اونا رو می‌خونند و لایک می‌کنند و بازنشر می‌کنند و ... اما وقتی ما زحمت می‌کشیم یه داستانک یا شعری که شاید از اینها بهتر هم هست، می‌نویسیم، سایتی نیست که منتشرش کنیم. بعد توی کامنت‌ها اون رو می‌نویسیم، به جای لایک، ده تا منفی نصیبمون میشه و چند نفر هم زیر اون داستانک یا شعر کامنت می‌گذارند و میگن دروغه، باور نمی‌کنیم و از این حرف‌ها ... . خُب مگه کسی ادعا کرده که واقعیه؟ واقعاً تعجب می‌کنم چرا این خارجی‌ها اینقدر شانس دارند که هر داستانک الکی می‌نویسند، اینقدر مورد توجه قرار می‌گیره و همه با ذوق و شوق اون‌ها رو می‌خونند و منتشر می‌کنند اما من و امثال من که ایرانی هستیم، حتی اگر داستانکی یا شعری بنویسیم، جایی برای منتشر کردنش نداریم و وقتی‌ هم یه جایی منتشرش می‌کنیم، به جای لایک، این همه بازخوردهای ناامید کننده دریافت می‌کنیم.
Iran (Islamic Republic of)
جواد
۱۱:۱۸ ۲۳ تير ۱۴۰۰
عزیز زیاد ناراحت نباش مشکل از تو نیست مشکل اینجاست غرب و مخصوصا آمریکا به خاطر اینکه نه تاریخی داره و نه مشاهیری همچون مولانا و سعدی حافظ و....و نه هویتی پس در نتیجه مردمش به شدت تشنه ادبیات و افسانه هستند پس هر چرندی براشون جذابه ولی ایران هر شعری و هر داستانی بگی فورا تورو با مشاهیر میسنجند درست مثل اینکه اگه برا پدربزرگت یه نرم افزار ساده نصب کنی میگه چقد وارد هستی ولی اگه جلو یه تعمیرکار موبایل خفن تر از اینکار هم انجام بدی عین خیالش نیست
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۲۳ ۲۳ تير ۱۴۰۰
حالا خارجی‌ها چون ادبیات غنی ندارند، از این داستانک‌های بی‌مزه خوششون میاد. اما نمی‌دونم ما که به قول شما فردوسی و سعدی داریم، چرا اینجور داستانک‌ها رو می‌خونیم و علاقه داریم.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۴۱ ۲۳ تير ۱۴۰۰
تفاوت دو نگاه : ناشناس 9:59 ( خودتحقیری) و آقا جواد ( عزت نفس و خودباوری)...

خیلی ممنون از آقا جواد...
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۴۲ ۲۳ تير ۱۴۰۰
راست میگی واقعا آقا جواد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۵۲ ۲۳ تير ۱۴۰۰
جناب ۱۵:۴۱
خودتحقیری نیست، حقیقته، کامنت های بالا رو نگاه کن چندتا منفی خورده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۱۲ ۲۳ تير ۱۴۰۰
بزرگوار ۱۵:۴۱
شما هم اگه زحمت بکشید و یه مطلب مثلاً یه لطیفه توی یه سایت بنویسید بعد مثلاً ۲۰ تا یا ۳۰ تا منفی برای کامنت شما بخوره، اون وقت شما هم هر چقدر عزت نفس داشته باشی، باز هم شروع به خود تحقیری می‌کنی.
حالا فرض کن در همین حال که مطلب شما این همه منفی خورده، توی یه سایت خارجی مثل ردیت، یه سری مطالب بیمزه و الکی نوشته بشه که لایک‌های میلیونی داشته باشند و میلیون‌ها نفر اون مطالب بیمزه رو بخونند و با ذوق و شوق برای همدیگه ارسال کنند و اون مطالب بیمزه به چندین زبان زنده‌ی دنیا ترجمه هم بشه.
Iran (Islamic Republic of)
اوکی 2
۱۲:۴۶ ۱۶ شهريور ۱۴۰۰
داداش این فقط بحث تشنه بودن به ادبیات و افسانه و نمیدونم فلان و فلان نیس
این بحث شعوره که هرکسی بیاد بگه اقا این مطلبش یا شعرش یا هرچیزی که نشر داده واسه جمع اوریش وقت گذاشته
پس من اگه حداقل شعورو داشته باشم نمیام بزنم تو ذوقش یا چمیدونم بش بدو بیراه بگم
حالا شاید مردم انتقاد کنن بهش ولی تو کار خودتو کن بیخیال حرف مردم چه خوب چه بد
تو هیچ وقت نمیتونی همه رو از کارایی که میکنی راضی نگه داری
پس اون کاری که میدونی درسته رو انجام بده حالا چه بقیه خوششون بیاد چه نه
۱۲۳