سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

اولین‌بار کجا امام رضا (ع) نقشه مامون را برملا کرد؟

یک کارشناس مذهبی گفت: امام رضا (ع) در زمان رفتن به خراسان فرمودند برایم گریه کنید. مردم پرسیدند چرا گریه؟ حضرت فرمودند من می‌روم و دیگر بر نمی‌گردم.

سید محمدصادق جلالی حسینی، کارشناس مذهبی در برنامه «سلام خبرنگار» شبکه خبر در مقدمه‌ای درباره مفهوم امامت و شیعه اثنی عشری گفت: امامت یک منصب الهی است. خداوند متعال ائمه (ع) را تعیین کرد و پیامبر عظیم‌الشان اسلام ائمه (ع) را معرفی کردند. جایگاه ویژه امام رضا (ع) در این است که هرکس در شیعه اثنی عشری حضرت رضا (ع) را به امامت قبول کرد، شیعه اثنی عشری است.

جلالی حسینی ادامه داد: امام از طرف خداوند متعال انتخاب شده و تمام امامانمان هم مهدی و هم هادی هستند. مهدی به معنای هدایت شده از طرف خداوند و هادی یعنی هدایت‌کننده مردم‌‌ است. امام نه‌تنها آدرس سعادت و کمال را به انسان می‌دهد، بلکه کارشان رساندن آدم‌ها به مقصد است. یعنی تا قیامت افراد را به کمال و سعادت می‌رسانند. امام رضا (ع) در یک‌ مقطع مهمی زندگی می‌کرد و با خلفای مهم و خطرناکی هم دوره بودند. 

این کارشناس مذهبی درباره دلایل هجرت امام رضا (ع) به خراسان گفت: در بین خلفای بنی عباس یکی از خلفایی که بسیار باسواد و زیرک بود، مامون ملعون بود. او نقشه خطرناکی برای امام رضا (ع) کشید. چون مامون بعد از هارون‌الرشید به مدت پنج سال درگیر جنگ با امین، برادرش بود و حضرت رضا (ع) از این پنج سال استفاده کردند و به تبلیغ دین مبین اسلام پرداختند. وقتی مامون به خودش آمد دید فرصت از دست داده است. از آنجایی که مردم از هارون به دلیل شهادت حضرت موسی بن جعفر (ع) ناراحت بودند، در گوشه و کنار کشورهای اسلامی از جمله ایران تا خراسان قیام‌های مردمی و مسلحانه شروع شد. دلیل رفتن هارون به خراسان هم برای سرکوب کردن قیام‌ها بود. او برای سرکوبی رفت، تا اینکه در همانجا کشته شد.

وی افزود: بعد بین مامون و امین جنگی پنج ساله در گرفت. مامون خواست قصه خلافت را جبران کند. او ابتدا به حضرت رضا (ع) پیشنهاد کرد تا مردم را آرام کند و بعد خلافت را به ایشان واگذار کند. حضرت رضا (ع) فرمودند که اگر خلافت حق توست و خدا به تو داده، این حق را نمی‌توانی به دیگری واگذار کنی. اما اگر حق تو نیست، چیزی که مال تو نیست نمی‌توانی به دیگری بدهی. مامون قصه ولیعهدی را پیش کشید و هدفش این بود حضرت رضا (ع) را به عنوان ولیعهد معرفی کند. اگر امام رضا (ع) ولیعهدی را قبول نمی‌کرد، مامون به مردم می‌گفت ای مردم! ببینید من خواستم کارها را درست کنم، ولی امام رضا (ع) که علوی هستند، قبول نکردند. اگر حضرت ولیعهدی را قبول می‌کرد، می‌گفت ببینید این‌ها مشتاق حکومت کردن هستند؛ چراکه تا پیشنهاد می‌دهیم قبول می‌کنند. او با این هدف می‌خواست هم پایه‌های حکومتش را محکم کند، هم چهره زشتش را در بین مردم پنهان، حضرت رضا (ع) را از مردم جدا و ایشان را کنترل کند.

به گفته جلالی حسینی، مامون این نقشه را طرح کرد و از خراسان دو مامور را به مدینه فرستاد، تا حضرت رضا (ع) را به عنوان ولیعهد بیاورند. حضرت رضا (ع) از همان ابتدا کاری کردند تا تمام نقشه‌های شوم مامون نقشه بر آب بشود. حضرت رضا (ع) ابتدا آن دو مامور را دو ماه معطل کردند. مردم می‌گفت اگر حضرت رضا (ع) برای ولیعهدی می‌روند باید با خوشحالی بروند. اما حضرت رضا (ع) فرمودند نه. همسایگان و اقوام و فامیل را جمع‌آوری کردند و فرمودند برایم گریه کنید. مردم پرسیدند چرا گریه؟ گریه بر سر راه مسافر میمنت ندارد. حضرت رضا (ع) فرمودند من می‌روم و دیگر بر نمی‌گردم. آنجا بود که حضرت اولین نقشه مامون را برملا کردند.

خبرنگار: نفیسه خلیلی

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.