سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

خلبان آزاده‌ای که پیشنهاد برادر صدام را رد کرد

این هفته برنامه بدون تعارف به سراغ خلبان ارتش رفت که نزدیک به ده سال در اسارت بعثی ها در عراق بود و توانست در مقابل پیشنهادهای بعثی ها مقاومت کند.

امیر سرتیپ خلبان آزاده محمد صدیق قادری ۱۰ سال از زندگی خود را در اسارت رژیم بعث عراق گذرانده که در ادامه خاطراتی از دوران اسارت او می‌خوانید.

سرتیپ قادری می‌گوید که متولد سال ۱۳۳۲ در سنندج  است و در ۲۳ سالگی خلبانی را در آمریکا تمام کرده و به ایران بازگشته است.

این خلبان آزاده می‌گوید: جنگ که شروع شد ۲۵ سال داشتم و با جان و دل پرواز‌های خود را شروع کردیم که در یکی از پرواز‌ها و درحالی که فقط ۹ روز از جنگ گذشته بود، هواپیمای من را در خاک عراق زدند.

سرتیپ قادری در ادامه گفت: این اتفاق در سی و سومین ماموریت بنده و درحالی که پالایشگاه الدوره را مورد اصابت قرار دادیم رخ داد و به این صورت بود که روی بغداد ماموریت داشتیم، اما توسط موشک‌های سام ۷ مورد هدف قرار گرفتیم و درست بر فراز بغداد از هواپیما به بیرون پریدیم.

این خلبان آزاده در ادامه توضیح می‌دهد: نفر اولی که بالای سرم رسید با بیل به سرم زد، نفرات بعدی چندجای بدنم را شکستند و به مدت ۱۰ سال، اما ۱۴ روز کمتر اسیر بعثی‌ها شدم که در این مدت ما را تحت فشار می‌گذاشتند که مصاحبه کنیم و متنی را جلوی ما می‌گذاشتند که از اول تا آخر آن فحش بود، اما واکنش ما به آن‌ها فقط خنده بود و خند‌ه‌مان می‌گرفت که البته آن‌ها هم در تلافی هر دو دست مرا همان لحظه شکستند.

سرتیپ قادری توضیح می‌دهد که به بعثی‌ها گفتم که من یک افسر خلبان ایرانی هستم و نام من هم مشخص است و غیر از این هم چیزی ندارم به شما بگویم، اما برادر صدام به من پیشنهاد داد که اگر با عراق همکاری کنم من و خانواده ام را در هر کشور اروپایی و با نام و پاسپورت دیگری اقامت خواهیم داد و من هم گفتم جرم منی که امروز مقابل شما نشستم فقط دفاع از وطن است و هیچ حرفی برای گفتن ندارم و این اولین و آخرین بازجویی من در عراق شد.

این خلبان آزاده ادامه داد: روزی که اسیر شدم متاهل بودم و فرزند ۱۶ ماهه داشتم و وقتی برگشتم ۱۳ ساله بود و در مدت اسارت حتی یکبار هم نگذاشتند با خانواده خود صحبت کنم، اما روزی که آزاد شدم و به خاک ایران رسیدم مقدس‌ترین لحظه زندگی من بود و خم شدم و خاک وطنم را بوسیدم.

او در پایان نیز گفت: دوست دارم آقایانی که نه در جبهه بودند ونه رنگ جنگ را دیدند این را بدانند که اگر خلبانان نبودند نیرو‌های عراقی شاید تا چند روز اول تا تهران هم پیشروی می‌کردند و این افتخار ماست که جلوی نیرو‌های بعثی را گرفتیم که در تاریخ نیز ثبت شده است.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۴:۵۹ ۰۵ مهر ۱۴۰۲
درود بر ارتش ایران که اگر نبود شکست میخوردیم
علی
۰۸:۵۱ ۳۰ مرداد ۱۴۰۱
درود به شرفتون
باران
۱۹:۵۱ ۲۹ مرداد ۱۴۰۱
یاشا
خلبان عزیز
همه ما مردم می دونیم ارزش خدمات شما رو و میدونیم ک بخاطر امور امنیتی و روحیه مردم خیلی از شماها گفته نشده است

البته خائنان هم بوده در هر گروهی حتی خلبان
همیشه انسان در دشواری ها امتحان پس میده

خدا بهتون اجر بده
.
۱۶:۲۵ ۲۹ مرداد ۱۴۰۱
درود بر شرف همه شما، باور کنید موقع خواندن متن مصاحبه شما تمام موهای تنم سیخ شد، دوران جنگ ما کودک بودیم با تمام سختیهای جنگ بزرگ شدیم. ملت قدران شما هستند
فرج الله خداییان
۱۶:۰۶ ۲۹ مرداد ۱۴۰۱
درودبه شرفت دلاورخاک زیرپایت هستم افتخارایران خداوندپشت وپناهت
ناشناس
۱۵:۵۳ ۲۹ مرداد ۱۴۰۱
آمریکا نه از نیروی هوایی میترسه نه دریایی فقط از نیروی زمینی ما وحشت داره
43
۱۲:۵۰ ۰۲ شهريور ۱۴۰۱
نه برادر عزیز، هیچ نیرویی به تنهایی نمی تواند جلوی دشمن را بگیرد، هوایی و دریایی و زمینی وپدافند و... ید واحد در مقابل دشمنند. وگرنه چرا ارتش‌های جهان همه چند بخش هستند.
ناشناس
۱۱:۵۰ ۲۹ مرداد ۱۴۰۱
امیر سرتیپ خلبان آزاده محمد صدیق قادری تو را و همکارانت رادوست دارم .شکی نیست که اگر نیروی هوایی نبود ....از دور می بوسمت.
ناشناس
۱۲:۰۶ ۲۹ مرداد ۱۴۰۱
بوس بوس ماچ ماچ