سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

لطیفه ای برای گریستن

از گذشته نیز بارها دیده شده است که هرگاه خبر و اتفاقی مردم دو سوی مرز را به سمت حس خویشاوندی و برادری بیشتر می برد، صدایی از گوشه ای برمی آید و دروغ و شایعه ای را علم می کند تا این دوستی را به  نفرت بدل کند.

به گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه جام‌جم یادداشتی از محمد حسین جعفریان، کارشناس ارشد مسائل افغانستان منتشر کرده است که متن آن در ادامه می‌آید:

در هفته ای که گذشت چند خبر خوب برای مردم دو کشور ایران و افغانستان به رسانه ها راه یافت. نخست آن که شهر مهم، بزرگ و باستانی هرات در غرب افغانستان از راه ریل به شهرستان خواف در شرق ایران متصل شد. نخستین قطار هم با ۵۰۰ تن سیمان راهی هرات شد. درادامه نمایشگاه پربار و موفق کتاب که به طور مشترک با همکاری ناشران دو کشور در دانشگاه کابل برگزار شده بود، نظیر آن در مزارشریف هم افتتاح شد. بیش از یک دهه از آخرین نمایشگاه کتاب دو کشور در این شهر می گذشت و حالا با حضور ده ها ناشر و هزاران عنوان کتاب، بار دیگر فرصتی فراهم شد تا شیفتگان قلم و مطالعه، شاهد عرضه کتاب های روز و تازه ترین عناوین در شمال افغانستان باشند.

فضای مجازی پر بود از اخبار و اظهار شادمانی همدلان دو سوی مرز که تصاویر غرورآفرین ورود قطار به هرات یا ازدحام خریداران کتاب را در نمایشگاه کتاب مزارشریف همرسانی می کردند. برای من مسجل بود که این قرابت و یکدلی برای بعضی سنگین تمام می شود. از گذشته نیز بارها دیده شده است که هرگاه خبر و اتفاقی مردم دو سوی مرز را به سمت حس خویشاوندی و برادری بیشتر می برد، صدایی از گوشه ای برمی آید و دروغ و شایعه ای را علم می کند تا این دوستی را به  نفرت بدل کند. این بار هم شد.

 عده ای که مردم خوب می شناسندشان انبوهی فیلم مبهم و بی نام و نشان ذخیره دارند که در آنها چند نفر که  اغلب لباس پلنگی هم به تن دارند بی دلیل یک عده دیگر را کتک می زنند. همیشه سر بزنگاه مراودات برادرانه دو ملت ناگهان یک آدرس بی نام و نشان یکی از این فیلم ها را منتشر کرده و ذیل آن کلی اشک وناله است؛ که ببینید پلیس ایران با مهاجران چه می کند؟ این بار هم یک اکانت ناشناس با چندده فالوئر چنین کرد. اوج حیرت آنجا بود که وزارت خارجه افغانستان که پس از دریای همدلی تمام ایران برای شهدای دانشگاه کابل مردم ما منتظر پیام معمول وساده تشکرش بودند و نداد، اینجا بلافاصله با اتکا به یک اکانت مجعول از تهران خواستار توضیح و تحقیق شد. حال آن که صاحب اکانت افغانستانی بود و بعد هم فرزند آقای حکمتیار(معروف به قصاب کابل) بازنشرش کرده بود که همگان با ایشان و نظراتش آشنایند. باری بیشتر از تهران، هر دوی آنها برای توضیح و تحقیق در دسترس خود دوستان افغانستانی وکابل بودند.

اگر فیلم را دیده باشید درمی یابید برای درک جعلی بودن نسبت آن با ایران و مهاجران و صداگذاری ناشیانه آن نیاز به تخصص پیچیده ای نیست. اندک تبحری کافی است تا بایک نگاه بفهمید کار جعلی است. جاعلان الفبای کار با نرم افزارهای لازم را بلد نبوده وبه سادگی لو می روند.آیا عجیب نیست که با تمام این احوال وزارت خارجه یک کشور دوست و همسایه بلافاصله پس از نشر اینچنین فیلمی(توسط آدمی که به سادگی به وی دسترسی دارند)در چنین زمانی از کشوری که قطارش در راه هرات است و نمایشگاه کتابش در مزار شریف و... طلب توضیح و تحقیق می کند؟ اینترنت پر است از انبوه فیلم های تعرض، بی حرمتی، بدرفتاری و... پلیس ترکیه، یونان، آلمان و... با مهاجران افغانستان. مرگ فجیع ده ها افغانستانی در دریاچه وان هنوز در خود ترکیه خبر روز محسوب می شود، اما هیچ گاه نمی بینیم وزارت خارجه افغانستان برای آن ممالک که مواردشان بسیار است و ازاین فیلم جعلی بدتر و اما مستندتر هم هستند، چنین عجولانه بیانیه بدهد و  توضیح بخواهد. واقعا معنی این رفتارها چیست؟چطور است تا دو ملت ایران و افغانستان دل هایشان به هم نزدیک می شود، این فیلم ها واتفاقات آماده و تصویرسازی شده ، عجیب و سریع فضای مجازی را پر می کنند؟ چه کسانی و چرا از همدلی و همراهی دو ملت وحشت دارند؟ در این باره اگر لازم شد بیشتر می نویسم و حقایقی را خواهم گفت، اما تا از یاد نبرده ام بگویم این هفته سالگرد ترور دکتر «ناکامورا»ی ژاپنی در استان ننگرهار افغانستان هم بود. یک سال گذشت و طبق معمول این ترورها در افغانستان قاتلی پیدا نشد. اوهم درپی همدلی مردم و رفاه وآبادی آنان بود. به زودی درباره این مرد عجیب و شاید قاتلانش نیز در همین ستون برایتان خواهم نوشت.

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.