اول از همه پزشکان در تلویزیون و رسانهها از دست ندادن و شستن مرتب دست میگفتند.
سپس زدن ماسک نیز به توصیهها افزوده شد و در انتها عدم حضور در تجمعات!
این توصیه ها، اما درباره افراد بود و کرونا با این توصیهها ول کن ماجرا نبود تا حدی که مجبور شدیم بازار را تعطیل کنیم، باشگاهها را ببندیم، مرده هامان را در غربت به خاک بسپاریم و ازدواج هایمان را به تاخیر اندازیم.
کرونا، اما بدقلق تر از این حرفها بود و به هیچ نحوی عقب نشینی نمیکرد.
باج بیشتری به کرونا دادیم...
نمازجمعه را تعطیل کردیم و عیدنوروز را فراموش!
با شروع سال جدید فکر کردیم ویروس کرونا از در دوستی وارد شده و حضورش کم کم در حال کمرنگتر شدن است.
اما اشتباه میکردیم
او رفته بود تا با تجدید قوا قدرتمندتر برگردد، و برگشت!
زلزلهی جدید کرونا از چند روز پیش شروع شد.
دقیقا زمانی که فکر میکردیم کرونا را وادار به عقب نشینی کرده ایم کرونا با یک ضدحمله اعلام حضوری خطرناک داشت.
اعلام وضعیت سفید نیز چندروزبیشتر به طول نینجامید و در نهایت این کرونا بود که مجددا عنان کار را در دست گرفته و حاکم ماجرا شد.
ما مقصر بودیم!
ما به عنوان افراد جامعه آنچنان که باید به مصاف کرونا نرفتیم.
ما مغرور بودیم و نپذیرفتیم کرونا حریف سادهای نیست .
عروسی گرفتیم و ۵۰۰ نفر دعوت کردیم.
ختم گرفتیم و همه آشناها را در مجلس ترحیم دیدیم.
بدون ماسک و هدف و مغرورانه در سطح شهر چرخیدیم و نتیجه شد این وضعیت یا بعبارت بهتر این مخمصه که الان در آن هستیم.
مجبور به تـکرار هستیم
توصیههای اهل فن را گوش نکردیم و اکنون حق اعتراض نداریم!
کارهایی که بر سرمان آمد در یک زمان جدید مجددا بر سرمان خواهد آمد.
تعطیلی مغازهها و بازار، نایاب شدن ماسک و دستکش، تعطیلی باشگاهها و مراسمات و همه اتفاقات مشابه تکرار می شود اگر نکات لازم را رعایت نکنیم...
یادداشتی از احمد گوهری
انتهای پیام /ا