سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شهید اندرزگو چگونه از دست ساواک گریخت؟

‌ می‌گفت: هول نکن، نترس، من به مادرم فاطمه زهرا (س) توسل کرده ام. ان شاءالله بازرسی نمی‌کنند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در ادامه تعقیب و گریز‌های آقا، این بار مرا در زابل گذاشته و حدود یک ماهی بود که نبود. وقتی برگشت فرزندمان را بغل کرد و بوسید و بسیار گریست و بعد گفت که باید از اینجا برویم و من سه کلت کمری دارم اگر می‌شود آن‌ها را در زیر لباست مخفی کن، چون ممکن است زن‌ها را نگردند.

 

سید محمود را باردار بودم، اسلحه‌ها را نیز به شکمم بستم و راهی شدیم. آقا می‌خندید و می‌گفت: اگر ما را بگیرند تکه بزرگمان گوشمان خواهد بود، اما نگران نباش و هول نکن، من به مادرم حضرت زهرا (س) توسل کرده ام، ان شاءالله که ما را نمی‌گردند.

به ایستگاه بازرسی که رسیدیم، از ماشین پیاده شد و گفت: من پزشک هستم و برای رسیدگی به روستا‌های اطراف اینجا آمده ام و این بار همسرم را هم با خود آورده ام و امروز حالش بد شده است.

به آقا گفتند که مرا به داخل پاسگاه ببرد تا کمی استراحت کنم. داخل که شدیم عکسش را که با شمایل روحانی و با نام شیخ عباس تهرانی بود به دیوار دیدم، آقا لبخندی زد و گفت: نگران نباش، هیچ مشکلی پیش نمی‌آید و همین هم شد و تحمل همه این فشار‌ها و سختی‌ها فقط به خاطر اسلام بود.

منبع: جی پلاس

انتهای پیام/

برچسب ها: شهید اندرزگو ، ساواک
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.