از جمله اشعاری که به مولانا منسوب کرده اند ولی در حقیقت جعلی است، می توان به بیت های زیر اشاره کرد:
باران که شدى، پياله ها را نشمار
باران ! تو که از پيش خدا مى آیی
بر درگه او چونکه بيفتند به خاک
شير و شتر و پلنگ و پروانه يکی است
توضيح بده عاقل و فرزانه يکی است
گر درک کنى خودت خدا را بينى
اما چگونه بفهمیم این شعر از مولانا نیست. ساده ترین راه آن برای عموم مردم این است که قسمتی از شعر را در سایت های شعر مانند گنجور جستجو کنند. این سایت ها نشان می دهند که شعر از مولانا نیست. اگر بخواهیم تخصصی تر به موضوع نگاه کنیم، باید بگوییم شعری که به مولانا منسوب شده است از نظر فکری با آنچه مولانا سروده است، تفاوت دارد. شعرهای مولانا را می توان در دو کتابش دید؛ یکی مثنوی معنوی و دیگری دیوان شمس. از نظر وزنی شعر با مثنوی معنوی یکی نیست. از طرف دیگر قافیه های شعر کاملاً اشتباه است. علاوه بر آن اندیشه ای که د ر شعرهای مولانا دیده می شود در این شعر نیست.
سهراب سپهری شاعر دیگری است که اشعاری را به او منسوب کرده اند. اشعاری که صد در صد جعلی هستند از جمله آن ها این شعر است:
مثل کبریت کشیدن در باد
زندگی دشوار است
من خلاف جهت آب شنا کردن
را مثل یک معجزه باور دارم
آخرین دانه کبریتم را
می کشم در این باد
هرچه بادا باد
هر شعری را که در آن عناصر طبیعت دیده می شود، نمی توان به سهراب سپهری نسبت داد. درست است سهراب سپهری در شعرش از عناصر طبیعت استفاده می کند اما هر گردی گردو نیست. شعر سهراب سپهری مطلقاً نیمایی است. تمامی اشعار او تصویرسازی است. در این شیوه جدید سهراب سپهری بر دیدگاه انسان مدارانه و آموختههایی که از فلسفه ذهن فرا گرفته بود، به شیوه جدیدی دست یافت که «حجم سبز» شیوه تکامل یافته سبکش محسوب میشود. او عادت داشت که دور از جامعه آثار هنری اش را خلق کند و برای رسیدن به تنهاییهایش «قریه چنار» و کویرهای کاشان را انتخاب کرده بود.
حسین پناهی شاعر دیگری است که نامش پای اشعار جعلی زیادی دیده می شود. تشخیص اشعار ساده انگارانه و انتسابش به پناهی آسان است؛ مانند:
«پنجره را باز کن/ و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر/ خوشبختانه باران ارث پدری هیچ کس نیست».
اکبر اکسیر شاعری است که اشعار او به سبب شباهت نگاه اجتماعی و سبک شعری اش، گاه به نام حسین پناهی ثبت شده است.
قیصر امین پور هم هدف تیر جاعلان قرار گرفته است:
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
یکی از شعرهایی است که در اینترنت و از آن غم انگیزتر در کتاب کمک درسی گاج به نام «قیصر امین پور» سند خورده است. آشنایی مختصری با سبک قیصر امین پور و تأمل بر ایرادات شعر نمونه، کافی است تا جعلی بودن آن را تشخیص دهید و بدانید که این اثر، شاعر دیگری دارد همانند شعر
دیرگاهی است که افتاده ام از خویش به دور
شاید این عید به دیدار خودم هم بروم
اما دلیل انتشار جعلیات در فضای مجازی چیست؟ برخی به سودای شهرت طلبی جملات خود را به نام بزرگی در فضای مجازی منتشر میکنند. این کار باعث می شود سخنانشان خوانده شود اما چه چیز باعث می شود، این سوداگران شهرت و جاه طلبی به انجام چنین کاری بیندیشند؟
آنچه باعث می شود سوداگران شهرت سخنان خود را به نام بزرگان منتشر کنند، توجه روز افزون مردم به فضای مجازی و مطالبی است که در این فضا منتشر می شود. فاصله گرفتن مردم از کتابخوانی هم دلیل دیگری است برای اینکه سوداگران شهرت از این خلأ استفاده کنند. آنچه میتواند این سودا را از سر این افراد بیندازد، پر شدن این خلأ است. اینکه بدانیم هرجمله ای را که در فضای مجازی منتشر می شود، برای دیگری ارسال نکنیم. هنگام ارسال جملات اندکی بیندیشیم که شاید جمله جعلی باشد؛ پس از اطمینان از صحت انتسابش جمله را برای دیگری ارسال کنیم.
گاهی هم جعلیات در فضای مجازی به دست سوداگران شهرت منتشر نمی شود؛ گاهی این اشعار را افرادی منتشر می کنند که آگاهی زیادی از ادبیات ندارند و سطح دانش ادبی شان پایین است یا اینکه تضمینی که در شعر آمده است باعث اشتباه می شود. در صورتی که جزو این دسته از افراد هستیم که نه عامدانه بلکه از روی کم اطلاعی یا سهو چنین مطالبی را دست به دست در فضای مجازی می چرخانیم، میزان آگاهی خود را از ادبیات افزایش دهیم یا با تأمل بیشتری مطالب جعلی را در فضای مجازی منتشر کنیم.
انتهای پیام/