سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

خانه‌ای بهشتی که میزبان ۵ فرشته است/ وعده هایی که در حد حرف باقی ماند

روایتی از خانه ای که بعد از سکونت فرشته ها در آن دردسرهایش آغاز شد.

خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اراک ، این خانه یک خانه بهشتی است ، زنگ در خانه که به صدا در می‌آید، فرشته‌ها به سرعت به پشت در می‌آیند و تو اگر در مقابل در ایستاده باشی صدای هیاهویشان به گوشت می‌رسد.

همین که در باز می‌شود به استقبالت می‌آیند.

اما استقبالشان متفاوت است ، در حد و اندازه فرشته هاست.

یکی گوشه لباست را می‌گیرد و دیگری محکم پاهایت را در آغوش می‌کشد؛ و بقیه هم سعی می‌کنند دستانت را بگیرند و تو را به سویی بکشاند. آری استقبالشان در نوع خودش بی نظیر است.

این ، داستان خانه‌ای بهشتی است که در یکی از کوچه‌های باریک و پر رفت و آمد حاشیه شهر اراک است.

اهالی این خانه یک پدر و مادر جوان و یک دختر کوچولو هستند که یکسالی می‌شود میزبان ۵ فرشته هستند.

بعد از استقبال مهیج  وارد خانه می‌شوی.

این خانه بهشتی است، اما در آن خبری از وسایل و خوراکی‌هایی نیست که همین که فکرش را بکنی در مقابلت ظاهر شوند.

جز یک دست میز و صندلی و موکتی که کف خانه را پوشانده چیز دیگری نمی‌بینی ، اما آنچه که بیشتر از وسایل توجهت را جلب می‌کند و رنگ و بوی بهشت به خانه می‌دهد، لبخند و صدای هیاهوی ۵ قلو‌ها و خواهر بزرگترشان است و از خود گذشتگی و ایثار یک مادر است که وقتی تلاشش را می‌بینی انگار چند نفر است که در قالب یک تن درآمده است.

مادر غمی بزرگ را پنهان می کند

خوب که به چهره مادر دقت می‌کنی انگار غمی بزرگ را سعی می‌کند پنهان کند ، لبخند می‌زند ؛ اما نه لبخندی که از شادمانی ساطع می‌شود.

پای درد و دلش که بنشینی می‌گوید: نگهداری از ۶ کودک در این شرایط سخت و نفس گیر است ، اما از این شرایط سخت تر هم وجود دارد.

طاهره خانم مادر ۵ قلو‌ها از غمی بزرگ صحبت می‌کند و تو را سنگ صبور درد‌های خود می‌داند ، می‌گوید: چند ماهی است مادرم را از دست داده ام.

من اهل ایلام بودم که به واسطه ازدواجم در اراک ساکن شدم و کیلومتر‌ها از خانواده پدری فاصله دارم ، درست است که چند ماه یکبار مادر را می‌دیدم، اما حتی فکر حضورش در چندین کیلومتر آن طرف‌تر نیرو به بازوانم می‌بخشید.

الان که نیست احساس می‌کنم هیچ چیز در سر جای خودش قرار ندارد و به همین دلیل چند ماهی افسردگی شدیدی گرفتم؛ که بر درد و رنج غربت و دست تنها بودن در نگهداری فرزندانم اضافه شده است.

اما مگر می‌شود تنهایی از پس نگهداری ۶ کودک و مسئولیت‌های زندگی برآمد؟

مادر ۵ قلو‌ها می‌گوید: در نگهداری از فرزندانم یک پرستار که از ساعت ۹ صبح تا ۲ بعد ازظهر از طرف بهزیستی به خانه ما می‌آید و کمکم می‌کند.

خانواده همسرم نیز به ما کمک می‌کنند، اما عمده این مسئولیت بر عهده من و پدر بچه هاست ، هر شب تا ساعت ۳:۳۰ بامداد  بیداریم و در شبانه روز سه یا ۴ ساعت بیشتر نمی‌توانیم استراحت کنیم.

طاهره خانم به داخل اتاق خانه می‌رود و یک پشته لباس می‌آورد تا لباس بچه‌ها را عوض کند ، همین تعویض لباس گواه حرف هایش است و این فرآیند نیم ساعتی زمان می‌برد.

هنوز لباس خوب بر تن ۵ فرشته ننشسته که فرار می‌کنند و لباس از تنشان خارج می‌شود و این روند ممکن است بار‌ها تکرار شود.

یکسالی است که بیکارم

ناگهان صدای در شنیده می‌شود ، آرمین و آرتین و آرین و یاسمن و یاسمین، فرشته‌های ۵ قلوی یک سال و یک ماهه‌ اراکی که هر یک در حال شیطنت هستند ، لحظه‌ای متوقف می‌شوند و به سمت در می‌روند.

پدر خانه‌ بهشتی وارد می‌شود و با استقبال فرزندانش مواجه می‌شود ، ۵ قلو‌ها که پدر را محاصره  و تقریبا جلوی آمدنش را متوقف کرده اند، به کمک خواهر ۶ ساله خود ، نازنین زهرا کنترل می‌شوند.

دختر کوچولوی ۶ ساله، به خاطر حضور ۵ قلو‌ها، خیلی در بچه داری مهارت کسب کرده است.

۵ قلو‌ها از سرو کول پدر بالا می‌روند و پدر خسته به نظر می‌رسد، اما باز لبخند و نگاه محبت آمیزش را از آنان دریغ نمی‌کند.

با خودت می‌گویی، در شرایط امروزی نگهداری یک فرزند دشوار است چه برسد به ۶ فرزند. حتما پدر باید زیاد کار کند که بتواند از پس چنین هزینه‌هایی بر بیاید.

از او در مورد کسب و کارش میپ رسی. اما در نهایت ناباوری می‌گوید: یکسالی است که بیکارم ، فقط هر از چندگاهی  با ماشین برادرم مسافر کشی می کنم .

قطعا مسئولان استان در حمایت از ۵ قلو‌ها از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند کرد!

 وقتی خبر به دنیا آمدن ۵ قلو‌های اراکی در خبرگزاری‌ها منتشر می‌شد هر بار با وعده‌های حمایت مسئولین استانی همراه بود.

برای مثال، علی اکبر کریمی نماینده مردم اراک ، کمیجان و خنداب در مجلس شورای اسلامی در بازدید از خانواده ۵ قلو‌های اراکی که حدود ۲۰ روز پس از تولدشان انجام شد در مصاحبه‌ای گفته بود: قطعا مسئولان استان در حمایت از ۵ قلو‌ها از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند کرد.

او با اشاره به وضعیت مسکن این خانواده ۸ هشت نفره بیان کرد: تلاش خواهیم کرد که در اولین فرصت بحث مسکن را حل کنیم و قطعا در حوزه بهداشت و درمان و تهیه شیر خشک و ملزومات ۵ قلو‌ها شبکه بهداشت شهرستان اراک و بهزیستی حمایت‌های لازم را خواهند داشت.

کریمی با بیان اینکه لازم است کمک هزینه‌های درازمدت برای نوزادان در نظر گرفته شود، افزود: در ارتباط با وضعیت شغلی پدر این خانواده نیز در گفتگو با مدیرکل کار، تعاون و رفاه اجتماعی استان پیگیری‌های لازم  به منظور فراهم کردن یک شغل مناسب و متناسب با شرایط را خواهم داشت.

هنوز وعده ها محقق نشده است

بعد از مرخص شدن بچه‌ها از بیمارستان مسئولان استانی به خانه ما آمدند، اما بعد از گذشت یک سال و یک ماه هنوز هم این وعده‌ها محقق نشده است ، کسی به یک خانواده ۸ نفره با ۶ بچه کوچک خانه اجاره نمی‌دهد.

اگر لطف آشنایان و فامیل نبود و این خانه را به ما اجاره نمی‌دادند  الان نمی‌دانم بدون خانه و با ۶ بچه کوچک چه باید می‌کردم ، اما این خانه هم دو ماه دیگر موعد واگذاری اش سر می‌رسد و من نمی‌دانم از کجا باید خانه تهیه کنم.

مادر می‌گوید: این خانه هم به دلیل متراژ پایین و پله‌هایی که دارد خیلی مناسب برای این ۵ کودک نیست  اما چاره‌ای نداریم باید روزگار را سپری کنیم.

رئیس دفتر کریمی نماینده مردم اراک ، کمیجان و خنداب در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال که بعد از گذشت یک سال و چند ماه چه اقداماتی برای خانواده ۵ قلو‌ها انجام داده اند گفت: گزارش کاملی از اقدامات تهیه می‌شود و در زمان مصاحبه ارائه می‌گردد.

اما از این وعده مصاحبه  ۴۰ روز می گذرد و چشم انتظاری همچنان ادامه دارد.

از وعده‌های دیگر می‌پرسی و از حمایت‌های دیگر، 

پدر بچه‌ها می‌گوید: وقتی بچه‌ها به دنیا آمدند سازمان بهزیستی این وعده  را داد که پوشک و شیر خشک بچه‌ها را  تامین می‌کند ، سازمان بهزیستی از ما حمایت کرد و برای فرزندانم شیر خشک و پرستار فرستادند.

اما  پوشکی به بچه‌ها ندادند، الان هم که بچه‌ها یک سالگی را گذرانده اند می‌گویند طبق قوانین بهزیستی به بچه‌های بالای یکسال شیر خشک هم تعلق نمی‌گیرد و همین روز هاست که شیر خشک بچه‌ها هم قطع شود ؛ در حالی که  فرزندان ما هنوز احتیاج به شیر خشک دارند و من نمی‌دانم باید چگونه این حجم از شیر خشک را برایشان تهیه کنم.

هر قوطی شیر خشک ۲۶ هزار تومان است و هر روز بچه‌ها به یک قوطی شیرخشک احتیاج دارند، با این که الان غذا خور شده اند، اما باز شیر خوردنشان هم هر روز بیشتر می‌شود.

اعظم مددی معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی استان مرکزی در مورد خدمات بهزیستی که تا کنون به ۵ قلو‌ها ارائه شده ،گفت: سازمان بهزیستی به دنبال حمایت از فرزندان ۵ قلو، متناسب با دستور العمل‌های خود و حتی بیشتر از آن عمل کرده  ازجمله  ارائه شیر خشک که تقریبا ماهی ۴۸ قوطی شیر خشک به این خانواده ارائه شده است.

او ادامه داد : برای مسکن هم  مبلغ ۴۳ میلیون تومان در نظر گرفته شده است و از سایر نهاد‌ها برای این خانواده کمک گرفته شد که بنیاد مستضعفان مبلغ ۵۰ میلیون تومان به این خانواده کمک کرده است.

مددی گفت : سازمان بهزیستی برای این خانواده پرستار فرستاد و برای فرزند بزرگتر نیز مهد کودکی در نظر گرفته شده که بتواند به آنجا برود.

هدیه های دوست داشتنی خدا را مجبورم به بهزیستی بسپارم!

مشکلات پدر زیاد است، او می‌گوید: در ابتدای بارداری همسرم متوجه شدیم به جای یک بچه، خدا ۶ بچه را به ما ارزانی کرده است که در ابتدا یکی از بچه‌ها سقط شد.

وقتی خبر ۶ قلو شدن فرزندانم را شنیدم لیوان آبی که در دست داشتم رها شد .

پزشکان مدام نسبت به خطرناک بودن این بارداری به ما هشدار می‌دادند و توصیه به سقط فرزندانم می‌کردند اما چیزی که مرا از انجام این کار منصرف می‌کرد این فکر بود که بچه‌ها فرستاده‌های خدا هستند و روزیشان را با خود می‌آورند و هر هدیه‌ای از جانب خدا ارزشمند است ، همین شد که علی رغم تمام ترس‌ها و مشکلات رضایت به از بین  بردن کودکانم ندادم.

اما صدایش را ناگهان غمگین‌تر می‌شنوی؛

می‌گوید: الان نگهداریشان در توانم نیست و باید آن‌ها را به بهزیستی بسپارم ، هزینه نگهداری فرزندانم به طور میانگین روزانه ۸۰ هزار تومان است و این جدا از هزینه‌های زندگی است؛ من با بیکاری که گریبان گیرم هست پاسخگوی این نیاز‌ها نیستم.

بیشترین کمکی که از زمان به دنیا آمدن فرزندانم به من شد از جانب مرکز بهداشت بود که به تمام قول‌هایی که هنگام به دنیا آمدن بچه‌ها به ما دادند عمل کردند.

مادر می‌گوید: حتی خورد و خوراک عادیمان را هم از دست داده ایم ، در شهر‌های دیگر کشور شاهد به دنیا آمدن چند قلو‌ها و رسیدگی بیشتر مسئولان به خانواده‌های آن‌ها بودم ، حال چگونه می‌شود که ما را با ۶ فرزند به اندازه‌ آنان حمایت نکنند.

و اما گلایه اصلی ؛

اما گلایه‌ اصلی پدر و مادر فرشته‌ها نه مسکن بود نه بیکاری و نه وعده‌های اجرا نشده‌ی مسئولین.

پدر بچه‌ها می‌گفت: گلایه و ناراحتی شدید ما اینجاست که حواشی با اسم خانواده ما زیاد شده است، افرادی در لباس خیرین و به نام ما از مردم و یا نهاد‌ها کمک دریافت می‌کنند ، ولی هیچ کدام از آن ها به دست ما نمی‌رسد و در واقع از وضعیت و نام ما سوء استفاده می‌شود.

دل کندن از خانه ۵ قلو‌ها، برایت سخت است ، حالا دیگر محاصره ات کرده اند و با تو بازی می‌کنند.

وقتی در بسته می‌شود و بیرون می‌آیی ، صدایشان آرام آرام دیگر شنیده نمی‌شود.

عزم راسخی تو را مصمم‌تر می‌سازد که صدای فرشته‌ها را به مردم مهربان شهرت، کشورت و تمام مسئولینی که دستشان برای انجام کاری می‌رسد برسانی و بگویی‌ :

ای که دستت می‌رسد کاری بکن/ پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

گزارش از زهرا امانی

انتهای پیام / الف

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.