استاد مظفری نوشته است: با درود به روان بلخی که گفته بود: حاجتی نیست به پرسش که چه نام است اینجا
ز بس جوشیده در سرها هوای فکرخام اینجا
چه پروا گر فروریزد، «مَنار» «غور» و «جام» اینجا
مبر آتش سر گلدستههای شهرِنو میدان
که از وادی نمی آید سواری با پیام اینجا
نه از مصر خرد، بویی نه در چشم وطن، سویی
زمستان است و خلقی گشته درگیرِ زکام اینجا
چه میکوشی به تخریب بنا، ای سیل بنیانکن
که ما بیش از تو در این پیشه داریم اهتمام اینجا
چنان در گیرودار جشن «تعطیلات تاریخیم»
که از فرهنگ بویی هم نیاید در مشام اینجا
ندانم در کدامین جرگهی مشران، پلان کردند
که حاجت نیست از ابنای آدم غیر نام اینجا
به رسوایی اگر از دیگران طشتی فتاد از بام
ولی با عزم ما افتاده است، از طشت بام اینجا
انتهای پیام/