اما اگر گذارمان به خیابان انقلاب افتاده باشد و پس از سرک کشیدن به کتابفروشیها، نگاهی هم به پیاده روهای مقابل دانشگاه تهران بیندازیم؛ بساطیهایی را خواهیم دید که قاچاق کتاب را فریاد میکشند!
اینکه قاچاق کتاب چیست و چرا اهمیت دارد، بسیار ساده است. امروزه اکثر کتابهای پرفروش ناشران توسط افرادی سودجو به صورت غیرقانونی چاپ و تکثیر میشود و توسط دستفروشان در گوشه و کنار خیابان به فروش میرسد. اینها نه حق مؤلف و مترجم پرداخت میکنند، نه هزینههای ویراستاری و صفحه آرایی و غیره. از این رو، بهای تمام شده کتاب برای آنها بسیار کمتر از ناشر اصلی است. در نتیجه میتوانند کتاب را به قیمتی کمتر به دست مشتری برسانند. یکی از گفتگوکنندگان معتقد بود که این موضوع بسیار مهمی است؛ چرا که «کتاب» بن مایه فرهنگ مکتوب کشور است. وقتی که کتابها قاچاق میشوند، پیامد آن متضرر شدن نویسنده و ناشر است. در واقع، ناشر نمیتواند از قلمهای نو حمایت کند و نویسنده نیز نمیتواند امرار معاش کند و دیگر انگیزهای برای نوشتن ندارد. اینکه این پدیده دهشتناک چه عواملی دارد، بحثی مفصل است. برخی معتقدند ضعف عملکرد نهادهای نظارتی و انتظامی سبب وقوع این مسأله میشود. برخی معتقدند در این حوزه ضعف قوانین و مقررات وجود دارد و قوانین مرتبط با این حوزه مربوط به قبل از انقلاب و به روز نشده است. اما اگر به ریشه شکلگیری این پدیده بیندیشیم، در خواهم یافت که مشکل اصلی مربوط به «اعتماد اجتماعی» است.
امیرحسین انبارداران مدیرمسئول انتشارات مجنون، در گفتگو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، در خصوص موافق بودن فروش کتابهای قاچاق در نمایشگاه کتاب و فروشگاه ها، گفت: بنده کاملا موافق هستم؛ اما اگر به گذشته برگردیم زمانی که کاغذ هنوز گران نشده بود و یارانهای بود، من جزو معدود انسانهایی بودم که زود متوجه شدم کاغذ باید هرچه سریعتر آزاد شود. منظورم آن زمانی است که قیمت کاغذ بندی ۶ یا ۷ هزار تومان بود؛ وصول کاغذ رایانهای باعث شده بود خیلی از افرادی که به دنبال کسب و کار هستند، به دلیل کاغذ رایانهای و تعاونی آزاد به شغل ناشری روی بیاورند. ولی من میگفتم عدهای باید به مشاغل دیگر مانند ساختمان سازی و کشاورزی روی میآوردند؛ چون شرایط بازار شرایطی بود که کاغذ تقریباً ارزان به دست مردم میدادند و این ناشر شدنهای اشتباهی عدهای سود جو پیامد همین وضعیت فروش کتابهای قاچاق است.
وی افزود: اگر کسی از ابتدا با برنامه ریزی و هدفمند وارد کار نشر نشده باشد، نمیتواند کار را با موفقیت به جلو ببرد. خداراشکر بنده از همان آغاز برنامه را به گونهای تنظیم کردم تا در پایان دچار ضرر و زیان نشوم و کار خود را با بازار تنظیم نکردم. در هر صورت وقتی خشت اول بد چیده شود، پیامدهای بدی در پی دارد؛ مثل وضعیت اقتصاد کنونی. هرکس فکر میکرد در حوزهای خیلی سرشناس است و حرفش شنیدنی است، باید ناشر شود. میپرسیدیم هدفتان از ناشر شدن چیست؟ آنها میگفتند همینطوری، ولی آخر حرفشان همیشه به آن کاغذ ارزان و مفت ختم میشد که توسط دولت داده میشود.
مدیر مسئول انتشارات مجنون با اشاره به چگونگی مقابله با قاچاقچیان کتاب، گفت: اگر واقعاً بخواهد برخورد شود خیلی راحت است؛ منتهی ما هر سال شاهد این موضوع هستیم که در نمایشگاه کتاب اعلام میشود فلان کتاب، ناشر و فلان فروشنده را گرفتیم. بعد میگویند خب مشکل برطرف شد. این در حالی است که باید بگویند چند نفر را گرفتیم؟ چه کسانی بودند؟ به کجا وابسته بودند؟ متاسفانه در برابر این افراد برخورد قاطعی صورت نمیگیرد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید پروانه چنین افرادی را باطل کند. فکر میکنم چرخه اقتصاد غلط است. روزی که میخواستم ناشر شوم به این فکر بودم که یک انسان فرهنگی هستم و باید نتیجه این شغل خوب باشد، اما بعضی ناشران با پیشینه بد وارد این حوزه شدند و آن زمینه باعث وجود چنین مشکلاتی در صنعت نشر شد.
انبارداران در خصوص حمایت وزارت ارشاد از قاچاقچیان کتاب، اظهار کرد: حمایت که نه، اما برخورد قاطعانه وجود ندارد. وقتی وزارت ارشاد با قوه قضائیه و تجهیزات حکومتی کمیتهای تشکیل دهد و آنان به این مشکلات رسیدگی کنند، میتوانند ریشه آن را حل کنند. شما اگر به عنوان ناشر در نمایشگاه حضور داشته باشید و کتابهای خود را به فروش برسانید بعضی وقتها غرفههای دیگر هم کتاب شما را به عنوان کتاب نایاب به دو برابر قیمت میفروشند و این قضیه اصلا صحیح نیست. من این را از نزدیک لمس کرده ام که میگویم.
مدیر مسئول انتشارات مجنون با اشاره به جلوگیری از قاچاق کتابهای ایبوک علاوه بر کتابهای کاغذی و اتفاقاتی که با وجود چنین مشکلاتی در آینده میافتد، گفت: من هر کتابی در هر کجا تکثیر شود، مشکلی نمی بینم؛ چون تکثیر علم است و نباید جلویش گرفته شود. بنده این تفکر را از جناب قرائتی یاد گرفته ام که ایشان فرمودند «کتاب هرقدر که می خواهد تکثیر شود؛ چرا که هم لازم است و هم آزاد». مسئله این است که نشر زمینه فرهنگی است و نه زمینه تجارت. من جزو ناشرانی هستم که با نمایشگاه کتاب موافق هستم نه فروشگاه. نمایشگاه وقتی تبدیل به فروشگاه میشود، در بازار حیله است. بخشی از کتابهای دانشگاهی و بخشی کتابهای معروف شده این چنین بوده است.
وی افزود: ما در این نمایشگاهها شرکت نمیکنیم و کتاب را اینگونه دست مخاطب نمیدهیم؛ چرا که نمیخواهیم سر مخاطب کلاه بگذاریم و فریبش دهیم. اگراز همین الان ناشران را ارزیابی کنند و ببینند در کجا کار فرهنگی انجام داده اند و در کجا کتاب تالیف کرده اند و چند تا کار پژوهشی انجام داده اند، میشود جلوی مشکلات بعدی را گرفت. متأسفانه غلط میکاریم و انتظار داریم درست برداشت کنیم، کار غلط نتیجهاش همین میشود که می بینیم.
انبارداران با اشاره به انگیزه ناشران با فروش کتابهای قاچاق بیان کرد: وقتی ناشر میبیند کتابی را تولید کرده است و حالا به عنوان کتاب قاچاق در دست مخاطب قرار میگیرد، انگیزه اش کاملا متزلزل میشود. با خود میگوید چرا زحمت بکشم و کتاب تولید کنم در حالی که از من سوء استفاده میشود. به هر حال شاعر انسان است و عاطفه، عقل و قلب دارد. وقتی میفهمد کتابش دو برابر قیمت قاچاقی فروخته میشود، به راحتی ضعیف و دلسرد می شود.
مدیر مسئول انتشارات راز نهان در خصوص فریب مخاطب با فروش کتاب قاچاق گفت: وقتی که مدرک به هر قیمتی تهیه میشود، یا طرف آئین نامه را با پول میگیرد، خرید کتاب قاچاق هم همینطور است. فرد با خرید آن لابد انگیزهای دارد، اما انسان واقعا فرهنگی، فکور و فرهیخته کتاب قاچاق نمیخرد؛ چرا که میداند خرید کتاب قاچاق تیشه به ریشه فرهنگ جامعه میزند.
وی افزود: خرید کتاب قاچاق باعث میشود تمام موسسات تولید کتاب سالم دچار نقصان و خسارت و از کارشان به شدت دلسرد شوند. مثلا دانشجویی که برای ارائه پایان نامه خود با تحقیقهای زیاد دنبال کتابی میگردد، اما پیدا نمیکند ممکن است به ناچار به خرید چنین کتابی اقدام کند. وزارت ارشاد بهتر است برای حل چنین مشکلی کتابهای بازار قاچاق را در مکانی به عنوان کتاب خانه کتابهای خاص فراهم کند. در قم کتابخانهای است که تمام کتابهای تولید شده کشور را دارد مانند کتابخانه ملی. این امر باعث میشود که وقتی طرف خود را مجبور میکند به خرید کتاب قاچاق برای جلوگیری از این کار به کتابخانه ملی برود یا از سایت اقدام کند.
انبارداران با اشاره به دلیل فروش کتاب قاچاق در مغازهها علاوه بر بساطهای خیابانی و نقش نهادهای صنفی و قضایی برای جلوگیری از این مشکل، گفت: فروشندگان در مغازه با پرداخت مالیات این کار را انجام نمیدادند، اما در خیابان این کار بدون پرداخت مالیات صورت میگرفت. وضعیت بد اقتصادی باعث میشود کتاب فروش هم به خاطر اینکه امورات مخارج مغازه را در بیاورد، اقدام به انجام چنین کاری کند. اگر از صفر شروع کنیم میتوانیم برای شروع درست اقدام کنیم و نهادهای قضایی هم این مشکل را به درستی حل کنند.
مدیر مسئول انتشارات مجنون در خصوص بزرگترین حامی قاچاق کتاب و مقصران این روند، گفت: سیاستگذاران فرهنگی مقصران اصلی هستند، فرهنگ ما در هر زمینهای عقب است. بنده در دوران ارشد رشته ام کتاب داری و اطلاع رسانی بود و مسئولیتی هم در این زمینه توسط دولت به بنده داده شده بود. چون ناشر بودم و تجربه عملی داشتم وقتی استادم در آن زمان کتابی را در کلاس معرفی کرد، گفتم چنین کتابی دیگر در کشور ما نیست یعنی ما باید ترجمه کتابی را میخواندیم که خاص دهه ۵۰ بود و خانم دکتر حرف بنده را به راحتی قبول کردند که این قضیه قدیمی است و منسوخ شده است و اجازه دادند تا در امتحانات از تجربه عملی و دانش خود بنویسم نه از آن کتابها یعنی به نوعی حق را به من داده بودند.
وی افزود: دانشجویانی که از فوق لیسانس بیرون آمده بودند کتابهای ۵۰ سال قبل را خوانده بودند. بر اساس تحقیقاتی که توسط بنده انجام شده بود، ۸۰ الی ۹۰ درصد دانشجویان فارغ التحصیل، مدرک میخواستند تا حقوق خود را بالا ببرند. ولی من تاکید میکنم که خیلی از مولفههای اصلی و یا فرهنگی مان غلط است. کسانی در صنعت نشر فعالیت میکنند که آدم تعجب میکند. مسئولان باید گزینشی برای ورود افراد به صنعت نشر بگذارند تا هر کسی به راحتی ورود پیدا نکند؛ در غیر این صورت نتیجه خوبی ندارد.
انتهای پیام/