آیا با وقوع سیلابهای اخیر میتوان گفت: ایران دوره خشکسالی بلند مدتش را پشت سر گذاشته و ما وارد دوره ترسالی ایران شدهایم؟
ترسالی به یک دوره حداقل یکساله گفته میشود که میزان بارش آن سال از میانگین به طور محسوسی بالاتر باشد. مثلا اگر متوسط بارش ۶۵ ساله تهران را ۲۵۰ میلیمتر در نظر بگیریم، بارش سالهایی که بیش از ۲۸۵ میلیمتر باشد برای تهران ترسالی محسوب میشود و بارش در محدوده بین ۲۵۰ و ۲۸۵ میلیمتر نیز سالهای نرمال یا عادی محسوب میشود. با این وصف هر زمان در تهران مقدار بارش به حد نصاب سالانه برای ترسالی برسد و از آن عبور کند، ترسالی حادث شده است.
ترسالی هم مثل خشکسالی دارای طبقاتی است که عبارت اند از ترسالی ضعیف، ترسالی متوسط، ترسالی شدید و ترسالی حاد یا خیلی شدید که این طبقات از طریق شاخصهای عددی خاصی آستانه گذاری و مشخص میشوند.
چون میزان بارش مناطق مختلف ایران با همدیگر خیلی متفاوتند، نمیشود گفت که هم اکنون در ایران ترسالی به وقوع پیوسته است؛ اما قطعا در مناطق خشک و کویری بارش از حد نرمال گذشته و در برخی مناطق علیرغم این که سال به پایان نرسیده، ترسالی واقع شده است.
بیشتر بخوانید:راز بارشهای سیلآسای اخیر در ایران فاش شد! +فیلم
بارشهای اخیر در ایران بعضی از مناطق را پس از سالها خشکسالی وارد ترسالی کرد. البته باید متذکر شد که از نظر اقلیمی و زیست محیطی بهتر است بارش به تدریج و در زمانهای متعدد نازل شده و ایجاد ترسالی شود. نزول بارشهای سنگین خصوصا در مناطق خشک علیرغم ایجاد ترسالی با مخاطره سیل همراه است که به خاطر عدم مدیریت صحیح حوضههای آبریز داخلی ایجاد مشکل و خسارت میکند.
با توجه به این که ایران از نواحی اقلیمی متعددی تشکیل شده است، نمیتوان عدد و شاخص یکسانی برای آستانه ترسالی و حتی خشکسالی تعیین کرد. مثلا در حوضه آبریز دریای خزر در بسیاری از ایستگاهها بارش زیر ۲۰۰۰ میلیمتر خشکسالی محسوب میشود در حالی که در تهران که خیلی از منطقه خزر دور نیست، این عدد به ۲۵۰ میلیمتر میرسد، در ترسالیها نیز تفاوت عددی آستانه ورود به دوره ترسالی در مناطق مختلف ایران خیلی متفاوت است و در کل در شمال، غرب و شمال غرب ایران میزان عددی آستانه ترسالی بالاتر از سایر مناطق است.
به طور کلی میشود گفت که با بارشهای اخیر علیرغم سیلابی شدن رودخانهها و مسیلها، بعضی از مناطق کشور وارد دوره ترسالی شدهاند، برخی مناطق در آستانه ورود به ترسالی هستند و بعضی از مناطق هم هنوز با وارد شدن به دوره ترسالی فاصله بارشی زیادی دارند.
یک نکته بسیار مهم در خصوص خشکسالیها و ترسالیها این است که با افزایش بی رویه مصرف آب خصوصا از منابع زیر زمینی، اثر خشکسالیهای طولانی مدت با یک ترسالی حتی حاد و شدید هم از بین نمیرود بلکه باید چندین ترسالی شدید و متوالی یا متناوب رخ دهد که اثرات خشکسالیها از بین برود.
آیا تغییر اقلیم دلیل بارشهای اخیر بوده است؟
وقوع بارش در جو تابع شرایط خاصی است که هر زمان ایجاب کند و عوامل جوی مساعدت کنند بارش به وقوع میپیوندند. هر پدیده طبیعی مثل بارش سنگین و به تبع از آن سیل دارای دوره بازگشت است. مثلا اغلب بارشهای سنگینی که در این ایام حادث شده بیسابقه هستند، یعنی در ۶۰ سال اخیر چنین میزان بارندگی در مناطقی مثل غرب ایران ثبت نشده بود. احتمالا دوره بازگشت این بارشها بیش از صد سال است یعنی هر ۱۰۰ سال یک بار چنین بارشهایی میبارد و، چون ما سابقه این بارشها را بهطور طبیعی در آمار ۶۰ ساله نداشتهایم، نمیتوانستیم آن را پیش بینی کنیم.
از این گفته نتیجه میگیریم که تازه بودن و بیسابقه بودن چنین بارشی برای ما و آمار ناقص ۶۰ سالهمان نمیتواند دلیلی بر نبود و نباریدن چنین بارشهایی در حافضه اقلیمی جوّ باشد و بنابر این حدوث این بارشها نمیتواند دلیلی بر تغییر اقلیم باشد. در گذشته این گونه بارشها وجود داشته و احتمالا سیلاب تولید کردهاند، اما متأسفانه ما در آن دوره ثبت آمار بارش نداشتیم، یعنی اصولا سازمانی متولی مثل هواشناسی نبوده که این وقایع را ثبت و ضبط آماری کند.
به احتمال زیاد بیشتر شدن فراوانی وقوع چنین بارشهایی در آینده ممکن است ما را به اقلیمی مرطوبتر رهنمون کند که این امر با نظریات جدید بیشتر همخوانی دارد و در واقع نظریه تشدید گرمایش جهانی و کاهش بارش را زیر سؤال برده یا در آن تشکیک جدّی ایجاد میکند.
بر این اساس وقوع بارشهای سنگین و شدید اخیر بیشتر از آنکه به تغییر اقلیم ارتباط داشته باشند، به تغییر فاز اقلیم از آب و هوایی گرم و خشک به اقلیمی مرطوب و معتدل حکایت دارد که در صورت استمرار زمانی و گسترش مکانی ممکن است منجر به تغییر اقلیم شود.
آیا میتوان این سیلها را به خاطر دستکاریهای اقلیمی متخاصمانه دانست؟
دستکاری در طبیعت در مقیاس خیلی کوچک و محدود امکانپذیر است و هیچکس غیر از خدای قادر و متعال قادر نیست اقلیم را در حد و اندازه کلان تغییر دهد.
ارتباط سیل با باروری ابرها یا از طریق هارپ هم جنگ روانی دشمن برای ارعاب ایرانیان است. آمریکاییها یا رژیم اشغالگر قدس اگر چنین قدرتی داشت بخش وسیعی از سرزمینشان خشک نبود و در آنها سیلاب ایجاد نمیشد در صورتی که هر ساله این کشورها با خشکسالی و سیلهای متعددی مواجه هستند.
البته این مساله باعث نمیشود که کشورهای مذکور دست از تخاصم بردارند و شرارت نکنند، بلکه با پارهای از عملیات در بعضی از مواقع توده هواهای بارانزای ایران را قبل از رسیدن به ایران بارور کرده و آب آن را میدوشند (شما بخوانید میدزدند) یا با تزریق مواد شیمیایی خاص ابرها را عقیم کرده و از آستانه اشباع دور میسازند که نتیجهاش کاهش بارش یا نباریدن بارش در ایران است.
تاکید میکنم که این عمل هم در مقیاس زمانی و مکانی محدود امکانپذیر است، اما ممکن است اثراتش در بعضی مناطق ایران که اقلیمی خشک دارند، چشمگیر باشد.
منبع:فارس
انتهای پیام/