سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

استادی که با ارزش‌ترین دارایی خود را به طبق اخلاص گذاشت/ پول نیاز نیست فقط مطالعه کنید

کتابخانه‌ای کوچک در شهر که وسعتش با اندازه اندیشه و مطالعه تک تک دانشجویان است.

به گزارش خبرنگارگروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اراک؛ این روزها در یکی از سالن های دانشگاه اراک کتابخانه ای کوچک اما بسیار کارآمد مشغول به فعالیت است.

چند روزی بود که علاقمند شده بودم مطالعات غیر درسی ام را بیشتر کنم، اما نمی‌دانستم از کجا باید شروع کرد. دوست داشتم کتاب‌های خوب بخوانم. در جست و جوی فردی بودم که به نحوی در زمینه کتابخوانی صاحب نظر باشد و در مطالعه من را به مطالعه آثار مفید راهنمایی کند نه آثاری که درون مایه چندان مفید نداشته و فقط به سرعت مشهور شده اند.

با چند نفر مشورت کردم، یکی از آنان نشانی کتابخانه‌ای را به من داد و ادعا کرد کوچکترین کتابخانه عمومی است که تا به حال دیده است که به امید یافتن این کتابخانه کوچک، راهی دانشگاه اراک شدم.

وقتی وارد دانشگاه شدم، دانشجویی را دیدم که  روی صندلی فضای سبز دانشگاه نشسته بود. آن قدر در گوشی تلفن همراهش غرق شده بود که متوجه حضورم نشد. پرسیدم کجا می توان کتاب‌های غیر درسی را امانت گرفت، گفت: غیر درسی را نمی‌دانم، اما کتاب‌های درسی را کتابخانه دانشگاه امانت می‌دهد. از او پرسیدم: شما کتاب‌های غیر درسی می خوانی؟ گفت: قسمت‌هایی از کتاب‌ها را در شبکه‌های مجازی می‌خوانم، اما کتاب کاغذی خیر، چون   برای خریدن آن‌ باید هزینه زیادی صرف کرد.

کمی آن طرف‌تر دانشجوی دیگری را دیدم که با کیف سنگینش به زحمت از پله‌های دانشگاه بالا می رفت مدام با خود می‌گفت آخر این همه کتاب با این همه اصطلاحات تخصصی را چگونه بخوانم. به او نزدیک شدم و گفتم هنوز ترم جدید شروع نشده  چگونه امتحان شروع شد گفت: نه این کتاب‌ها برای درس‌های این ترم معرفی شده اند و نمی‌دانم این همه کتاب را چگونه بخوانم. برای این که انگیزه درس خواندنش بیشتر شود گفتم کمترین نتیجه اش شاید برایت عادت به مطالعه باشد.

از او هم پرسیدم کتاب‌های غیر درسی می خوانی گفت: من حتی اگر شب‌ها هم بیدار بمانم فقط به خواندن این کتاب‌ها می‌رسم. گفتم: آخرین کتاب  غیر درسی را که خوانده‌ای چند وقت پیش بود، بعد از چند لحظه پاسخ داد: قبل از این که دانشجو شوم بیشتر می خواندم! از او سراغ کتابخانه‌ی کوچکی که کتاب‌های غیر درسی امانت می‌دهد گرفتم، اما متاسفانه نمی‌دانست.

جلو‌تر رفتم، از نگهبان حراست دانشگاه سراغ اتاقی را که کتاب‌های غیر درسی حتی کم یاب و ارزشمند را امانت می‌دهد گرفتم، نگهبان حراست بعد از کمی فکر کردن آدرس اتاق کوچکی را در انتهای راهروی سومین طبقه دانشکده علوم پایه به من داد و درباره نام کتابخانه دار پرسیدم، پاسخ داد: کافی است در راهرو بایستید صدای گرم استاد که با دانشجویان صحبت می‌کنند به گوش می‌رسد.

تغییر روش مطالعه در دوران دانشجویی

بالاخره به اتاق کوچک مورد نظر رسیدم. دفتر کار علیمحمد نظری، عضو هیئت علمی گروه ریاضی دانشگاه اراک به جز میزی که جلوی او قرار داشت بقیه فضای اتاق حتی در بیرون از قفسه‌ها را، کتاب اشغال کرده بود. سر صحبت را که باز کردم خیلی زود گفت و گویمان گرم شد. پرسیدم: استاد از کی به کتاب‌ها علاقمند شدید؟ لبخندی که انگار چکیده‌ای از ایام جوانی است بر لب زد، معتقد بود از دوران دانشجویی شیوه زندگیش عوض شده است.

این استاد دانشگاه اراک در ادامه صحبتهایش گفت: دوران دانشجویی استادی داشتیم که به قدری از کتاب خوب صحبت می‌کرد، ما را به دنیای کتاب بازی سوق داد و حتی برای این که به کتاب‌ها علاقمند شویم ساعت‌ها با ما صحبت می کرد و من از همان موقع بود که فهمیدم ماهیانه باید تعدادی کتاب برای خواندن بخرم.

سه هزار جلد کتاب با ارزش‌ترین دارایی استاد دانشگاه اراک

علیمحمد نظری گفت: کتاب‌های این کتاب خانه کوچک اما پر برکت که تعدادشان به ۳ هزار جلد می‌رسد با ارزش‌ترین دارایی‌های من هستند؛ موقع خواندن هر کتاب نکاتی که مد نظرم هست و یا حتی اتفاقی که برایم افتاده را در حاشیه‌های آنها یادداشت می کنم. انگار که دو کتاب مقابلم قرار دارد. یکی کتاب نویسنده که بسیار ارزشمند است و دیگری دست نوشته‌ها و خاطراتی که در  کتاب می نویسم.

عضو هیئت علمی گروه ریاضی دانشگاه اراک ادامه داد:  کتاب باید کاغذی باشد تا نوشته‌های نویسنده با دستانت ارتباط برقرار کند، به همین دلیل است که برایم حفظ و نگهداری کتاب‌ها بسیار مهم است.

امانت دادن کتاب‌ها بدون تعیین تاریخ بازگشت

برایم سوال شد که با این حساسیت چگونه کتابخانه اش را عمومی کرده و با ارزش‌ترین دارایی هایش را امانت می‌دهد و نگران بازگشتشان نیست؟
فکرم را خواند، لیست بلند بالایی را مقابلم قرار داد و گفت: برای بازگشت کتاب‌ها تاریخ تعیین نمی‌کنم خیلی‌ها کتاب هارا بعد از زمانی که خوانده اند بازمی گردانند، اما برخی هم شاید فراموش کنند و شاید اصلا دوست نداشته باشند کتاب را بازگردانند، ولی من جز نام افراد اطلاعات دیگری برای به امانت دادن کتاب از آنها درخواست نمی‌کنم.

با تعجب گفتم پس ناراحت نمی‌شوید کتاب هایتان بازنگردند؟ با لبخند پاسخ داد: بیشتر از کتاب‌هایم، مطالعه افراد برایم اهمیت دارد، شنیده ام در کتابخانه‌های کشور‌های اروپایی مامور کنترل ورود و خروجی ندارند و بر این باورند که اگربه قیمت کتاب خواندن چند کتاب را هم از دست بدهند ضرر نکرده اند.

تعدادی از کتاب ها را در اتاق همکارانم گذاشته ام

 نظری با لبخندی ادامه داد: همکارانم از دست من و کتاب هایم فراری اند. هر قفسه خالی که در اتاق های آنان باشد تعدادی از کتاب هایم را آنجا می گذارم. خانواده نیز از این همه کتاب خسته شده اند و تعدادی از کتاب هایم را به خانه باغی انتقال داده ام. 

از این استاد دانشگاه پرسیدم: هر روز چگونه از جاهای مختلف کتاب ها را برای متقاضیان می آورید؟ برایتان سخت نیست؟ دستش را روی زانو هایش کشید و گفت: با این مشکلاتی که با افزایش سن روز به روز به جسم ما  اضافه می شود، سخت هست اما همین که می بینم یک نفر به کتاب خواندن علاقه مند شده است درد زانوهایم را فراموش می کنم . برای هر کس که از من کتاب درخواست می کند تاریخی تعیین می کنم که در فلان تاریخ بیاید و کتاب هایش را ببرد.

کاهش مطالعه‌های غیر درسی در بین اساتید و دانشجویان

 وقتی به او گفتم جالب است که کتاب های امانت داده شده را متعلق به امانت گیرنده می دانید درد دل را آغاز کرد و گفت: متاسفانه در سال‌های اخیر با کاهش مطالعه‌های غیردرسی در بین اساتید و دانشجویان مواجه شده ایم که شاید بتوان علت این کاهش مطالعه را حضور مستمر در فضای مجازی که ارمغان آن کمبود وقت و یا محدود شدن مطالعات و فعالیت‌های اساتید و دانشجویان در بحث‌های علمی است دانست و نتیجه‌ آن تربیت دانشجوی با دانش محدود و بصیرت و آگاهی کم است.

در ادامه اضافه کرد: اصولا زمان مفید برای فراگیری یک مطلب علمی در کلاس درس برای هر فرد ۴۵ دقیقه است و چه بهتر در فواصل کوتاه در کنار درس با دانشجویان صحبت‌های غیر درسی مثلا معرفی یک کتاب داشته باشیم.

در این فکر فرو رفتم که چقدر اواخر ساعت کلاس‌های دانشگاه برایم طاقت فرسا بود و اگر در بین درس‌های سنگین تخصصی صحبت‌های از این قبیل می شد الان چقدر می‌توانستم در مورد تجربه‌های زندگی یک استاد اطلاعات داشته باشم.

کلاس‌های درس تمام شده بود وکم کم دانشجویان به اتاق کوچک و پراز کتاب دانشگاه وارد می‌شدند. استاد با حوصله درمورد کتابی که دیشب خوانده با آنها صحبت می‌کرد و آنها را متقاعد می کرد که کتاب مورد بحث را بخوانند.

یکی از این دانشجویان می گفت:  از سال ۷۲ تاکنون که استاد در دانشگاه اراک مشغول به فعالیت است و کتابخوانی را به شیوه‌ خودش ترویج می‌کند، دفترکارش پر از کتاب‌هایی با موضوعات مختلف است و در ترویج مطالعات غیردرسی بین دانشجویان و اساتید نقشی بسیار ارزنده دارد.

از دانشگاه که بیرون می‌آمدم به کتاب‌هایی که از استاد امانت گرفتم نگاه می‌کردم و لبخند زنان در دلم آرزو می کردم کاش در تمام دانشگاه‌های دنیا یکی از این اتاق‌های کوچک باشد.

گزارش از زهرا امانی

انتهای پیام / الف

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.