روزنامه اینترنتی رای الیوم در یادداشتی آورده است: عربستان بعد از چهار روایت مختلف درباره قتل جمال خاشقجی (روزنامهنگار منتقد سعودی) و بعد از انکار و تایید هنوز اصرار دارد که قتل خاشقجی از طریق یک گروه «خودسر» انجام شده است. بعد از حمایت غیرمستقیم دونالد ترامپ از بن سلمان که از جمله نتایج مستقیم آن کاهش قابل توجه بهای نفت پس از درخواست های مکرر ترامپ از سعودیها و اطاعت آنها بود که به اقتصاد عربستان و شهروندان سعودی خسارت شدیدی زد، مدافعان ولیعهد سعودی اصرار دارند عربستان را مساوی بن سلمان بدانند. بهتر است سیاستهای بن سلمان را بررسی کنیم شاید تغییر مهمی در دیدگاه مدافعان او به وجود آوریم.
نگارنده این گزارش آورده است: عربستان یکی از دیکتاتوریهای ریشهدار است که روزگاری رهبر جهان عرب بود. دیکتاتوری بن سلمان از قواعد دیکتاتوریهای منطقه مستثنی شده و سرنوشت خود را به اسرائیل گره زده است و عادیسازی روابط با تل آویو را حمایت از خود در برابر خطرات امنیتی میداند که زاییده توهم ولیعهد است. از این رو جنگی کور را علیه یمن، این ملت ستم دیده و زجرکشیده به راه انداخت. مردمی که در کوهها زندگی میکنند و آسمان لحاف آنهاست و خنجر یکی از عناصر پوشش رسمیشان است. هرچند معتقد بودم عربستان حق دخالت در یمن را البته به صورت مسالمتآمیز و مبتنی بر گفتگو دارد چون یمن امتداد راهبردی عربستان در منطقه است و منطقه به یمن منسجم و قوی و دور از دخالت هایی نیاز دارد که آن را از محیط عربیاش دور کند. اما دخالت در یمن به فجایعی بیپایان منجر شد. چنان که بر اساس آمارهای سازمان «کودکان را نجات دهید» حدود 85 هزار کودک تاکنون در این جنگ کشته شدهاند.
در ادامه این گزارش آمده است: حالا به وضع داخلی عربستان بپردازیم. محمد بن سلمان که ادعای اصلاحات دارد و خودش را به عنوان رهبر اصلاحات و مخالف هرگونه افراطگرایی و تحجر معرفی می کند و شرکت های روابط عمومی را برای بهبود چهره خود به خدمت می گیرد تا تصویرش را روی اتوبوس ها چاپ کنند. آیا منطقی است کسانی که خواستار این اصلاحات ساده مانند حق رانندگی زنان و آزادی های عمومی و ... بودند امروز در قعر زندان با شکنجه و آزار جنسی رو به رو باشند. کدام عاقل این را می پذیرد که کسی رانندگی زنان را آزاد کند اما کسانی را که خواستار این آزادی بودهاند مانند عزیزه الیوسف، لجین الهذلول، إیمان النفجان، سمر بدوی، نوف عبد العزیز و هتون الفاسی را به زندان بیندازد. چرا آن همه علیه کانادا که تلاش میکرد از شهروندان سعودی حمایت کند غوغا به راه انداختند؟ ما در کشورهای عربی وظیفه مان صدور مغزها و گاهی هم قتل یا بازداشت آنهاست.
نگارنده گزارش افزود: به عنوان مثال مراکش وقتی برای گرفتن میزبانی جام جهانی فوتبال سال 2016 تلاش میکرد با رای مشترک عربستان، آمریکا و کانادا مواجه شد. منکر این نیستیم که کشورهای عربی دیگری هم علیه مراکش رای دادند اما عربستان بیش از آنها لایق سرزنش است چون خودش را رهبر جهان عرب می داند. اما سوالی که ذهن را مشغول کرده این است که آیا عربستان واقعا ما را عرب می داند؟ ما در سوریه و لبنان و مراکش و تونس و...؟ گمان نمی کنم. سخت ترین ویزا برای سوری ها ویزای عربستان است و وقتی سوری ها تصمیم گرفتند به جایی پناهند شوند آلمان را برگزیدند. البته منظور ما دولت سعودی است که نماینده ملت بزرگ عربستان نیست. شصت درصد از رقه که یک شهر با استقامت سوریه بود با حملات ائتلاف بین المللی ویران شد. سعودی ها برای بازسازی آن کجا هستند؟ رقه در سوریه که اهالی آن سخت ترین رنج ها را از داعش بردند. پشت زنان و فرزندان رقه با شلاق صاحبان تفکر پلیدی که دستگاه های شما آن را ترویج داد سیاه شده است و این برای همیشه شاهدی علیه ولیعهد عربستان است. بله آنها (داعشیها) ما را شلاق می زدند و خود را مهاجرانی از عربستان و امیر می نامیدند. جوانان را شلاق زدند و پیرها را تحقیر کردند و زنان را زدند و عزیزانمان را خوار کردند آن هم در محیطی روستایی که هیچ رابطه ای با خشونت ندارد. ما هنوز از آثار این جنگ رنج می بریم. فرزندان ما سالهاست به مدرسه نمی روند و مردان به دنبال لقمه نانی در یک شهر ویران شده هستند. ولیعهد عربستان کجاست که اینها را ببیند؟
در پایان این گزارش نگارنده آن نوشته است: من فقط یک نویسندهام که خواستار پایان یافتن مصیبت در کشورهای عربی و دفاع از حقوقبشر هستم.
انتهای پیام/
واقعا مراجعه كنيد به تاريخ كدام كشور و سياستمدار با امريكا همراه شده نابود نشده مطمعن باشيد اتفاقات و درگري هاي زيادي در عربستان به وجود مياد
بابا اون به دنبال جمع آوری اره است.. برای بندگان خدای بعدی
به جای تلفن همراه "اره استخوان" همراهش هست.
واقعا که دنیا به روزی افتاده!