سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

زندگی‎نامه حضرت امام موسی بن جعفر الکاظم (علیه السلام)

حضرت امام موسی بن جعفر (ع) در سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجرى قمری در اَبواء سرزمین حجاز دیده به جهان گشود و در سال ۱۸۳ هجری قمری در بغداد به شهادت رسید.

اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبَاالحَسَنِ یا موُسَی بنَ جَعفَرٍ اَیُّهَا الکاظِمُ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ
يَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ يَا سَيِّدَنَا وَ مَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكَ إِلَى اللَّهِ و قَدَّمْنَاکَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنَا
يَا وَجِيها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ

به گزارش گروه استان‌های باشگاه خبرنگاران جوان از شهرکرد؛ حضرت امام موسی بن جعفر الکاظم (علیه السلام) هفتمین پیشوای شیعیان جهان، در روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجری قمری در سرزمین حجاز، در یکی از روستا‌های بین مکه و مدینه به نام «اَبواء» متولد شدند.
پدر ارجمندشان امام ششم شیعیان حضرت امام جعفر صادق (ع) و مادر گرامیشان هم حضرت حمیده کنیزی معروف به حمیده البربریه و حمیده المصفاه، اهل بربر (مغرب) یا اندلس (اسپانیا) بوده است.
یکی از دوستان امام صادق (ع) می‌گوید: «با امام صادق علیه السلام به سفر حج می‌رفتیم تا به روستایی به نام اَبواء رسیدیم. وقتی صبحانه خوردیم، به امام صادق علیه السلام خبر دادند که خداوند پسری به شما داده است. امام با خوشحالی بلند شده و به سراغ همسرشان حمیده رفتند. طولی نکشید که ایشان در حالی که لبخند بر لب داشت، برگشتند و فرمودند:خداوند، پسری به من داده که بهترین هدیه اوست.»
نام آن امام همام (ع) «موسی» است که به جهت کثرت حلم، فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه، به «کاظم» و به جهت کثرت زهد و عبادت، به «عبد صالح» مشهور شدند. آن حضرت، به تصدیق همه مورخان به زهد و عبادت بسیار معروف بوده است.
کنیه آن حضرت (ع) هم «ابوالحسن» و «ابو ابراهیم» بود، ولی به «ابو علی» هم شهرت داشته اند.
یکی از مهم ترین القاب امام موسی بن جعفر (ع)، لقب «باب الحوائج» است.
امام موسی کاظم (ع) در سخاوت و بخشندگی نیز مانند نیاکان بزرگوار خود، زبانزد خاص و عام بودند.
از آن حضرت (ع) روایت شده که فرمود: «پدرم (امام جعفرصادق (ع)) پیوسته مرا به سخاوت داشتن و کرم کردن سفارش می‌فرمود.»
امام موسی کاظم (ع) که بر اساس تقدیر الهی، قرار بود پس از پدر بزرگوارش امام صادق (ع)، امامت امت را بر عهده بگیرد، در نوجوانی و جوانی، تحت تربیت فوق العاده آن حضرت (ع) مراحل رشد و کمال را به گونه‌ای پشت سر گذاشت که تا آخر عمر شریفشان، جلال و جمال الهی در صورت و سیرت آن بزرگوار مشهود بود.
تعداد فرزندان امام موسی بن جعفر (ع) را ۳۷ تن شامل ۱۸ پسر و ۱۹ دختر ذکر کرده اند که ارشد آن‌ها حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) وصی و امام بعد از آن بزرگوار (ع) بوده است.
حضرت فاطمه معصومه (س) مدفون در شهر مقدس قم، حضرت احمد بن موسی (مشهور به شاهچراغ) و حضرت محمد بن موسی (ع) مدفون در شیراز و حضرت حمزه بن موسی (ع) مدفون در شهر ری هم از فرزندان آن امام همام (ع) هستند.
سایر اولاد و سادات موسوی نیز هر یک مشعلدار علم و تقوا در زمان خود بودند که برخی از آن بزرگواران نیز در گوشه و کنار ایران و کشور‌های اسلامی پراکنده و پس از وفات، در همان جا مدفون شدند.

پس از شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) در سال ۱۴۸ هجری قمری، فرزند عزیزشان امام موسی کاظم (ع) که در سن حدود ۲۱ سالگی بودند، به امر خداوند متعال و وصیت پدر بزرگوارشان، به مقام بلند امامت رسیدند و دوران امامت ۳۵ ساله ایشان آغاز شد.
دوران امامت امام هفتم (ع) که ۳۵ سال و اندکی به طول انجامید، از مدت امامت همه ائمه طاهرین (ع) ـ البته غیر از حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) ـ بیشتر بوده است.
آن حضرت، در این دوران با چند تن از خلفای عباسی شامل منصور دوانیقی، محمد عباسی معروف به مهدی، هادی عباسی و هارون الرشید، معاصر بود.
آغاز دوران امامت حضرت موسی بن جعفر (ع) با سال‌های آخر خلافت و اوج قدرت و تسلط منصور دوانیقی خلیفه مشهور و ستمگر عباسی مقارن شد. علاوه بر این، دوران خلافت هادی عباسی و ۱۳ سال از دوران خلافت هارون، سخت‌ترین دوران عمر آن حضرت به شمار می‌رود.
نشر فقه جعفری و اخلاق و تفسیر و کلام که از زمان امام محمدباقر (ع) و امام جعفرصادق (ع) آغاز و عملی شده بود، در زمان امام موسی کاظم (ع) نیز به پیروی از سیره نیاکان بزرگوارش همچنان ادامه داشت، تا مردم بیش از پیش به خط مستقیم امامت و حقایق مکتب جعفری آشنا گشته و این مشعل فروزان را از ورای اعصار و قرون به آیندگان برسانند.
امام هفتم (ع) با مبارزات فرهنگی خود علیه حاکم وقت و تلاش ویژه در عرصه‌های علمی و فکری و تربیت ۲۷۲ و به قولی ۳۱۹ شاگرد، تحولات سیاسی و اجتماعی زیادی ایجاد فرمودند.
خلفای عباسی هم بنا به روش ستمگرانه و زیاده روی در عیش و عشرت، همیشه درصدد نابودی بنی هاشم (ع) و کنار زدن اولاد علی (ع) ضمن داشتن علم و سیادت از صحنه سیاست و تعلیم و ارشاد، و کوتاه نمودن دست آنان از امورات حکومت اسلامی بودند و در تحقق این مقصود پلید، از هیچ خیانت و جنایتی فروگذار نمی‌کردند.
از جمله اینکه با تشویق کردن عده‌ای، مذاهب حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی با راه و روش خاص فقهی را در برابر مکتب و فقه مقدس جعفری، پایه ریزی، ایجاد و حمایت نمودند.
کارگزاران مهدی عباسی فرزند منصور دوانیقی در مدینه، همان رفتار زشت دودمان سیاه بنی امیه را پیش گرفته و نسبت به آل علی (ع) و شیعیان، یاران و دوستداران مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) آنچه توانستند، بدرفتاری و ظلم می‌کردند.
البته جای تعجب هم این بود که این همه ظلم و جنایات توسط خلفای عباسی، زیر پوشش اسلامی و به منظور فروخواباندن فتنه انجام می‌شد!
حضرت امام موسی بن جعفر (ع) به روشنی می‌دیدند که خلفای ستمگر در پی تباه کردن و از بین بردن اصول اسلامی و انسانی اند و لذا هرگز در چنین وضعی و با دیدن و شنیدن آن همه ظلم و مناظر دردناک، آرامشی نداشتند.
امام موسی کاظم (ع) سال‌ها مورد اذیت و آزار و تعقیب و زجر بودند. مدتی طولانی (از ۴ سال تا ۱۴ سال نوشته شده است) از عمر شریفشان را تحت نظر، در تبعید و در زندان‌ها و سیاه‎چال‌های بغداد، در غل و زنجیر سپری کردند.
آن حضرت (ع) بی آنکه از دستگاه جبار حاکم، بیمی به دل راه دهد و با صبر و تحمل عظیم خود، دوران سخت اسارت را تحمل کردند و پیوسته در راه خدمت به مردم می‌کوشیدند.
ایشان از درون زندان به هدایت مردم می‌پرداختند. پیام‌های لازم را به ملاقات دهندگان خود می‌دادند و سعی می‌کردند از طریق آن‌ها به تبیین احکام اسلام و انتقال آموزه‌های دینی به مردم بپردازند.
به خاندان و بازماندگان سادات رسیدگی می‌نمودند و از گردآوری، حفظ و جهت دادن به بقایای آنان غفلت نداشتند.
آن زمان که امام (ع) در مدینه بودند، هارون الرشید که از محبوبیت بسیار و معنویت نافذ امام (ع) و همچنین و یاران و شیعیانشان سخت بیمناک بود، کسانی را بر حضرت گماشته بود تا وی را از آنچه در گوشه و کنار خانه آن حضرت (ع) می‌گذرد آگاه کنند.
به راستی نفوذ معنوی امام کاظم (ع) در دستگاه حاکم به حدی بود که کسانی مانند علی بن یقطین صدراعظم (وزیر) حکومت عباسی، از دوستداران آن امام همام (ع) بود و به دستورات آن حضرت (ع) عمل می‌کرد.
سخن چینان دستگاه از علی بن یقطین در نزد هارون سخن‌ها گفته و بدگویی‌ها کرده بودند ولی امام (ع) به وی دستور فرمود که با روش ماهرانه و تاکتیک خاص اغفالگرانه (تقیه) در دستگاه هارون بماند و همچنان به کمک شیعیان و هواخواهان آل علی (ع) و ترویج مذهب و پیشرفت کار اصحاب حق پای‎فشاری کند.
سرانجام بدگویی‌های اطرافیان هارون از امام کاظم (ع)، در وجود وی کارگر افتاد و در سفری هم که در سال ۱۷۹ هجری قمری به حج رفت، بیش از پیش به عظمت معنوی امام (ع) و احترام خاصی که مردم برای آن حضرت قائل بودند، پی برد بنابراین سخت از این جهت، نگران شد و وقتی به مدینه آمد و قبر منور پیامبر اکرم (ص) را زیارت کرد، تصمیم بر جلب و دستگیری امام (ع) یعنی فرزند پیامبر (ص) گرفت.
هارون، صاحب قصر‌های افسانه‌ای در سواحل دجله و دارنده امپراطوری پهناور اسلامی بود که به ابر می‌گفت: ببار که هر کجا بباری، در کشور من بارید‌ه‎ای و به آفتاب می‌گفت: بتاب که هر کجا بتابی، کشور اسلامی و قلمرو من است!، ولی آن چنان از امام موسی کاظم (ع) هراس داشت که وقتی قرار شد آن حضرت را از مدینه به بصره بیاورند، از بیم اینکه یاران و طرفداران ایشان شمشیر بردارند و امام خود را به مدینه بازگردانند، کار تبعید امام (ع) را فریبکارانه و با احتیاط انجام داد تا این امکان را از  آنان بگیرد.
او دستور داد کجاوه‌های دیگری همراه با کجاوه حامل امام (ع) از دو دروازه شهر خارج کنند و بعضی را از راه‌های دیگر ببرند که مردم ندانند امام آنان را به کجا بردند و از تبعیدگاه ایشان بی خبر بمانند و سر به شورش و بلوا برندارند.
هارون ابتدا دستور داد که امام هفتم (ع) را با غل و زنجیر به بصره ببرند و به عیسی بن جعفر بن منصور که حاکم بصره بود، نوشت که یک سال حضرت امام کاظم (ع) را زندانی کند. پس از یک سال، او را به قتل امام (ع) مأمور کرد، ولی عیسی از انجام دادن این قتل عذر خواست.

هارون، امام (ع) را به بغداد منتقل و به فضل بن ربیع سپرد. آن حضرت (ع) مدتی در زندان فضل بود. در این مدت و در این زندان، امام (ع) پیوسته به عبادت و راز و نیاز با خداوند متعال مشغول بود. هارون، فضل را مأمور قتل امام (ع) کرد ولی فضل هم از این کار کناره جست.
باری، چندین سال امام بزرگوار (ع) از این زندان به آن زندان انتقال می‌یافت و در زندان‌های تاریک و سیاه‎چال‌های دهشتناک، با محبوب و معشوق حقیقی خود خداوند متعال، راز و نیاز می‌کرد و خدا را بر این توفیق عبادت که نصیب وی شده بود، سپاسگزاری می‌نمود.

امام موسی بن جعفر (ع) سرانجام در ۲۵ رجب المرجب سال ۱۸۳ هجری قمری و در سن ۵۵ سالگی، به دستور هارون الرشید و به دست مردی ستمکار به نام سندی بن شاهک (با خرماى زهر آلود) در زندان بغداد مسموم شد و به شهادت رسید.
 
 
پیکر مطهر هفتمین امام شیعیان جهان، پس از شهادت، توسط مأموران هارون به جِسر (پل) بغداد منتقل گردید و مردم براى زیارت و تشییع آن فراخوان شدند.
مرقد شریف و نورانی حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم (ع) در شهر کاظمین در کشور عراق (در محلی که آن زمان مقابر قریش بغداد بود) به خاک سپرده شد که هم اکنون در جوار مرقد مطهر نوه عزیزشان حضرت امام جواد (ع)، زیارتگاه و ملجاء رهروان، عاشقان و ارادتمندان است.

*******
الّلهُمَّ ارْزُقْنا زِيارَتَهُ وَ شَفاعَتَهُ وَ اجعَلنَا مِن خَیرِ شِیعَتِهِ وَ مُحِبِّیهِ ...

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۳:۵۵ ۱۰ بهمن ۱۴۰۰
اقا جان شفاعت من رو بکنید واز این بیماری روحی نجات دهید
ناشناس
۰۷:۲۷ ۱۷ مهر ۱۳۹۹
سلام صلوات خاصه امام موسی تومفاتیح بخوانیدیاامام موسی دست من رابگیرمحتاجتم
حایری
۰۷:۴۴ ۲۲ مرداد ۱۳۹۸
طیب الله.