بسیاری از اهالی این کشور میتوانند به دو یا سه زبان سخن بگویند و همه زبانهای اصلی افغانستان در کشورهای همسایه نیز رواج دارد. زبانهای رسمی افغانستان، زبان پشتو و فارسی است. با وجودی که سیاستمداران پشتون افغانستان سعی دارند تعداد گویشوران زبان فارسی را کمتر از آنچه که هست نشان دهند، اما جمعیت قابل توجهی به این زبان سخن میگویند. در افغانستان دو زبانگی (فارسی دری و پشتو) رایج است و این در حالی است که هر دو زبان از خانواده زبانهای هندواروپایی هستند. زبان بلوچی نیز از شاخه زبانهای ایرانی است که به همراه زبانهای ازبکی، ترکمنی، ترکی، و برخی گویشهای دیگر در آنجا رواج دارد.
در میان فارسیزبانها تنوع بیشتری نسبت به سایر زبانها در افغانستان وجود دارد که از جمله میتوان به تاجیکها، هزارهها، فارسیوانها (تاجیکی) و ایماقها اشاره کرد.
امروزه به دلیل بیش از 30 سال ناآرامی و جنگ و اوضاع اجتماعی و سیاسی خاص افغانستان که زمینه را برای حضور غربیها و به تبع آن گرایش به زبان انگلیسی فراهم کرده، کاربرد واژههای انگلیسی در زبان مردم رشد قابل توجهی در این کشور داشته است، به طوری که حتی برخی از افراد تفاوت واژگان انگلیسی را با زبان مادری خود نمیدانند.
زبان فارسی در افغانستان
افغانستان بخشی از همان خراسان قدیم است که نامآوران ادب و سخن همچون مولانا، ابن سینا، دقیقی، ناصرخسرو، ابومعشر، رشیدالدین وطواط، رابعه، امیر خسرو، عنصری و دهها سخنپرداز شیرین سخن را در خود پرورانیده است. پشتوانه کهنِ فرهنگی- تمدنی زبان فارسی، بسیاری از ابرقدرتها را وادار به فارسی ستیزی کرده چنانکه برای تضعیف آن از هیچ تلاشی فرو گذار نمیکنند. این درحالی است که فارسی زبانهای افغانستان اعم از متخصصان، علما، زبانشناسان و گویشوران، همواره زبان خود را جزئی از زبان فارسی برشمردهاند که شرایط جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی حدود یک سده اخیر عامل جدایی و تفاوت در آن شده است. فارسی ستیزی در این کشور از اواخر قرن نوزدهم میلادی و در زمان حکومت امیر شیرعلی خان و عبدالرحمان خان با حمایت انگلیسیها آغاز شده است. دورانی که در آن، پیوند قبیله و استعمار عرصه را بر فارسی زبانان تنگ کرد. با تحرکات امیر حبیبالله خان، تلاشهای عصر نادرخان و تحریکات محمدگل خان مومند وزیر وقت، سعی در رسمی شدن زبان پشتو و جایگزین شدن آن به جای زبان فارسی داشتند، اما پویایی و گستره زبان فارسی تنها به تصویب ماده 35 مبنی بر موظف بودن دولت در تقویت زبان پشتو از طریق برنامه مؤثری در فصل مربوط به حقوق و وظایف مردم منجر شد.
زبان فارسی در افغانستان ناملایمتهای بسیاری را تحمل کرده است به طوری که امروزه با وجود آزادی بیان در این کشور، به دلیل فعالیتهای پشتوگرایانه دولتمردان، هنوز این زبان نتوانسته جایگاه واقعی خود را در سیاستهای دولت افغانستان بیابد. با این حال زبان فارسی در گذر زمان و به رغم وجود معربات و واژههای بیگانه، همچنان اصالت خود را حفظ کرده و یک عنصر مهم پیوند دهنده مردم فارسیگوی ایران، افغانستان و تاجیکستان به شمار میرود.
زبان فارسی در مراکز تحقیقاتی و آموزشی، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی
تعداد 34 بخش زبان و ادبیات فارسی در افغانستان دایر است که به جز قندهار و خوست، بیشتر دانشگاههای ولایات این بخش را دارند. بر اساس گزارشها تا سال 1389 در افغانستان بیش از 4300 دانشجو در رشته زبان و ادبیات فارسی دری مشغول به تحصیل بودهاند که این تعداد طی سالهای اخیر رشد بیشتری هم داشته است.
1ـ دانشگاه دولتی کابل: اولین و بزرگترین دانشگاه در افغانستان است که در سال 1931 م. راه اندازی شد. بخش ادبیات در دانشکده (پوهنحی) علوم اجتماعی این دانشگاه در سال 1323 تأسیس شد که با پذیرش 10 دانشجو در برنامه درسی زبان پشتو و فارسی دری، واحدهای تاریخ ادبیات، گرامر، فنون ادبی، روحیات و فلسفه، عربی و زبان انگلیسی برای این رشته پیش بینی شد. بخش زبان دری دانشگاه کابل از سال 1335 به بعد مستقل از سایر زبان ها به فعالیت پرداخت که همین بخش زبان دری پس از دانشکده حقوق و طب سابقه دیرینه 60 ساله دارد. شخصیتهای علمی و فرهنگی افغانستان از جمله استاد خلیلی، استاد بیتاب، استاد جاوید و... در این دانشکده تحصیل کردهاند. برخی دروس این رشته شامل زبانشناسی عمومی، فنون ادبی، متون نظم، تاریخ تحول زبان و تاریخ ادبیات است. این بخش هماکنون با 25 استاد از مقطع کارشناسی تا دکتری به فعالیت خود ادامه میدهد. 20 نفر در مقطع فوق لیسانس و پنج نفر در مقطع دکتری با استفاده از منابع ایرانی مانند منابع انتشارات سمت به امر تدریس مشغولاند. جمهوری اسلامی ایران در سال 2007 حدود 25 هزار جلد کتاب به این دانشگاه اهدا کرد.
2ـ دانشگاه دولتی ننگرهار: این دانشگاه در شهر جلال آباد ولایت ننگرهار قرار دارد که در سال 1341 راهاندازی شده است. رشته زبان و ادبیات دری در دانشکده زبان و ادبیات این دانشگاه در سال 1383 در مقطع لیسانس راهاندازی شد که هماکنون هشت استاد آن را اداره میکنند و بیش از 150 دانشجو دارد که از زمان تأسیس تا کنون 170 نفر از آن فارغ التحصیل مقطع کارشناسی شدهاند.
3ـ دانشگاه دولتی بلخ: به این دانشگاه به زبان پشتو پوهنتون بلخ گفته میشود که در شهر مزار شریف قرار دارد. این دانشگاه در سال 1986 راهاندازی شد و سومین دانشگاه بزرگ افغانستان پس از دانشگاه کابل و دانشگاه ننگرهار- به شمار میرود. دانشکده ماستری زبان دری و پشتو در سال 1391 در این دانشگاه تأسیس شد که تعداد دانشجویان نخستین دوره آن 20 نفر بود. این دانشکده در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد نیز جزء فعالترین دانشکدههای زبان فارسی افغانستان به شمار میرود و سالانه تعداد زیادی از دانشجویان در آن فارغالتحصیل میشوند. در سال 1394 با حضور نمایندگان جمهوری اسلامی ایران، از تعداد 18 نفر دانشجویان دومین دوره کارشناسی ارشد زبان و ادبیات دری این دانشگاه به عنوان دانشجویان برتر تجلیل شد.
4ـ دانشگاه دولتی هرات: هرچند هرات از ده ها سال پیش فعالیت علمی و اکادمیک در مدرسه گوهرشاد بیگم، فخرالمدارس و ... داشته اما دانشگاه دولتی هرات در سال 1367 در این شهر تأسیس شد و همزمان رشته زبان و ادبیات دری نیز در دانشکده ادبیات و علوم بشری آن مطابق با بخش زبان و ادبیات دری دانشگاه کابل فعالیت خود را آغاز کرد. مضامین اساسی که در این بخش تا ترم هشتم تدریس شد عبارت بودند از تاریخ ادبیات دری متون نظم و نثر دستور زبان (آواز شناسی، صرف و نحو)زبانشناسی (مبادی زبانشناسی، زبانشناسی عمومی، زبانشناسی تشریحی، زبانشناسی تاریخی- مقایسی، معنا شناسی، واژه شناسی) فنون ادبی (بدیع، بیان، فصاحت و بلاغت و عروض فارسی) تئوری ادبیات، سبکشناسی ادبی، نقد ادبی، ادبیات عرفانی و جامی شناسی. دوره دکتری زبان و ادبیات دری در سال 1393 در این دانشکده راهاندازی شد که در سال 1394 تعداد 25 دانشجو در سال 1395 تعداد 26 دانشجو موفق به قبولی در این مقطع شدهاند.
مدارس (مکاتب)
افغانستان کشوری است که زبان فارسی دری در آن به رسمیت شناخته شده است. از این رو، واحدهای درسی ادبیات فارسی دری و خط پشتو در 12 سال دوره آموزشی مدارس تدریس میشود. در افغانستان مکاتب خانگی نیز دایر هستند که حجم قابل توجهی از شاگردان را به خود اختصاص میدهند. شرایط اقتصادی نامطلوب و هزینه های سنگین آموزشی برای خانوادهها آنها را وامیدارد که فرزندان خود را به این مکاتب بفرستند. محل برپایی کلاسهای این مکاتب بیشتر در مساجد است و نامهای مختلفی مانند مکتب خانگی، مکتب آخوندی، مکتب ملایی، حاجی ملایی و ... دارند. شیوه تدریس در این مکاتب به شکل سنتی و قدیمی با آموزش حروف قرآنی است و کتاب آنها «هفت و یک» یا «قاعده بغدادی است» نام دارد. در کنار این کتاب نیز، کتابهای دینی مانند چهار کتاب، دیوان خواجه حافظ و... تدریس میشود. گرچه آموزش خواندن در این مکاتب سریعتر از مدارس صورت میگیرد اما یکی از نقاط ضعف اصلی و مهم آن، آموزش ندادن خط نوشتاری است. البته در مدارس نیز اوضاع نوشتاری مطلوب نیست و به دلیل نداشتن واحد درسی املاء و انشاء دانش آموزان قادر به درستنویسی نیستند.
برگرفته از «شناختنامه زبان فارسی»، تهیه شده در بنیاد سعدی.
انتهای پیام/