در این مجموعه که در سال 1393 نیز به چاپ دوم خود رسید، میتوان تقریباً همه سرودههایی را که کاظمی در بیست سال گذشته سروده است مشاهده نمود.
"شمشیر و جغرافیا" شامل پنجاه ویک قطعه ادبی در قالب های غزل ، مثنوی ، رباعی، قطعه و غزل مثنوی است که این خود نمایانگر این مطلب می باشد که شاعر در گزینش آثار این مجموعه خودرا در یک قالب خاص محدود نساخته و تقریبا از تمامی وزن های شعری و قالب های ادبی بهره برده است.
این دومین کتاب مستقل سرودههای این شاعر است که پس از گذشت حدود 20 سال از انتشار کتاب اول «پیاده آمده بودم ...»، منتشر شده است.
کاظمی در مقدمه ی کتابش دلیل تاخیر چاپ این مجموعه را انتشار 3 گزیده از آثارش در سالهای گذشته دانست و اعلام کرد که این مسئله باعث شد تا چاپ دومین کتاب مستقل از سرودههایش با تأخیر منتشر شود.
«گزیدة ادبیات معاصر 49»، «قصة سنگ و خشت» و «کفران»، عنوان 3 دفتر گزیده شعرهای این شاعر است که در فاصله انتشار کتاب «پیاده آمده بودم...» و کتاب «شمشیر و جغرافیا» منتشر شده بود.
بر اساس این گزارش بسیاری از سرودههای این دفتر، با مسائل 2 دهه اخیر کشور افغانستان پیوند دارد و یا حتی در پارهای از آنها به اشخاص، وقایع و یا جریانهای سیاسی خاص اشارههایی شده است و شاعر برای باز کردن این پیوندها و اشارات و روشن نمودن انگیزه یا بستر محتوایی سرایش این شعرها ضروری دیده است تا برای رفع ابهام از بعضی سرودهها، مؤخرهای را نیز در پایان کتاب اضافه کند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، کاظمی در مقدمه این مجموعه، از کسانی که به طور مستقیم و چشمگیر در رشد و پرورش قریحه شعری و آگاهی ادبی او تأثیر داشتهاند یاد کرده است: «پدرم اولین آموزگار من در شعر بوده است و تا زمان راهیابیام به جلسههای شعر، تنها منتقد و اصلاحکنندة سرودههایم بود .من در طول 3 دهه بیشترین تشویقها، دلگرمیها و ازخودگذریها را هم از جانب او دیدم؛ بارها در حال بیماری و با وجود نیاز به مراقبت، برای مطرح شدن شعرم و نام کشورم، به شرکتم در مجامع و محافل شعری در نقاط گوناگون اصرار و پافشاری کرد، حتی اگر گاه در غیابم به خاطر شدت بیماری به بستر افتاد.»
کاظمی همچنین در مقدمه اش از «علی معلم دامغانی» و «محمدرضا شفیعی کدکنی» که آثارشان را خوانده ولی از فیض حضورشان کمتر بهره برده است نیز یاد نموده و تأکید کرده است که آثار این 2 شخصیت عمیقترین تأثیر را بر بینش ادبی وی گذاشتهاند.
«عبدالله حسینی»، «عباس ساعی»، «سید ابوطالب مظفری»، «علی رضا قزوه»، زنده یاد «احمد زارعی»، «مصطفی محدثی خراسانی» و «زینب بیات» نیز از دیگر شخصیتهایی هستند که کاظمی در مقدمه این اثر از آنها به نیکویی یاد کرده است.
لازم به ذکر است عنوان کتاب (شمشیر و جغرافیا) نام یکی از سرودههای این مجموعه می باشد که کاظمی آن رادر رمضان 1434 در حضور رهبر معظم انقلاب خواند.
قبیله آتش نژاد - برگی گل بر مزار احمد – زمستان کابل – قصه سنگ و خشت- بازی – شطرنج – کاغذ پران و شب یلدا نیز دیگر عناوین مشهور سروده های این مجموعه می باشد.
در ادامه می توانید شعر شمشیر و جغرافیا را بخوانید:
شمشیر و جغرافیا
بادی وزید و دشت سترون درست شد
طاقی شکست و سنگ فلاخن درست شد
شمشیر روی نقشه جغرافیا دوید
اینسان برای ما و تو میهن درست شد
یعنی که از مصالح دیوار دیگران
یک خاکریز بین تو و من درست شد
بین تمام مردم دنیا گل و چمن
بین من و تو آتش و آهن درست شد
یک سو من ایستادم و گویی خدا شدم
یک سو تو ایستادی و دشمن درست شد
یک سو تو ایستادی و گویی خدا شدی
یک سو من ایستادم و دشمن درست شد
یک سو همه سپهبد و ارتشبد آمدند
یک سو همه دگرمن و تورَن درست شد
آن طاقهای گنبدی لاجوردگون
این گونه شد که سنگ فلاخن درست شد
آن حوضهای کاشی گلدار باستان
چاهی به پیشگاه تهمتن درست شد
آن حلههای بافته از تار و پود جان
بندی که مینشست به گردن درست شد
آن لوحهای گچبری رو به آفتاب
سنگی به قبر مردم غزنین و فاریاب
سنگی به قبر مردم کدکن درست شد
سازی بزن که دیر زمانی است نغمهها
در دستگاه ما و تو شیون درست شد
دستی بده که ـ گرچه به دنیا امید نیست ـ
شاید پلی برای رسیدن، درست شد
شاید که باز هم کسی از بلخ و بامیان
با کاروان حلّه بیاید به سیستان
وقت وصال یار دبستانی آمده است
بویی عجیب میرسد از جوی مولیان
سیمرغ سالخورده گشوده است بال و پر
«بر گِردِ او به هر سر شاخی پرندگان»5
ما شاخههای توأم سیبیم و دور نیست
باری دگر شکوفه بیاریم توأمان
با هم رها کنیم دو تا سیب سرخ را
در حوضهای کاشی گلدار باستان
بر نقشههای کهنه خطی تازه میکشیم
از کوچههای قونیه تا دشت خاوران
تیر و کمان به دست من و توست، هموطن
لفظ دری بیاور و بگذار در کمان
انتهای پیام/
برای اطلاع از آخرین اخبار افغانستان به کانال تلگرامی ما بپیوندید